روز مارتین لوترکینگ. فلوریدا، آمریکا، ۱۹۹۰
در ۴ آپریل ۱۹۶۸ مارتین لوترکینگ، درحالی که در بالکن متل ممفیس ایستاده بود به ضرب گلوله کشته شد.عکاسان آژانس خبری مگنوم سالها به مستندسازی این شخصیت و نقش محوری او در جنبش حقوق شهروندی آمریکا مشغول بودند. پس از قتل او نیز این عکاسها به این کار ادامه دادند و پاسخ مردم آمریکا به تلاشهای او و میراثش به عنوان یک نماد را به تصویر کشیدند.
برندون م. تری دستیار پروفسور دانشگاه هاروارد در رشتههای مطالعات اجتماعی و مطالعات آفریقایی آمریکایی است. این مقاله گزیده ویرایش شدهای از یکی از مقالاتی است که در نسخه چاپی نقد بوستون چاپ شد. “۵۰ سال پس از مارتین لوترکینگ” تاثیر او را بر روی نسلهای مختلف جنبشها و نقش او در افکار سیاسی امروز را مورد بررسی قرار میدهد.
۲۳ فوریه ۱۹۶۸ مارتین لوترکینگ در حالی روی استیج کارنجهال میرفت که تمام صندلیهای آن اشغال شده بود. او برای جمع کردن مردم برای تضاهرات یا پول گرفتن از خیرخواهان لیبرال نیامده بود. او برای یک وظیفه مهمتر آنجا بود.
کینگ سخنران اصلی جشنتولد صدسالگی ویلیام ادوارد بوگارت دو بویس بود. او به وضوح بزرگترین متفکر و مبلغ سیاسی بود که جامعه سیاهپوست آمریکا به خودش دیده بود. به دلیل اینکه پاسپورتاش به دلیل سیاستهای ضدهستهای، ضد نزادپرستانه و سوسیالیستی توسط وزارت خارجه آمریکا لغو شده بود، دو بویس روزهای آخر عمر خودش را به صورت ناامیدانهای در غنا گذراند. او در یکی از شبهای مارچ ۱۹۶۳ درحالی در واشنگتن فوت کرد که نتوانست رهبران معنوی حقوق شهروندی را ملاقات کند.
مطالعه بیشتر: فرناند لگر و شکوفایی کوبیسم
مارتین لوترکینگ در حال سخنرانی در تلویزیون، واشنگتن دیسی، آمریکا، ۱۹۶۸
استقبال از مارتین لوترکینگ پس از دریافت جایزه صلح نوبل. بالتیمور، مریلند، آمریکا
با بیان اینکه دو بویس یک “انسان باهوش و برگزیده برای اینکه کمونیست باشد” بود، کینگ اشاره کرد که مخالفت آمریکاییها با رادیکالیسم سیاسی، یک مانع بزرگ برای تفکر انتقادی و قضاوت خوب است. این گونه سخنرانی بیپرده ۴۰ روز قبل از قتل کینگ در هتل ممفیس و اظهاراتی که سیاستهای دنبالهدار دو بویس را محترم میشمرد، باعث نگرانیهایی شد که کینگ ممکن است در حال مخفیکردن میراث خودش بوده است.
درک این نگرانیها خیلی ساده است. در سال قبل از مرگش، کینگ به دلیل انتقادهای سرسختانهای که به جنگ ویتنام و حزب دموکرات داشت و همچنین مناظرههای داغ با ملیگراهای سیاهپوست و تلاشهای بیپروا برای به بسیجکردن فقرا بر علیه بیعدالتیهای اقتصادی، او به شدت منزوی شده بود. او که توسط متحدان خودش تنها گذاشته شده بود و میترسید که مرگش نزدیک باشد، او فقط میتوانست اینطور تاسف بخورد که “منتقدان من هیچ وقت من، تعهداتم و صدای من را نشناختهاند.”
رئیس کنفرانس رهبری مسیحیان جنوب، مارتین لوتر کینگ. مطالعات کشیش کلیسای باپتیست ابنعذار. آتلانتا، جورجیا، آمریکا. ۱۹۶۱
پنجاه سال پس از مرگ مارتین لوترکینگ، ما نیز احتمالا سوژه همان محکومیتها هستیم. درحالی که ما به دنبال فهمیدن میراث نژادی، سیاسی و فکری مارتین لوترکینگ هستیم، مجالس یادبود او مانع بزرگتری برای شناخت واقعی کینگ و میراث او هستند تا نارحتیای که در مورد دو بویس داشت. مقدسسازی هزینههایی دارد.
مطالعه بیشتر: رابرت کاپا و عکاسی از پیکاسو
مارتین لوتر کینگای که اکنون در تصورات عمومی ثبت شده است، کسی نیست که در کارنحهال آنچنان با قدرت و تحسینآمیز درمورد دو بویس صحبت کرد. بلکه او یک شخصیت رمزآلود پر از اجماع و مصالحه است که زندگی خودش را وقف کرد تا قوانین جیم کرو را از بین ببرد و ایالات متحده را در مسیر تبدیل شدن به یک اتحاد کامل قرار دهد. در این نگاه آشنا، مارتین لوترکینگ و جنبش حقوق شهروندی “رو به عقب و محافظهکار” ارائه داده شده است. کینگ از نبوغ فصاحتی که داشت برای خدمت به عمیقترین ایدهآلهای کشور (اجماع ظاهری موجود در فرهنگ مدنی) استفاده کرد و نشان داد که نژادپرستی موجود در قانون جیم کرو چگونه این ایدهآلها را نقض کرده است.
به طرز قهرمانانهای، او هم از طریق عمل و هم کلام او از ما خواست که با کسی که اکنون هستیم روراست باشیم: “عقاید بنیادین واقعی خودمان را زندگی کنیم”. جای تعجب نیست که کینگ اغلب به سمت نمادگرایی مسیحیت که پر از این موضوعات است کشیده میشد. او یک پیامبر مقدس برای پیشرفت و رستگاری مردم آمریکا بود. او مانند موسی بود که بنیاسرائیل را به سرزمین موعود رساند و یا مسیح که زندگی خودش را وقف کرد تا ملت ما را از گناه خودشان رها کند.
صفوف مردم برای ادای آخرین احترام به مارتین لوترکینگ در کلیسای خواهران دانشگاه اسپلمن. جورجیا، آتلانتا، آمریکا
کورتا کینگ و فرزندش درکنار تابوت باز شوهرش. آتلانتا، جورجیا، آمریکا. ۱۹۶۸
آندرو یانگ و رزا پارکز در مراسم خاکسپاری مارتین لوترکینگ، آتلانتا، جورجیا، آمریکا،۱۹۶۸
مطالعه بیشتر: زنان هنرمند فراموش شده
چنین وصف شاعرانهای قضاوت اخلاقی و سیاسی ما را گمراه میکند. درکنار این موضوع، محافظهکارهایی که قدرت کینگ را به دلیل فلسفه کوررنگی زیرسوال میبرند نیز وجود دارند. آنها تلاشهای بیوقفهی کینگ برای نجات آمریکا از فساد را مبهم جلوه میدهند. آنها اتهامات کینگ به آمریکا به عنوان “بزرگترین تامینکنندهی تروریسم خشونت در دنیا”، انتقادات او به قانون اساسی بی توجه به حقوق اقتصادی، جبران خسارات نژادی و محکوم کردن مرزبندیهای شهری که باعث ناعدالتی در آموزش و پرورش و مسکن میشد را نادیده میگیرند. جای تعجب نیست که کارهای مارتین لوتر کینگ جایی در لیست مطالعه فعالان جوان ندارد. او تبدیل به یک نماد برای نقل قول شده است ولی کسی نمیخواهد کارهای او را برای فکر کردن و یا درگیر شدن با فلسفه مطالعه کند.
مارتین لوترکینگ در حال سخنرانی برای جمعیت در مراسم دعا برای آزادی. واشنگتن، آمریکا. ۱۷ می ۱۹۵۷
در دهههای پس از مرگ او، بدبینی به کارهای کینگ تبدیل به یکی از مشخصههای سخنرانیهای عمومی شده بود که تعداد زیادی از آمریکاییهای جوان نام او را با بدگمانی به زبان میآوردند. حتی کسانی نیز که برای زندگی سیاهپوستان تلاش میکردند، با وجود تعهد به انجام کارهای مستقیم غیرخشن و سیاستهای دموکراتیک، ظاهرا بیشتر به دنبال اجداد رادیکالتر خود مانند مالکوم ایکس، آساتا شکور، فرد همپتون و آئودی لورد بودند.
احتمالا این هزینهای است که باید پرداخت شود. نادیده گرفتن ابعاد جنسیتی مسئولین کاریزماتیک و رهبری سلسله مراتبی در سازماندهی اعتراضات و کلیسای سیاه دلیل کافی برای انتقاد از امثال او میباشد.
گاردملی در تلاش برای جلوگیری از دزدی طی اعتراضات واشنگتن که پس از قتل مارتین لوترکینگ اجرا شد
گارد ملی در حال گشتزنی در خیابانها، صبح روز بعد شورشهای مربوط به قتل مارتین لوترکینگ
علاوه بر این کلیسای سیاه که در قرن نوزدهم میلادی مارتین دلانی از آن به عنوان “آلفا و امگا” در جوامع سیاه یاد کرده بود، امروز تبدیل به یک موسسه کاملا ضعیف شده است. این کلیسا در عصر ادغام سیاسی و اجتماعی، تئولوژی رفاه، مشتریمحوری احزاب سیاسی، محافظهکاری اجتماعی و فسادهای جنسی و مالی، این کلیسا با چالشهای زیادی روبرو است. تعهدات تئولوژیکال کینگ برای زمان زیادی بخشی از جذابیت او بود ولی اکنون این تعهدات به عنوان مانعی برای قبول کردن او در بین افرادی است که به کلیسا علاقهای ندارند.
مطالعه بیشتر: عکاسی از آتش
با اینحال برخی از دلایل فراموشی مارتین لوترکینگ در جوامع امروزی به نظر میرسد که خیلی عادلانه نیست و بیشتر ساختگی هستند. در دنیایی که توسط انقلاب جنسیتی و سکولاریسم به صورت غیرقابل بازگشت تغییر داده شده است کینگ میتواند هم به صورت کاملا موقر و هم به صورت ناامیدکنندهای جدی ظاهر شود. او زیر بار مسئولیتهای کاملا منحصر به فرد و استانداردهای خودش از برتری نژادی سخن و شخصیت کینگ به نظر شکسته شده است و حتی پس از مرگ او با خودسرکوبگری که ممکن است او را قدیمیتر، با جذابیت کمتر و فاصله بیشتر نسبت به مردان سیاهپوست هم عصر مانند مالکوم ایکس یا بالدوین نشان دهد.
یادبود مارتین لوترکینگ، مونتگومری، آلاباما، آمریکا. ۱۹۹۵
مارتین لوترکینگ درحال سخنرانی در مراسم دعا برای آزادی در سال ۱۹۵۷٫ واشنگتن، آمریکا. ۱۷ می ۱۹۵۷
روز مارتین لوترکینگ، میامی، فلوریدا، آمریکا. ۱۹۸۴
درگیرکردن ایدههای کینگ درمورد نژادپرستی، فعالیتهای سیاسی و نژادی به معنای موافق بودن با او نیست و بیشتر او را تبدیل به سوژه پرستش غیرانتقادی میکند. این کار به سادگی او را تبدیل به مخاطب اصلی و مدل قضاوت سیاسی میکند. کینگ به ما میآموزد که مرفولوژی اعتراض باید به عنوان یک سوال اساسی مورد بحث قرار بگیرد. سوالی که به صورت تجربی و فکری باید زیر سایه تغییرات سیاسی، فرهنگی و تکنولوژیکی دوباره به آن فکر شود.
این یادگیری نباید آسان باشد. رسانهها ما را توسط تصاویر رنج و بالکینازیسیون(تقسیم) ذهن ما را اشباع کردهاند و نحوه پاسخ ما به تصاویر مستند را تغییر دادهاند. همین موضوع باعث شده است به اینکه هنوز به همان اندازه استراتژیهای کینگ درباره نمایشهای عمومی را درک میکنیم شک کنیم. همچنین کلیشههای نژادی هم تغییر کردهاند. تعداد کمی سیاهپوستها را به عنوان انسانهای منفعلی میشناسند؛ در مقابل تظاهراتکنندگان سیاهپوست اغلب با عناوینی مانند خشن، ناسپاس و خطرناک شناخته میشوند. شبکههای اجتماعی یک رسانه کمهزینه برای هر فرد ناراضی هستند که میتوانند توسط این شبکهها برای حرفهای خودشان شنونده پیدا کنند. با توجه به تروریسم، تجمعات عمومی کاملا دستخوش تغییر شدهاند.
مطالعه بیشتر: شاهکارهای عکاسی شوروی
به دلیل آموزشهای پلیس برای مدیریت تجمعات نیز که نامدنیهای اجتماعی را به دلیل نمایش مجازات از بین میبرد خیلی تشریفاتی شده است. همانطور نیز که کینگ پیشبینی کرده بود، راهپیماییهای خیابانی باید با تعداد زیادی شرکتکننده و سازماندهی انجام شود تا تبدیل به یک “نمایشنامه یکنفره” نشوند و توسط “آشفتگی طبیعی زندگی شهری” نادیده گرفته نشود.
مارتین لوترکینگ و رِو. رالف برای برگرداندن به زندان اسکورت میشوند. آلبانی، جورجیا، آمریکا، ۱۹۶۲
حتی جغرافیای سیاسی اعتراض هم تغییر کرده است. حاکمان اقتدارگرا در داخل و خارج آمریکا در حال پیشرفت هستند و لیبرالهای اروپا در حال عقبنشینی هستند. دونالد ترامپ نیز مانند باراک اوباما دستورات قتل جهانی را از اتاقی صادر میکند که با مجسمه مارتین لوترکینگ تزئین شده است. این ایده که طبق سیاستهای جنگ سرد کینگ، آمریکا در چشم جهانیان سرافکنده خواهد شد الان خیلی عجیب به نظر میرسد. برای شناخت این تغییر، علاقه طولانیمدت فعالان حقوق سیاهپوستها به درخواستهای سمبولیک ملتهای متحد و فرومهای حقوقبشر با مخلوطی از اعتراضات داخلی و سیاستها انتخاباتی پوشانده شده است.
هنوز هم درخواست کینگ برای جهانیکردن جنبشهای عدالت اجتماعی غیر خشن حداقل در یک بخش مهم باقی مانده است. ما با چالشهای وجودی جهانی از تغییرات اقلیمی، سلاحهای هستهای، جنگ، تروریسم و نابرابری سیاست روبرو هستیم.
راهپیمایی بزرگ آزادی. مارتین لوترکینگ برای درخواست حق رای، یک گروه از تظاهراتکنندگان را از سلما تا مونتگومری رهبری میکند. مونتگومری، آلاباما، آمریکا
بیست سال پس از سخنرانی معروف “من یک رویا دارم” تظاهراتکنندگان از سراسر کشور در مقابل بنای یادبود لینکلن جمع شدهاند تا آن را دوباره از اول بشنوند. واشنگتن، آمریکا. ۱۹۸۳
مطالعه بیشتر: زیبایی نامطبوع
ولی درحالی که ما به دنبال نمونههای مبارزه هستیم ما نباید عجیبترین رادیکال آمریکا و چالشهای سیاسی و فکری او را نادیده بگیریم. کینگ از ما میخواهد تا در مورد بحرانهای حالحاظر خودمان فکر کنیم و آنها را به صورت عمومی مورد بحث قرار دهیم و بیشترین تعداد قدرتهای اجباری غیرخشنی که در اختیار داریم را شناسایی کنیم.
کینگ در کتاب “از اینجا به بعد کجا برویم نوشته است: “بقای ما به توانایی ما برای بیدار بودن، سازگار شدن با ایدههای جدید، هشیار بودن و روبرو شدن با چالشهای تغییر بستگی دارد.” روح کینگ هنگامی خیلی خوشحال است که ما این چالشها را قبول میکنیم و برای آنها با شجاعت، فروتنی و فداکاری زیاد تلاش میکنیم تا دنیای جدیدی بدون نارضایتی و ناعدالتی تاسیس کنیم.
مارتین لوترکینگ در حال سخنرانی در پودیوم، آمریکا، ۱۹۶۰
نوشته فراتر از رویا اولین بار در مجله نوریاتو | رسانه جامع هنرهای تجسمی پدیدار شد.