ترجمه اختصاصی نوریاتو: عکاسی فاین آرت کاملا برخلاف عکاسی مستند است. در فرمهای مختلف عکاسی مستند مانند فوتوژورنالیسم، که به مثابه یک گزارش بصری هستند، باید بدون هرگونه دستکاری صحنه، از آن عکاسی شود. اما عکاسهای فاین آرت، هنرمندانی هستند که از عکاسی به عنوان یک واسطه استفاده میکنند. این استفاده میتواند به صورت مستقیم باشد و یا با کمک کلاژ در دیگر کارهای هنری ترکیب شود.
بنابراین در واقع، عکاسی فاین آرت با چیزی که ما انتظار داریم تفاوت زیادی دارد. اکثر عکاسهای آماتور از دوربین خودشان برای ثبت رویدادهای مهم و ثبت خاطرات بدون انگیزه هنری استفاده میکنند. در صورتی که یکی از ویژگیهای متمایز عکاسی فاین آرت این است که هدف اصلی آن ثبت سوژه نیست. این هنرمندان از عکاسی به عنوان راهی برای ابراز دید خودشان و ارائه یک بیان هنرمندانه استفاده میکنند.
مطالعه بیشتر: اسامی نفرات برگزیده مسابقه عکاسی با آیفون
آنسل آدامز یک بار اظهار داشته است: “هنر واقعیت را کنترل میکند، زیرا خود واقعیت هیچ حس زیباییشناسی ندارد. عکاسی زمانی تبدیل به هنر میشود که کنترلهای خاصی روی آن اعمال شوند.” اما معنی این سخن چیست؟ در اینجا آدامز به این اینکه چگونه هنرمندان از تحریف واقعیت به عنوان یک وسیله استفاده کردهاند اشاره میکند.
برای مثال، حتی نقاشهای منظره کلاسیک هم دقیقا چیزی که در روبروی خودشان میدیدهاند را نقاشی نمیکردند. اکثر آنها عناصری را از نقاشیهای خودشان حذف یا اضافه کردهاند تا بتوانند پیام موردنظرشان را برسانند یا مانند مونه با دستکاری نور و رنگ سعی در نشان دادن یک حالت روحی داشتهاند. عکاسی فاین آرت هم به همین روش انجام میشود و فقط به جای قلممو از دوربین برای رساندن منظور استفاده میشود.
مطالعه بیشتر: زندگی سالوادور دالی در شصت ثانیه
در قرن ۲۱ این زمینه گسترش بیشتری داشته است و میتوان هر عکسی که معنای هنری دارد را به عنوان یک نمونه از عکاسی فاین آرت در نظر گرفت. این زمینه حتی عکاسی مستند هنری را که توسط فوتوژورنالیستهای مشهوری مورد استفاده قرار گرفته است را شامل میشود.
با این حال، زمانی که تلاش میکنید بفهمید که آیا یک عکس فاین آرت است یا خیر، خیلی مهم است که منظور عکاس را از گرفتن چنین عکسی درک کنید. در صورتی که یک پیام هنری در عکسی نهفته باشد، میتوان آن را به عنوان عکاسی فاین آرت شناخت و تفاوتی ندارد این عکس عکس منظره، پرتره یا انتزاعی باشد.
آلفرد اشتیگلیتز و گسترش عکاسی به عنوان یک سبک هنری
با اینکه تصور این موضوع که زمانی عکاسی به عنوان یک سبک هنری شناخته نمیشد کار سختی است، ولی این موضوع در اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰ میلادی اتفاق افتاده است. ما باید از آلفرد اشتیگلیتز و دیگر عکاسهای مدرنیست برای به رسمیت شناساندن عکاسی فاین آرت تشکر کنیم. اشتیگلیتز اواخر قرن ۱۹ میلادی تلاش زیادی در گسترش این ایده کرد و حتی یک مقاله در این مورد به چاپ رساند.
یکی دیگر از نقاط عطف عکاسی فاین آرت در قرن بیستم بود که عکسهای اشتیگلیتز به همراه نقاشیهای هنرمندانی مانند مری کاسات و جیمز مکنیل ویستلر به نمایش گذاشته شد. این نمایشگاه با عنوان نمایشگاه مخصوص هنرهای معاصر، توسط باشگاه هنرهای ملی ترتیب داده شده بود و به نظر میرسد اولین نمایشگاه بزرگ آمریکا بوده است که یک ارزش مساوی برای عکاسها و نقاشها در نظر گرفته است.
پس از این، مسئولیت اشتیگلیتز و همسرش جورجیا اوکیف این بود که عکاسی را وارد موزهها کنند. با توجه به اینکه در آن زمان عکاسی رسانه مهمی به نظر نمیرسید، این کار قدم بزرگی به حساب میآمد. در سال ۱۹۲۴ اشتیگلیتز ۲۷ عکس به موزه فاین آرت بوستون اهدا کرد. این اولین باری بود که یک موزه اجازه ورود عکاسی را به کلکسیون دائمی خودش میداد.
عکاسهای فاین آرت معروف
چیزی را که اشتیگلیتز آغاز کرده بود، عکاسهای متعددی ادامه دادند و هرکدام روش مشخص خودشان را داشتند. از مناظر سیاه و سفید آنسل آدامز تا آثار حیرتانگیز نان گولدین، در اینجا لیستی از عکاسهای فاین آرت معروف را برای شما آماده کردهایم که کمک کردهاند این سبک رو به جلو حرکت کند.
مطالعه بیشتر: نمایشگاه آثار عکاسی کارل لگرفلد
پائول استرند
پائول استرند، حصار سفید، حدود ۱۹۱۷
پائول استرند در تبلیغ عکاسی به عنوان یک فرم هنری خیلی فعال بود و اشتیگلتز نیز عکسهای خودش را در گالری او به نمایش میگذاشت و در مورد عکاسی فاین آرت او در نشریه خودش یعنی Camera Work مطالب مختلفی مینوشت. او اغلب سعی میکرد با استفاده از دوربین، انتزاع را به تصاویر خودش بیاورد و از ایدههایی مانند ایدههای نقاشها و مجسمهسازها استفاده میکرد. او بعدا توجه خودش را به نحوه استفاده از عکاسی به عنوان یک ابزار برای تغییر و اصلاح اجتماعی منعطف کرد ولی همیشه دید هنری خود را در تمام مدت حرفهای خودش که حدود شش دهه طول کشید حفظ کرد.
من ری
به عنوان یک مشارکتکننده فعال در جنبشهای دادا و سورئالیسم، من ری روی رسانههای مختلفی کار کرده است. توانایی او برای جابجایی همزمان بین نقاشی و عکاسی باعث شد این دو در رپرتوار او ارزش مساوی داشته باشند و کمک کرد مقاومتهایی که در برابر به رسمیت شناختن عکاسی فاین آرت میشد حذف شوند. مطمئنا دید هنری او باعث بهبود کارهای تبلیغاتی وی یعنی عکسهای پرتره و فشن شد. او همچنین از فوتوگرام نیز به عنوان یک فرم بیان استفاده میکرد.
آنسل آدامز
آنسل آدامز، درهی سرسبز، کوهپایههای پوشیده از درخت و قلههای پوشیده از برف، وایومینگ، ۱۹۴۱
هیچ بحثی در مورد عکاسی منظره، بدون اشاره به آنسل آدامز افسانهای تکمیل نخواهد شد. به عنوان یک عکاس و فعال محیط زیست، عکسهای منظره سیاه و سفید او نشان میدهد که در عکاسی فاین آرت سبکهای مختلفی وجود دارند. ترکیببندیهای محتاطانه او و توانایی او در گشایش طبیعت، یک دید متفاوت از طبیعت به بیننده میدهد که باعث بالارفتن ارزش کارهای او میشود. او ثابت کرده است که عکاسی طبیعت، علاوه بر تاثیرگذار بودن روی مشکلات محیط زیستی، میتواند به عنوان یک هنر متعالی نیز شناخته شود.
آنسل آدامز، تاتونها – رودخانه مار، وایومینگ، ۱۹۴۱
مطالعه بیشتر: بارسلونا و جنگهای داخلی اسپانیا
ریچارد آودون
ریچارد آودون، عکاس مد آمریکایی فقط برای عکاسی از مدلهای زیبا استفاده نمیکرد، بلکه از آن برای انتقال داستان و تحریک احساسات استفاده میکرد. از پرترههای مقیاس بزرگ مینیمالیستی که احساسات داخلی سلبریتیهایی مانند مرلین مونرو را آشکار میکرد تا بردن دوویما از استودیو به سیرک، کارهای او باعث زیر و رو شدن این صنعت شدند.
دیانه آربوس
کارهای دیانه آربوس که روی مردم جدا شده از اجتماع تمرکز داشتند، تبدیل به صدای کسانی شد که از طرف جامعه زشت یا ناقص شناخته میشدند. دلقکهای سیرک، کوتولهها و افراد ترنس همگی سوژهی کارهای او به عنوان کارهای سورئال شناخته میشدند بودند. با اینکه او بیشتر به عنوان یک عکاس مستند شناخته میشود، عناصر هنری در کارهای او دیده میشوند که باعث موفقیت او در زندگی شدند. در سال ۱۹۶۷، او در یک نمایشگاه در موزه هنرهای معاصر نیویورک شرکت کرد که این موزه و موزه هنرهای متروپولیتن تعدادی از کارهای او را برای افزودن به کلکسیون خودشان خریدند. در سال ۱۹۷۲، درحالی که یک سال از فوت دیانه آربوس میگذشت، او تبدیل به اولین عکاسی شد که در دوسالانه پرستیژ وین نمایشگاه برگزار میکرد.
مطالعه بیشتر: سیندی شرمن؛ عکاس هزار چهره
سیندی شرمن
سیندی شرمن از عکاسی به عنوان وسیلهای برای عمل کردن در شرایط مختلف استفاده میکرد و خودش مدل اصلی تمام عکسها بود. به جز سلف پرترههای استاندارد، شرمن با تغییر قیافه، خودش را به عنوان عکاس، مشتری، آرایشگر و کارگردان جا میزد. با سابقهای بیش از ۳۰ سال، شرمن به عنوان یکی از معروفترین هنرمندان در عرصه هنر معاصر شناخته میشود. کارهای او به عنوان یک توهم عمل میکنند و درحالی که به عنوان آثار رئالیسم به نظر میرسند، کاملا برای مصنوعی بودن ساخته شدهاند.
رابرت مپلتورپ
در دهه ۸۰ میلادی کارهای مپلتورپ به سمت عکاسی از گلها و مجسمههای برهنهای رفت که به نظر میرسید تحت تاثیر هنر کلاسیک بودهاند. او همچنین تاثیر زیادی روی افزایش علاقه همکار خودش سم واگستاف به عکاسی فاینآرت داشت که باعث شد او کلکسیون نقاشیهای خودش را بفروشد و شروع به جمعآوری عکس کند. این مجموعه بعدا به ارزش ۵ میلیون دلار به ج. پائول گتی فروخته شد.
نان گولدین
نان گولدین که اولین نمایشگاه خودش را در سال ۱۹۷۳ برگزار کرد، همیشه از دوربین خودش برای ثبت زندگی کسانی که دوست داشت استفاده میکرد و اغلب روی اقلیتهای جنسی تمرکز داشت. تصاویر او که بدون هیچگونه قضاوتی گرفته میشدند یک تصویر خام از زندگی بودند. آثار گولدین، اغلب به صورت اسلایدشو همراه با موزیک ارائه میشدند. برای مثال میتوان به مشهورترین کار او، یعنی تصنیف وابستگی جنسی اشاره کرد که در موزه هنرهای آمریکایی ویتنی به نمایش گذاشته شد. این نمایشگاه که براساس تصاویر گرفته شده بین سالهای ۱۹۷۹ و ۱۹۸۶ در محله زندگی گولدین یعنی بووری منهتن برگزار شده بود به خاطر به تصویر کشیدن رابطه اعتیاد به هروئین و فرهنگ همجنسگرائی خیلی بحث برانگیز شد.
مطالعه بیشتر: نامزدهای نهایی مسابقه وردپرس فوتو ۲۰۱۹ – قسمت دوم
جف وال
این عکاس فاین آرت کانادایی به خاطر دورنمای عکاسانه وسیع خودش مشهور است. کارهای اولیه او تحت تاثیر نقاشهای بزرگ تاریخ هنر مانند والازکز و مانه قرار داشت و او در ترکیببندیهای خودش اشارات زیادی به آثار آنها داشته است.
کارهای وال با گذشت زمان تکامل یافتند و او نیز روشهای دستکاری تصاویر را به صورت گسترده آزمایش میکرد. اثر “شیر” این هنرمند بخشی از یک مجموعه عکس بود که به صورت واقعی اتفاق افتاده بودند ولی بعدا برای افکتهای سینمایی با بازیگران غیرحرفهای بازسازی شده بود. از دهه ۹۰ میلادی، علاقهی وال به دستکاری دیجیتالی افزایش یافت و چندین تصویر را در یک ترکیب نهایی قرار میداد.
آندرس گورسکی
آندرس گورسکی که به عنوان یکی از بهترین عکاسهای فاین آرت قرن ۲۱ شناخته میشود، به خاطر عکاسی بدون زمان خودش شناخته شده است. یکی از آثار او با نام “راین ۲” در یک حراج در سال ۲۰۱۱ با قیمت ۴٫۳ میلیون دلار به فروش رفت و تبدیل به گرانترین عکس تمام تاریخ شد.
این عکاس آلمانی که با استفاده از مقیاسبندی کار خودش را در سطح اساتید نقاشی قدیمی قرار میداد، معماری و طبیعت را از زوایای خاصی به تصویر میکشید که با استفاده از تقارن و رنگ سوژه را بالا میکشید. گورسکی از دستکاری دیجیتال نیز در تصاویر خودش استفاده کرده است. او از این روش برای تاکید روی برخی ویژگیهای خاص مانند فضاهایی که برای واقعی بودن خیلی بزرگ هستند، استفاده میکرده است. عکس ۱٫۲ در ۲٫۴ متری او از میدان تایم نیویورک که در سال ۱۹۹۷ گرفته شده است یک نمونه خوب از فضاهایی است که واقعی هستند ولی برای تطابق با دید هنری گورسکی، دستکاری شده است.
مطالعه بیشتر: عباس عطار و عکاسی خبری
جان گوتو
جان گوتو خودش را به عنوان یک هنرمند عکاسی دیجیتال معرفی میکند. او از عکاسی برای ساخت کلاژهای دیجیتال در مورد موضوعات سیاسی و اجتماعی استفاده میکرد. این تصاویر که اغلب احمقانه و خندهدار بودند، با لایههای تصویری خودشان یک داستان قوی را بیان میکردند.
در سال ۲۰۰۷، تلگراف او را به عنوان یکی از صد نابغه زنده دنیا معرفی کرد. گوتو که سابقه نقاشی داشت، قبل از ورود به هنر دیجیتال با عکاسی سنتی کار خودش را شروع کرد. او به شدت باور دارد که تکنولوژی دیجیتال باعث تلفیق فرمهای نقاشی و عکاسی شده است.
نوشته عکاسی فاین آرت و تفاوت آن با عکاسی مستند اولین بار در مجله نوریاتو | رسانه جامع هنرهای تجسمی پدیدار شد.