محمد اکبری: پیامهایی از سوچی به ورشو. همزمان در حالی که ضدایرانی ها با یک نمایش سطحی و با برخورد سرد اروپایی ها در ورشو جمع می شوند، در این سمت، سه رئیس جمهور از سه کشور مهم منطقه در سوچی در مورد مهمترین و بحرانی ترین موضوع ده سال اخیر منطقه به گفت و گو مینشینند. نشست سوچی می تواند پیامی واضح برای میزبان ورشو باشد؛ اینکه وضعیت منطقه به دست ملت منطقه رقم می خورد. در حالی که اروپایی ها پس از رونمایی از سازوکار مالی خود با ایران، با بی توجهی ضمنی به ورشو پیامی خاص به ترامپ ارسال میکنند، نشست سوچی می تواند گامی مهم در فرایند صلح در سوریه و منطقه باشد. خبرگزاری خبرآنلاین در این باره با عبدالرضا فرجی راد، دیپلمات پیشین وزارت خارجه، سفیر پیشین در چند کشور اروپایی و مدرس ژئوپولیتیک گفت و گو کرده که در ادامه می خوانید:
به نظرتان در وضعیت حال حاضر منطقه ای و بین المللی و تحرکات ترامپ برای شکاف بین اروپا و ایران، دیدار سه رئیس جمهور ایران، روسیه و ترکیه در سوچی چه پیامی دارد و چه تاثیری می تواند بر تحولات آتی داشته باشد؟
نشست و گفت و گوها در راستای صلح و ثبات و امنیت در سوریه؛ هرچقدر بیشتر باشد می تواند بر رسیدن به توافقات صلح و هموار شدن مسیر آن موثر باشد. با توجه به اینکه در ادلب درگیری به وجود آمده است و نیروهای سوری اندکی پیشروی کرده اند و تحرکاتی وجود دارد، اهمیت بیشتری پیدا میکند. سوریه در برخی مناطق در وضعیت خاصی هست و معارضان فکر میکردند که توافقی که روسها به آنها تحمیل کرده اند حداقل به مدت شش ماه آن منطقه با گفت و گو در اختیارشان قرار خواهد گرفت، اما مشاهده کردند که چنین اتفاقی نیفتاد و روسها را نیز تحت فشار می گذارند. ترک ها هم به نوعی گیر افتاده اند و مشکلاتی دارند. تعدادی از جنگجویان یا مخالفین که در آنجا هستند طبیعتا با ترکیه ارتباط داشته اند و از این جهت نیروهای ترک و خود ترکیه هم در یک وضعیت سختی از لحاظ سیاسی قرار گرفته است.
اما نمی شود گفت نشست سوچی به شکل مستقیم با کنفرانس ورشو ارتباط دارد. چون موضوع ورشو با این موضوع متفاوت است . ورشو – چنان که نتانیاهو و اطرفیان ترامپ گفته اند- یکی از بحث های آن بحث موشکی ایران است. بحث امنیتی لهستان و نگرانی آنها از روسیه است، آن چیزی که لهستان به دنبال آن است، ولی هر دو کنفرانس در یک همزمانی شکل گرفته اند و با یک فاصله بسیار کمی برگزار می شوند.
از یک طرف آقای ترامپ دنبال این است که با کنفرانس ورشو آن انزوایی را که در رابطه با خروج از برجام برایشان ایجاده شده از بین ببرد . اروپای غربی استقبال زیادی از این موضوع نکرد و می دانید که برخی کشورهای اروپای غربی تنها در سطح مدیرکل شرکت میکنند . امریکا سعی کرد موارد خاصی از جمله بحث موشکی را هم به کنفرانس ورشو اضافه کنند چون اروپایی ها نسبت به این مسئله حساس هستند تا بتوانند آنها را نیز جذب کنند که آنها برخورد سردی با آن داشتند و این یک نکته منفی برای امریکا است. هرچند که اروپای شرقی اکثرا در سطح وزیر شرکت می کنند. به نظر من نمی شود گفت که برنامه سوچی به شکل مستقیم در مقابل ورشو است، زیرا که از قبل هم مطرح بوده است و این چهارمین نشست در این سطح است که سه رئیس جمهور به طور متوالی همدیگر را می ببیند و مسائل سوریه را قدم به قدم پیش ببرند، اما همزمانی آن با ورشو تاثیرگذار است.
اکنون باید صبر کنیم و ببینیم که نتیجه کار چه می شود . آنچه که مسلم است بحث ایران ، بحث روسیه ، امنیت اروپا و اروپای شرقی هم مطرح خواهد شد. در حالی که بحث سوچی تمرکز روی سوریه است آنچه که در رابطه با ثبات، صلح و امنیت سوریه مطرح میشود این سه کشور دخیل در مذاکرات محور آستانه باید بنشینند و باهم گفتگو کنند و به یک توافقی برسند.
از لحاظ سیاسی این روند و تلاش های یک ماهه اخیر ایران را چطور می بینید؟ به هر حال در ورشو تصمیم ترامپ این است که در مورد ایران تمرکز زیادی داشته باشد و به نوعی آن را از لحاظ منطقه ای و سیاسی در منگنه قرار دهد به طوری که هم تنش کشورهای عربی با ایران مستمر باشد و هم شکافی بین ایران و اروپا شکل باشد. ارتباطات و تلاش ایران، سفر آقای ظریف به عراق، لبنان و همچنین حضور در نشست مونیخ را روی خنثی کردن تلاش ترامپ تاثیرگذار می دانید؟ اینها می توانند به نوعی در نشست ورشو بر اهداف ترامپ تاثیر بگذارند؟
طبیعتا فعالیت ایران از لحاظ دیپلماسی چه در سوچی چه در لبنان چه در عراق و چه در کشورهای دیگر که تاثیر مثبتی دارد. در واقع ما آن را ژئوپولیتیک باز می نامیم. در کل اگر هدف کنفرانس ورشو را در نظر بگیریم که در تنگنا قرار دادن ایران باشد یا حداقل اولویتش این باشد طبیعتا این فعالیت های دیپلماتیک اگر بگوئیم تمامی فعالیتهای ورشو را خنثی نمی کند حداقل بخشی از آن را خنثی خواهد کرد. اما واقعیت این است که آنچه که ما می بینیم دستاورد بزرگی برای آمریکا نخواهد داشت. مثلا عربستان و نتانیاهو و امارات و بحرین و اردن هم فعالیت هایی داشته باشند و بیانیه ای را هم آنها امضا کنند و سخنرانی ای را هم وزرای آنها داشته باشند طبیعتا اینها اقداماتی هستند که آنها هر روزه در حال انجام دادن هستند. آنچه که من معتقدم در کنفرانس ورشو بیش از همه مشکل به وجود خواهد آورد، اروپاست. یعنی می تواند شکاف بین کشورهای اروپایی به ویژه شرق و غرب اروپا را از یک طرف افزایش دهد، چون برای اولین بار است که در چند سال اخیر اروپاییها نتوانسته اند به یک وحدت نظر برسند. بخشی از آنها در سطح وزیر شرکت میکنند و بخش از آنها در سطح مدیر کل -یعنی آنها که قدرتمندترند-. این برای اروپا خوب نیست . یعنی آمریکا توانسته است شکافی را ایجاد بکند . دوم شکاف بین اروپا و برخی از کشورهای شرق اروپا با این کنفرانس بیشتر می شود. قطعا مسائلی در رابطه با روسیه در بیانیه هم مطرح می شود که برای لهستان مهم است و اصلا لهستان این کنفرانس را برگزار می کند که اولویت اول آن این باشد. حالا یک امتیازی هم به آمریکا می دهد و مسئله ایران هم مطرح می شود. اما برای لهستان روسیه مهم است. میدانید که طبق آخرین آماری که گرفته شده است مردم لهستان بیشترین نگرانی را در بین کشورهای دیگر دنیا از روسیه دارند . این نگرانی مقداری هم افراطی است اما این اصل است و لذا چنین نگرش و رویکردی وجود داشته است. طبیعتا لهستان اجازه نمیدهد مسئله روسیه و خطراتی که از سوی آن احساس می کند و مسائل امنیتی خودشان در این کنفرانس نادیده گرفته شود . پس اینطور نیست که ما فکر کنیم با اینکه گفته شده مسئله ایران مطرح می شود، تمام مسائلی که در بیانیه مطرح می شود یا سخنرانی هایی که ایراد می شود در رابطه با ایران باشد . طبیعتا در رابطه با ایران هم خواهد بود و مسائل دیگر هم مطرح خواهد شد.
مقامات آمریکا در روزهای اخیر تمرکز زیادی بر روی ایران داشته اند. آقای ترامپ یک توئیت فارسی پست کرد و به نوعی در مورد چهل سالگی ایران سخن گفت. آقای پمپئو و آقای بولتون هم همینطور. به نوعی آستانه فضای تنش بالا رفته است. ولی برخی میگویند که این فضای داغ شده می تواند به نوعی مثبت هم تلقی شود و از داخل آن به نوعی گفتگو و مذاکره در بیاید. به نظر شما این امکانپذیر است ؟
تاثیر مثبتش ممکن است این باشد که آنها انتظار داشتند در ایران در روز 22 بهمن در راهپیمایی در واقع یک جمعیت کمی شرکت کنند یا اگر جمعیتی هم شرکت می کنند شعارهای متفاوت داده شود یا درگیری ایجاد شود. ذهنیت آنها روی دی ماه 96 بود که ذهنیت اشتباهی است و ریشه مسائل را نمی دانند و لذا برعکس شد و جمعیت قابل توجهی در تهران و در شهرستانها شرکت کردند .
ترامپ و تیم او روی این موضوع مانور زیادی داده بودند، گفته بودند در چهل سالگی انقلاب شاهد تغییرات بزرگی در ایران خواهیم بود، اینکه چهل سالگی انقلاب را نخواهیم دید. لذا الان مجبورند فرافکنی کنند و در مقابل چالشها چیزهایی بگویند. به هر حال آنها مورد سوال قرار می گیرند پس نتیجه این همه سخنان ضد ایرانی در یکی و دو سال گذشته چه بود؟ نه تنها ثابت نشد بلکه جمعیت قابل توجهی به خیابان های ایران آمدند. با همه ی نگرانی ها، تورم و مسائل دیگری که وجود دارد مردم آن را برای خودشان حفظ می کنند و اجازه هم نمی دهند که خارجی ها در امور داخلی شان دخالت کنند . من فکر میکنم که اگر بخواهیم نتیجه گیری کنیم که این نتیجه گیری قطعی نیست آمریکاییها بعد از این جریانات فکر بکنند که به اهدافی که داشتند نرسیدند و اشتباه کردند. اگر عاقل باشند و برگردند به وضعیتی که قبل از خروج از برجام داشتند و خب همانطور که مقامات ایران هم گفتند ؛ اگر به آن وضعیت برگردند طبیعتا ممکن است که بتوانند با ایران هم مذاکره بکنند، در واقع بخشی از مشکلات را هم حل کنند .
52312