ترجمه اختصاصی نوریاتو: در قسمت قبل خواندید که لوئی داگر چطور توانست به روشی دست یابد که بتواند یک تصویر را با زمان نوردهی کم، به صورت ثابت ثبت کند. به فاصله کمی پس از اینکه لوئی داگر نتایج تلاشهای عکاسی خودش را به دنیا ارائه کرد، داگرئوتایپ تبدیل به یک دستاورد منحصر به فرد تکنولوژیک شد. به نظر میرسید این تکنولوژی پاسخگوی تمام نگرانیهای اصلی محققان عکاسی بود. این تکنولوژی توانسته بود تصاویری از دنیای واقعی را با زمان نوردهی کم و رزولوشن قابل قبول و ارزش زیباییشناسانه ثبت کند. داگرئوتایپ میتوانست تمام این کارها را انجام دهد و اینکه هیچ مجوز و یا محدودیت قانونی برای استفاده نداشت باعث شده بود به سرعت یک رقیب جدی پیدا کند.
قبل از رونمایی رسمی از دستاوردهای لوئی داگر در آگوست ۱۸۳۹، خبرها در تمام اروپا پیچیده بود که این مرد فرانسوی توانسته است به یک روش خلاقانه برای ثبت تصاویر دوربین دست یابد. این شایعات باعث شد دانشمند و ریاضیدان انگلیسی، ویلیام هنری فاکس تالبوت (۱۸۰۰-۱۸۷۷) به سرعت جزئیات پروسه مستقل خودش را در ژانویه و فوریه ۱۸۳۹ به اطلاع جامعه سلطنتی برساند. تالبوت و داگر که از تلاشهای همدیگر بیاطلاع بودند، به صورت همزمان روی حل معماهای اولیه عکاسی فعالیت میکردند. با اینکه این دو روشهای مختلفی در پیش گرفته بودند، هنری فاکس تالبوت تصور کرد که داگر پروسه او را کپی کرده است و تلاش کرد هرچه زودتر طرح خودش را به ثبت برساند.
پرتره ویلیام هنری فاکس تالبوت – آنتوان کلاودت، ۱۸۴۴
هنری فاکس تالبوت در یک خانواده ثروتمند به دنیا آمده بود و در دانشگاه ترینیتی کمبریج تحصیل کرده بود و به نوعی یک مرد رنسانس بود. علائق او شامل ریاضیات، شیمی، ستارهشناسی، گیاهشناسی، فلسفه، زبانشناسی، مصرشناسی، ادبیات کلاسیک و تاریخ هنر میشد و در مجلس عوام نیز یکی از اعضای منتخب پارلمان لیبرال بود. او ۴ کتاب و ۲۷ مقاله تحقیقی در موضوعات مختلف منتشر کرد و عضو جوامع سلطنتی، ستارهشناسی و لینن هم بود.
مطالعه بیشتر: عکاسی فاین آرت و تفاوت آن با عکاسی مستند
در سال ۱۸۳۴، پس از اینکه در استفاده از کمرا لوسیدا ناموفق بود، هنری فاکس تالبوت شروع به آزمایش روشهایی کرد که بتواند تصاویر را به صورت ثابت روی کاغذ ثبت کند. با دنبال کردن تلاشهای اولیه توماس وجوود و جان هرشل در این زمینه، هنری فاکس تالبوت دریافت که یک تکه کاغذ یادداشت با کیفیت که آغشته به یک لایه سودیم کلراید (نمک) و یک لایه نیترات نقره است در مقابل نور تیره میشود و یک لایه یداید پتاسیوم یا نمک نیز از بیشتر سیاه شدن آن جلوگیری میکند. او پروسهای را گسترش داد که میتوانست اشیائی مانند برگ گیاهان یا پارچههای توری را با استفاده از یک تکه شیشه روی کاغذ حساس شده بفشارد و سپس کاغذ را در معرض نور قرار دهد. قسمتهایی از پارچه که توسط شی مورد نظر پوشانده شده بودند سفید میماند و قسمتهای دیگر که در معرض نور بودند سیاه میشدند. این یک روند چاپ بود که در آن باید تا زمانی که تصویر تشکیل میشد (ممکن بود تا یک ساعت نیز طول بکشد) کاغذ در برابر نور قرار میگرفت. تالبوت این روش را “نقاشی فتوژنیک” نامید و ما امروزه آن را با نام فتوگرام میشناسیم.
مطالعه بیشتر: زنان در غزه
نقاشی فتوژنیک یک برگ، هنری فاکس تالبوت
با گسترش پروسه شیمیایی خودش، تالبوت در سال ۱۸۳۵ توانست با استفاده از یک دوربین عکس بگیرد ولی این عکسها هنوز هم از روند چاپ استفاده میکردند و نیازمند مدت زمان نوردهی زیادی بودند تا یک تصویر کامل را روی کاغذ ثبت کنند. با اینکه این کلمه هنوز اختراع نشده بود، ولی این تصاویر اولین “نگاتیو” های تاریخ بشر بودند (تصاویری که از لحاظ فضا و تونالیته برعکس هستند). این تصاویر نگاتیو را میتوانستید روی یک صفحه حساس به نور دیگر قرار دهید و با قراردادن آن در معرض نور، یک تصویر با تونالیته دنیای واقعی به دست بیاورید. قدیمیترین عکسی که از این روش به دست آمده است یک عکس ۱ اینچی از خانه اجدادی هنری فاکس تالبوت در خیابان لاکوک است. در این مقطع زمانی، موضوعات دیگری توجه تالبوت را به خودش جلب کرد و تا زمان رونمایی داگر از طرح انقلابی خودش در سال ۱۸۳۹ پیشرفت کمی در این روش حاصل شد.
اولین نگاتیو – پنجره مشبک خیابان لاکوک، اثر هنری فاکس تالبوت – ۱۸۳۵
هنگامی که جزئیات و کیفیت تصویر داگرئوتایپ مشهور شد، تالبوت به سرعت متوجه کمبودهای روش ابداعی خودش شد و دوباره به گسترش آن ادامه داد. در سال ۱۸۴۱ او پیشرفتهای چشمگیری در پروسه خودش به دست آورد.
مطالعه بیشتر: استفاده از فلاش در عکاسی خیابانی
یکی از تحقیقات کلیدی او در سال ۱۸۴۰ این بود که تاباندن نور حتی برای چند ثانیه یک تصویر پنهان یا نهفته را بر روی کاغذ حساس به نور به جای میگذارد. بعدا گسترش چیزی که او “مایع هیجانآمیز” مینامید میتوانست تصویر مخفی را واضح کند و یا به قول معروف عکس را ظاهر کند. این مایع هیجانآمیز که امروزه آن را ظاهرکننده مینامیم، متشکل از محلول گالونیترات نقره بود که ترکیبی از نیترات نقره، استیک اسید و گالیک اسید در آن ترکیب شده بود. هنگامی که ظاهر کردن عکس با استفاده از این متد تکمیل میشد، عکس را آبکشی و خشک میکردند و سپس برای تثبیت تصویر آن را به محلول پتاسیم بروماید آغشته میکردند که باعث میشد یداید نقره تبدیل به بروماید نقره شود. بروماید نقره نیز فقط در صورتی که به صورت متوالی برای مدت زمان طولانی تحت تابش نور قرار گیرد تیره میشود. هنری فاکس تالبوت درنهایت با آغشته کردن عکس به سودیوم تیوسولفات که بعدا با نام هیپوسولفات سودا یا هیپو شناخته میشد توانست به یک محلول تثبیتکننده دست یابد. این محلول یوداید نقره باقی مانده در کاغذ را حل میکرد و اجازه میداد از روی کاغذ پاک شود. این کار باعث میشود تصویر کاملا در برابر تابش نور مقاوم باشد.
تصویر پوزیتیو چاپ شده از روی اولین نگاتیو
بدین ترتیب هنری فاکس تالبوت به یک روش برای ظاهرکردن عکس دست یافت تا یک تصویر ثابت را با استفاده از دوربین روی کاغذ حساس به نور ثبت کند و سپس یگ نگاتیو کاغذی را با استفاده از روشهای شیمیایی ظهور عکس تولید کند. یکی از برتریهای کلیدی این روش، توانایی استفاده از نگاتیو برای تولید چند نسخه پوزیتیو از عکس بود. در مقابل داگرئوتایپهای با جزئیات رقیب او فقط نسخههای اصلی پوزیتیو بودند و فقط با عکس گرفتن از صفحه اورجینال میتوانستید آنها را بازتولید کنید. در سال ۱۸۴۱ هنری فاکس تالبوت به صورت رسمی روش خودش را که کالوتایپ یا تالبوتایپ مینامید معرفی کرد و بلافاصله حق اختراع آن را به نام خودش ثبت کرد.
مطالعه بیشتر: عکاسی که عکسها را وادار به حرکت کرد
کالوتایپ و داگرئوتایپ درواقع از لحاظ شیمیایی سیستمهایی شبیه به هم بودند و تفاوت عمده این دو فقط موادی بود که برای عکس استفاده میکردند. درحالی که داگرئوتایپ از یک صفحه فلزی با پوشش نقره استفاده میکرد، کالوتایپ کاغذ حساس به نور را برای چاپ عکس انتخاب کرده بود. شفافیت بالای نگاتیوهای کاغذی کالوتایپ به آن این اجازه را میداد که بتواند برای چندبار چاپ روی کاغذ نمکاندود شده مورد استفاده قرار گیرد؛ قابلیتی که داگرئوتایپ از آن محروم بود. با این وجود، درحالی که داگرئوتایپها جزئیات خیلی زیادی داشتند، کالوتایپها تصاویر نرمتر و با جزئیات کمتری بودند. درحالی که برخی از هنرمندان قرن ۱۹ ظاهر کالوتایپها را تصویریتر میدانستند، دیگران بر این باور بودند که این تصاویر در مقایسه با داگرئوتایپها میزان گرین (Grain) خیلی زیادی دارند. این تفاوتهای فنی و محدودیتها و حق لایسنسی که تالبوت به شدت روی آن تاکید داشت، باعث شد داگرئوتایپ از اقبال بیشتری در بین مردم برخوردار باشد و منافع تبلیغاتی کمتری هم نصیب هنری فاکس تالبوت شد.
در سال ۱۸۴۴ تالبوت یک کمپین تبلیغاتی بزرگ برگزار کرد و یک مرکز کتابخوانی برای تبلیغ کالوتایپ برگزار کرد. او در این کمپین بیشتر روی برتریهای کالوتایپ نسبت به داگرئوتایپ در تولید انبوه عکسها و یا استفاده دوباره از آنها برای تصویرسازی کتابها تاکید داشت. بین سالهای ۱۸۴۴ تا ۱۸۴۶، این موسسه کتابخوانی کتاب «قلم طبیعت» را به چاپ رساند. این کتاب شامل ۲۴ کالوتایپ چاپ شده بود که به صورت دستی داخل کتاب چسبانده شده بود. این کتاب که گسترش، تمرین و هنر کالوتایپ را شرح میداد اولین کتاب تاریخ بود که با عکس تصویرسازی شده بود.
در باز، از کتاب قلم طبیعت، اثر هنری فاکس تالبوت
این کتاب به صورت چندبخشی چاپ شده بود و هرکدام از بخشهای آن به گونهای چاپ شده بود که به نظر میرسید صفحات آن به هم متصل نیستند. در آن زمان چاپ کتابها به این روش عادی بود و خریدار طبق سلیقه خودش کتاب را مرتبط و صفحات آن را به یکدیگر متصل میکرد. با اینکه این کتاب تحسین منتقدان را برانگیخت اما نتوانست موفقیت تبلیغاتی خاصی به دست آورد. قرار بود این کتاب بخشهای زیادی داشته باشد اما پس از تکمیل شش بخش از آن پروژه متوقف شد. امروزه از این کتاب مربوط به ۱۸۴۴-۱۸۴۶ فقط ۱۵ کپی موجود است.
مطالعه بیشتر: چهرههای بوتان
طول عمر کالوتایپ مانند رقیب اصلی خودش داگرئوتایپ خیلی کوتاه بود. این دو فناوریهای پایهای بودند که باعث شدند کوششهایی که از هزاران سال پیش در زمینه عکاسی انجام میشد عملی شوند، ولی به خوبی تصفیه نشده بودند و با گسترش علم مدام درحال تغییر بودند. کالوتایپ درحالی که در اجرا نقصهایی داشت، پایههای خلق تصاویر نگاتیو-پوزیتیو که باعث به وجود آمدن عکاسی آنالوگ شد را بنیان نهاد. درحالی که عکاسها در سال ۱۸۵۰ باید بین کیفیت بالای داگرئوتایپ و قابلیت بازتولید نگاتیوهای کالوتایپ یکی را انتخاب میکردند، خلاقیتی که هر دو قابلیت را در هم ادغام کرده بود باعث محو شدن داگرئوتایپ و کالوتایپ شد.
نوشته ظهور کالوتایپ و رقابت با داگرئوتایپ اولین بار در مجله نوریاتو | رسانه جامع هنرهای تجسمی پدیدار شد.