سال گذشته هنگامی که آتشسوزیهای کالیفرنیا آغاز شد، هزاران آتشنشان برای مقابله با این آتش به کالیفرنیا اعزام شدند. در کنار این مردها و زنهای شجاع، عکاسهای بیباکی بودند که به خطوط مقدم این آتشسوزی رفتند تا تخریب ناشی از آن را برای جهانیان به تصویر بکشند. در زمان عکاسی از آتش سوزیهای بزرگ کالیفرنیا، این عکاسها یک رفاقت نزدیک تشکیل دادهاند که برای آنها پشتیبانی و امنیت در خطرناکترین عملیاتها را در پی دارد. اگر به عناوین عکسهای خبری که در آتشسوزیهایی مانند کمپفایر سال ۲۰۱۸ (کشندهترین و نابودگرترین آتشسوزی کالیفرنیا) گرفته شده است نگاهی بیاندازید میتوانید اسامی این دوستان عکاس را ببینید: نوا برگر، جیسون ادلسون، استیفن لام، گابریل لاوری، جاستین سولیوان و مارکوس یام.
از چپ به راست: میسون ترینکا، گابریل لاوری، استیفن لام، جاش ادلسون و جاستین سالیوان، نوامبر ۲۰۱۸ در آتش سوزی کمپفایر
منشا آشنایی
این عکاسها هنگامی با هم آشنا شدند که درحال عکاسی از آتش سوزی های مختلف برای رسانهها و آژانسهای خبری خودشان بودند. برگر به همراه سالیوان پس از پوشش ریمفایر ۲۰۱۳، به عکاسی از آتش علاقهمند شد. او و سالیوان الان حدود ۲۰ سال است که همدیگر را میشناسند. برگر یک عکاس فریلنسر است که برای اسوشیتدپرس، سنفرانسیسکو کرونیکل و نیویورک تایمز کار میکند، درحالی که سالیوان فتوژورنالیست ثابت Getty Images است. هر دو فتوژورنالیسم را در اواسط دهه ۹۰ میلادی شروع کردند.
مطالعه بیشتر: خاطرات فراموششده
ادلسون که در آن زمان یک عکاس آماتور بود و برگر را زمانی دید که در حال پوشش یک آتشسوزی کوچک در خیابانهای سانفرانسیسکو در سال ۲۰۰۹ بود. پس از چند سوال کوچک، برگر ادلسون را زیر چتر خودش آورد و راهنمای او شد. سپس برگر یکی از دوستان نزدیک ادلسون شد و به عنوان مهمان ویژه در عروسی او حضور داشت. لاوری(عکاس ثابت سنفرانسیسکو کرونیکل)، لام، برگر، ادلسون و سالیوان همه در منطقه خلیج سانفرانسیسکو کار میکنند و یکدیگر را به عنوان اعضای جامعه نزدیک فتوژورنالیستهای منطقه میشناسند. یام نیز عکاس ثابت لوسآنجلس تایمز در لوسآنجلس است که با گروه حین عکاسی از آتش سوزیها آشنا شد.
جاستین سالیوان، مارکوس یام، استیفن لام، نوا برگر و جاش ادلسون، ژولای ۲۰۱۷ در آتشسوزی دِتوایلر. عکس از نوا برگر.
طی چندین سال گذشته، این گروه زمان زیادی را با یکدیگر گذراندند و در کنار آتشهایی زندگی و کار کردند که خبر آنها در سراسر جهان پیچید. ادلسون میگوید: ” ما چیزهای زیادی به همدیگر میدهیم. با توجه به جدی بودن چیزهایی که در آنجا میبینیم، برخی اوقات شوخیهایی که میکنیم، کمک میکند بتوانیم راحتتر با شرایط کنار بیاییم.”
مارکوس یام هنگام انتقال عکسها در آتشسوزی ارسکاین در سال ۲۰۱۶ خوابیده است. عکس از نوا برگر
مطالعه بیشتر: نقاشیهای چارلز بیتینگر از فضا
این عکاسها همه چیز را از غذا تا اتاق هتل با یکدیگر شریک میشوند. لام در این باره میگوید: “هنگام آتشسوزی کمپفایر برخی از افراد گروه مجبور شدند چند شب در یکی از اقامتگاههای Airbnb که ۱۴ تخت را در یک فضای بزرگ جای داده بود بمانند.” لاوری نیز میگوید: “ما همه با هم غذا میخوریم، خیلی نزدیک به هم میخوابیم و چیزهایی که داریم را با هم شریک میشویم، این خیلی خوب است. آنها به من احساس امنیت میدهند و اینگونه به نظر میرسد که ما همه عضوی از یک خانواده هستیم.”
از چپ به راست: جاش ادلسون، استیفن لام، گابریل لاوری و نوا برگر در حال استراحت در ماشین ادلسون طی آتشسوزی کلِیتون در سال ۲۰۱۶٫ عکس از نوا برگر.
حتی خارج از کار نیز این عکاسها در کنار هم برای خوردن غذا، نوشیدنی و یا حتی چیزهایی مانند خدمات اجتماعی در کنار هم جمع میشوند.
سالیوان میگوید: “به نظر من بهترین خاطره از رفاقت ما هنگامی بود که عکاسان آتش و یک گروه از خبرنگارهای منطقه خلیج سانفرانسیسکو که آتشسوزیهای ناپا و بخش سونوما را پوشش میدادند جمع شدند تا در بانک غذای ردوود امپایر به عنوان داوطلب کار کنیم. ما احساس کردیم که چیزی به جامعهای که پوشش دادهایم و چنین رنج بزرگی را متحمل شده است بدهکاریم. ما نزدیک ۵ تن غذا بستهبندی کردیم که به افرادی داده شد که توسط آتشسوزی آسیب دیده بودند.”
عکاسهای داوطلب در بانک غذا. عکس از جاستین سالیوان
سالیوان گفت: ” ما همه با هم رفیق بودیم و معمولا با هم حرکت میکردیم. ما یک زنجیره متنی برای آتشسوزی داریم که در آن آتشسوزیهای ایالت را تحت نظر داریم. هنگامی که یک آتشسوزی جدید شروع میشود، در این زنجیره متنی فعالیت زیادی انجام میشود.”
رقابت و رفاقت
عکاسهایی که یک رویداد و سوژه را پوشش میدهند، به صورت طبیعی در تلاش هستند تا بهترین عکس را بگیرند. به همین دلیل ممکن است برای برخی افراد عجیب به نظر برسد که این گروه از عکاسان آتشسوزی تبدیل به نزدیکترین رفیقها شدهاند. علاوه بر این آنها فراتر از این پیش میروند و اطلاعات خودشان را در اختیار دیگر اعضای گروه قرار میدهند و با هم همکاری میکنند.
مطالعه بیشتر: حرکت رو به رشد بر علیه ژئوتگ
برگر توضیح میدهد که: ” ما همه میخواهیم هر روز بهترین پوشش را داشته باشیم ولی این کار را درحالی انجام میدهیم که اطلاعاتی که داریم را در اختیار یکدیگر قرار میدهیم و به اندازهای به هم کمک میکنیم که در بیشتر گروههای عکاسی اتفاق نمیافتد. برای مثال در آتشسوزی دره یکی از ما (فکر کنم استیفن لام بود) یک اسب مرده پیدا کرد که در کنار جاده افتاده بود. اکثر عکاسها چنین چیزی را به کسی نمیگویند ولی او به ما گفت تا همه بتوانیم از آن عکاسی کنیم. یک عکاس فقط از روی رفاقت و دوستی میتواند چنین کاری انجام دهد.”
عکس از جاستین سالیوان/ Getty Images
ادلسون میگوید: “ما در مورد تدارکات زیاد حرف میزنیم. برای مثال یک صحنه بود که ماموران نجات میخواستند یک کیسه جنازه را به بالای کوه منتقل کنند. نوا، جاستین و من آنجا بودیم. ما سریع درمورد نحوه عکاسی از صحنه صحبت کردیم تا هیچکدام از ما با قرار گرفتن در فریم، عکس فرد دیگر را خراب نکند.”
همچنین عکاسی درکنار هم، هرکدام از افراد گروه را مجبور میکند کار خودش را با دقت بیشتری انجام دهد.
لام عنوان میکند که: ” هرکدام از ما متفاوت از یکدیگر عکاسی میکنیم و هرکدام از ما روش، فاصله کانونی و … مختلفی را انتخاب میکنیم. بنابراین اینطور نیست که رقابت برای ثبت یک عکس خوب از بین برود. در واقع این کار من را ترقیب میکند تا عکاس بهتری باشم”
گروه در حال پوشش کمپفایر ۲۰۱۸٫ عکس از استیفن لام
عکس از استیفن لام
مطالعه بیشتر: پرترههایی از مردم عادی
سالیوان ادامه میدهد که: ” من خیلی خوشحالم که هرکدام از ما دید و سبک عکاسی مخصوص خودمان را داریم که به ما اجازه میدهد از یک صحنه با نتایج مختلف عکاسی کنیم. دانستن اینکه ۲ یا ۳ عکاس فوقالعاده با استعداد دیگر در حال عکاسی از همان صحنهای هستند که من عکاسی میکنم، من را وادار میکند تا در مورد چیزی که در حال عکاسی از آن هستم فکر کنم و خارج از چارچوبهای موجود به روش کار خودم فکر کنم. وقتی یکی از ما عکس خوبی میگیرد و یا عکس او در صفحه اول یک روزنامه چاپ میشود، همه به او تبریک میگوییم و واقعا بهخاطر چیزی که به دست آورده است به او افتخار میکنیم. هیچ ناراحتی و یا حسادتی در گروه ما وجود ندارد.”
جاستین سالیوان در حال عکاسی از زاویه پائین طی کمپفایر ۲۰۱۸٫ عکس از نوا برگر
ادلسون افزود که: ” در اکثر جاها این کار عادی نیست ولی ما در اینجا اینطور کار میکنیم.”
جاستین سالیوان، نوا برگر و استیفن لام. عکس از گابریل لاوری
عکس از استیفن لام
مطالعه بیشتر: نگاهی به مارونکول دنیای تخیلی مارک هوگانکمپ
امنیت در تعداد بالا
علاوه بر اشتراک اطلاعات و منابع و الهام بخشیدن به یکدیگر، یکی از بزرگترین منافع همکاری به عنوان یک گروه نزدیک امنیت است. با اینکه گروه به سمت آتشهایی حرکت میکند که افراد معمولی سعی میکنند از آن فرار کنند، هیچکدام از افراد گروه طی این سالها آسیب جدی ندیده است که بخاطر نحوه مراقبت اعضای گروه از یکدیگر است.
سالیوان در مورد این موضوع اینگونه توضیح میدهد: “بودن درکنار گروهی که به خوبی آموزش دیدهاند و میدانند چطور در این آتشسوزیهای خطرناک مسیر خودشان را پیدا کنند برای من خیلی مهم است. اینکه هنگام رانندگی در جادههایی که دو طرف آن در حال سوختن است و درختها و تیر برقها در حال سقوط هستند، هنگامی که یکی درکنارت باشد، خیلی بهتر از وقتهایی است که تنها هستی. هنگامی که میخواهید از چنین مناطقی عبور کنید، بودن دو یا سه نفر داخل ماشین به راننده این امکان را میدهد که حواسش به جاده باشد و بقیه افراد نگران کابلهای آویزان یا دیگر خطرات موجود باشند. صرف نظر از شرایط، من هنگام سفر با گروه، کاملا احساس امنیت میکنم. ما همه پشتیبان یکدیگر هستیم و دانستن این موضوع به من کمک میکند بهترین کاری را که میتوانم انجام دهم.”
عکس از جاستین سالیوان
برگر یکی از حوادثی که در آتشسوزی دره سال ۲۰۱۵ رخ داد را بازگو میکند که نشان میدهد چگونه سفر گروهی در بیشتر از یک ماشین به شما این اطمینان را میدهد که از امنیت خودتان مطمئن باشید:
مطالعه بیشتر: آزادی و انزوا در اوزارک
“جاش در یک خانه در حال سوختن بود و به ما اطلاع داده بود. من و استیفن تلاش میکردیم با دو ماشین به آنجا برسیم. در یک نقطه از راه تختهسنگهای کوچک خیلی زیادی در بین راه وجود داشت و آتش نیز از دو طرف ما را محاصره کرده بود. این اتفاقات در شب و مکانی اتفاق افتاده بودند که هیچ آتشنشانی در اطراف ما حضور نداشت. چرخ ماشین استیفن به خاطر رفتن روی یکی از سنگها پنچر شده بود و به سرعت در حال از دستدادن هوا بود. ما توانستیم به موقع به خانه در حال سوختن برسیم ولی برای خروج مجبور بودیم هر چند دقیقه توقف کنیم تا استیفن بتواند چرخ ماشین خودش را باد کند. من پشت سر او میایستادم تا در صورتی که نتواند با ماشین خودش ادامه دهد، با ماشین خودم او را از منطقه خطر خارج کنم.”
این گروه در بین آتش با یکدیگر همفکری میکنند تا خطرات موجود را شناسایی کنند و آنها را بسنجند.
ادلسون میگوید: ” ما کابلهای برق روی زمین و آتشهایی که قصد دارند ما را محاصره کنند را به یکدیگر نشان میدهیم و در مورد درختها و تیر برقهایی که درحال سقوط هستند به یکدیگر هشدار میدهیم. هشدار در مورد همین خطرات به ظاهر کوچک باعث میشود در تمام شرایط ما از خطر دور باشیم.” برگر نیز اضافه میکند که: ” فکر نمیکنم هیچکدام از ما حتی در صورتی نیز که مجبور شود جان خودش را به خطر بیاندازد، دیگر افراد گروه را در خطرات رها کند.”
مارکوس یام. عکس از نوا برگر
همیشه آماده باش
عکس از گابریل لاوری
مطالعه بیشتر: ریاضی و هنر: محاسبات زیباییشناسی
عکاسهای آتش هم از لحاظ تجهیزات و هم از لحاظ آموزش قبل از رفتن به یک آتشسوزی بزرگ آماده هستند. از لحاظ تجهیزات، عکاسها نیز معمولا همان لباسهایی را میپوشند که آتشنشانها میپوشند: کلاه، ماسک تنفسی، دستکش، عینک، لباس ضدآتش و چکمه.
عکس از جاش ادلسون
عکس از جاش ادلسون
عکس از جاستین سالیوان
البته مهمتر از این لوازم ایمنی، دانستن این است که چه زمانی کجا باشید. برگر میگوید: “به جای زمین سبزی که نسوخته است، شما میخواهید به زمین سیاهی بروید که تا حالا سوخته است یا هنوز شعلهور است. هنوز شعلههای بزرگی از آتش را میتوانید مشاهده کنید ولی شعلهها و باد به آن اندازه شدید نیست.”
مطالعه بیشتر: مجموعه عکس: زیر درخت یوزو
“یکی دیگر از چیزهایی که از آموزشها و آتشنشانها یاد گرفتیم، این است که مناطق امن را به یاد داشته باشیم. اگر یک منطقه پاک نسبتا بزرگ(آسفالت، خاک، سنگ) دارید میتوانید در این مناطق داخل ماشین یا کنار آن پناه بگیرید تا شعلههای آتش از شما عبور کنند. فکر کنم فقط هنگامی از این تکنیک استفاده کردهام که آتشنشانها نیز در این مناطق امن حضور داشتهاند.(انجام دادن این کار بدون حضور آتشنشانها خیلی ترسناک است.)
عکس از گابریل لاوری
عکس از گابریل لاوری
ادلسون توضیح میدهد که: “ما همیشه موتور ماشینهای خودمان را روشن نگه میداریم و آنها را به گونهای پارک میکنیم که به سمتی باشند که میخواهیم از آنجا در مواقع ضروری فرار کنیم. همچنین به جهت باد نیز توجه میکنیم و همیشه مطمئن میشویم که حداقل دو راه فرار داشته باشیم.”
“هیچوقت نباید زیر درخت یا خطوط برق پارک کنید یا بایستید. حتی پس از عبور آتش درختها و تیرهای برق به سوختن ادامه میدهند و به قدری ضعیف میشوند که بیافتند.(…) همچنین ما همیشه حتی هنگامی که به ما گفته باشد که برق قطع شده است تصور میکنیم که کابلها برق دارند. برخی اوقات ممکن است جریان برق در خطوط قطع شده نیز وجود داشته باشد و بهتر است ریسک نکنیم.”
نوا برگر. عکس از جاش ادلسون
برگر با داشتن سالها تجربه عکاسی از آتش کهنهکار با تجربه گروه است و دیگر اعضای گروه به دنبال راهنمایی و مشورت گرفتن از او هستند.
مطالعه بیشتر: فرناند لگر و شکوفایی کوبیسم
لاوری میگوید:” حقیقتا من به دنبال هیجان نیستم، به همین دلیل من خیلی محتاط هستم و وقتی که دستپاچه هستم به افراد گروه میگویم تا با حرف زدن من را آرام کنند. آنها خیلی خوب با این موضوع رفتار میکنند و ما همه سعی میکنیم مطمئن شویم که با یکدیگر راحت هستیم.”
“نوا فشار سنج ماست. اگر او برای عکاسی از آتش بالا برود، ما او را دنبال میکنیم. نوا کسی است که میخواهد عکسهای خوبی بگیرد و به خودش فشار وارد میکند ولی او همیشه در امان است. ما اخیرا میخواستیم از یک جاده پائین برویم که فکر میکردیم ساختار آن سوخته است ولی باد به نظر خیلی قوی میرسید که او گفت: ‘نه فکر نمیکنم انجام این کار فکر خوبی باشد’ و ما همه به حرف او احترام گذاشتیم. او بیشتر از هرکسی تلاش میکند یک عکس خوب بگیرد ولی میداند چه زمانی باید دست بکشد.”
نوا برگر روی یک شاسی بلند. عکس از جاستین سالیوان.
پشتیبانی احساسی
از آنجایی که دیدن و عکاسی از مرگ و نابودی میتواند بار احساسی و روانی زیادی را به هرکسی وارد کند که تحمل آن خیلی سخت است، قدرت دوستی بین اعضای گروه فراتر از زمان و مکان هر آتشسوزی است
عکس از استیفن لام
ادلسون در مورد این پشتیبانی احساسی میگوید که:”من از کمپفایر ضربه بزرگی خوردم. برای عکاسی از این آتش سوزی من اجازه داشتم افرادی که به دنبال جنازه میگردند را دنبال کنم که به یک صحنه خشن برخوردم که حتی نمیتوانستم آن را برای سردبیران خودم بفرستم.”
مطالعه بیشتر: مردم فراموش شده آذربایجان
“من به یک خانه سوخته شده رسیدم که مامورین نجات در آن یک جنازه پیدا کرده بودند. این جنازه زیر یک سقف حلبی گیر کرده بود که طی آتشسوزی سقوط کرده بود. هنگامی که سقف را برداشتند، صورت او را دیدم. چیزی که هیچوقت نمیتوانم آن را فراموش کنم. فکر کنم یک زن بود ولی مطمئن نیستم. او کاملا سوخته و نابود شده بود. من صورتش را به یاد دارم. صورت او ترسی را نشان میداد که هنگامی که فهمیده بود قرار است به زودی بمیرد بر روی صورتش نقش بسته بود. او دندانهایش را روی هم فشار میداد و مژههایش سوخته بودند. واقعا صحنه ترسناکی بود.”
نوا برگر(سمت راست) در حال دلداری دادن جاش ادلسون(وسط) پس از اینکه صحنههای خشن را دیدهاست. عکس از استیفن لام
لاوری میگوید:” نابودی تمام داراییهای یک نفر خیلی آزاردهنده است و شنیدن داستانهای آنها باعث ناراحتی است. مردم تمام طول زندگی خودشان تلاش میکنند تا یک خانه بسازند ولی در عرض چند ساعت همه چیزهایی که برای آن تلاش کرده اند از بین میرود. پس از عکاسی از آتش سوزیهای سانتاروزا در سال ۲۰۱۷ من تا سه هفته کاملا بیحس بودم. سپس یک روز آنجا رفتم و برای چیزی حدود ۱۰ دقیقه فقط گریه کردم. بعد از این خودم را جمع کردم و به زندگی ادامه دادم.”
عکس از استیفن لام
پس از آتشسوزیها، عکاسها به پرسیدن حال یکدیگر ادامه میدهند تا مطمئن شوند حال همه خوب است. سالیوان در این باره اینگونه توضیح میدهد که: “اعضای گروه آتش از دیگر اعضا پشتیبانی میکنند و مرتب حال یکدیگر را میپرسند. ما صحبتهای زیادی با هم داشتهایم و روی اهمیت حرف زدن در مورد چیزهای ترسناکی که دیدهایم صحبتهای زیادی کردهایم.
مطالعه بیشتر: رابرت کاپا و عکاسی از پیکاسو
عکس ۲۶: عکس از استیفن لام
الدرسون در تکمیل صحبتهای سالیوان اینطور توضیح میدهد که: ” پس از اینکه مدت زیادی را در آتشسوزیها میگذرانیم، به سختی میتوانیم به زندگی عادی برگردیم. وقتهایی که کارهای عادیای مانند رفتن به مغازه را انجام میدهم ممکن است یک درخت را خانه را ببینم و پیش خودم فکر کنم که اگر درحال سوختن بود چطور به نظر میرسید. این کار اثراتی را روی شما و ذهن شما میگذارد. اینکه قادر باشید با افرادی که در این شرایط بودهاند صحبت کنید خیلی ارزشمند است. افراد دیگر نمیتوانند این شرایط را به خوبی درک کنند.”
نوشته عکاسی از آتش اولین بار در مجله نوریاتو | رسانه جامع هنرهای تجسمی پدیدار شد.