حجت قاسم زاده در اعتماد نوشت :نوشتن فیلمنامه سرمایه مادی زیادی لازم ندارد، نهایتا یک بسته کاغذ A4 و دو خودکار یا یک لپتاپ. اما فیلمنامهنویس برای فیلمنامه نوشتن احتیاج به سرمایه بسیاری دارد؛ کتابهایی که خوانده، دانشگاهی که تحصیل کرده یا دورههایی که گذرانده، ذوق ح اصل از زندگی و تجربههای زیستنش. فیلمنامهنویسی کاری تمام وقت است، ۵ الی ۶ هفته زمان کافی برای نوشتن یک فیلمنامه سینمایی است، به شرط آنکه نویسنده مسلط به موضوع کارش باشد، اما نهایتا زمانی کمتر از سه ماه برای نگارش فیلمنامه کافی است. با کمی بالا و پایین ماهیت مکانیکی شغل فیلمنامهنویسی همین است، اما واقعیت عینیاش و سویه پنهان ماجرا این است: بخشی از وجود ما فیلمنامهنویسها با نوشتن هر فیلمنامه کشته میشود، بخشی هم پیر میشود و بخشی از وجودمان زخمهایی میخورد که تا آخر عمر میماند. ما فیلمنامهنویسها اولین نفر هر پروژه هستیم که دست میبریم درون سیاهی و خلأ مطلق و از آن زندگی بیرون میکشیم. وقت شروع تنها و رها شدهایم. معمولا فیلمنامهنویسها آن سربازان خط حمله هستند که روی اولین مین سر راه جان میبازند.افتخارات فیلم به کارگردان میرسد که دور از حق نیست، بیشتر اوقات مردم و مطبوعات و رسانهها، جملهها و دیالوگهای فیلمنامهنویس را متعلق به بازیگر میدانند و دردناک است که جملههای فیلمها را به نقلقول از بازیگرها مینویسند… به هر حال ما این بازی و قاعده بازی را پذیرفتیم و گلهای هم نمیکنیم.میزان دستمزدی که تهیهکنندگان و مدیران فرهنگی به فیلمنامهنویس میدهند معمولا کمتر از تخفیفی است که از فلان بازیگر درجه دو همان فیلم میگیرند. ما هم یاد گرفتیم که وارد تله مقایسه دستمزدها نشویم تا اعصاب برای کار بعدی داشته باشیم.شورای مرکزی کانون فیلمنامهنویسان سینمای ایران، کف دستمزد قراردادهای نگارش انواع فیلمنامه را اعلام کرد تا بلکه بتواند به مشخص شدن نرخ پایهای قراردادها و رهایی از سردرگمی در دریافتیهای دستمزدی همکاران و همصنفان کمکی بکند. دیدیم در این شهر که تهیهکنندهها به نویسندگان فیلمهای اول یا دستمزد نمیدهند یا کمترین رقم را میدهند. به این بهانه که قرار است بعد از ساخت فیلمنامهشان وارد دنیای حرفهای شوند. فیلمنامهنویس جوان ما هم جرات نمیکند بگوید که اگر فیلمنامه من شرایط یک کار حرفهای را نداشت شما اقدام به تولیدش نمیکردید! دیدیم و شنیدیم که تهیهکنندهها و کارگردانها از ضعف بنیه مالی نویسندهها سوءاستفاده میکنند و با ارقامی نازل قرارداد میبندند. من امیدوارم قدم بعدی شورای مرکزی، ارایه «قرارداد تیپ» باشد تا تهیهکنندگان نتوانند شرایط غیرانسانی در بندهای قرارداد لحاظ کنند (مثل قسط آخر به شرط اکران!) شاید برای کسی که در این حرفه نیست، ارقام بزرگ و چشمگیر به نظر برسند اما لطفا این ارقام را تقسیم بر چند سال و چندین ماه بکنید تا به میزان حقیر بودن این دستمزدها پی ببرید. ممکن است برای یک فیلمنامهنویس فروختن یک فیلمنامه بیشتر از دو سال طول بکشد. در نظامهای شفاف سینمایی ۷ الی ۱۰ درصد هزینههای تولید را به فیلمنامهنویس پرداخت میکنند، اما در سینمای ایران پروژههای میلیاردی کمترین دستمزد را به فیلمنامهنویس کارشان دادند و تهیهکننده و مدیرتولید خوشحال بودند که توانستند صرفهجویی بکنند! پروژهای تاریخی سراغ دارم که کد هزینه علوفه اسبهای فیلم، بیست برابر دستمزد فیلمنامهنویساش بوده است.آقایان مدیران فرهنگی، تهیهکنندههای محترم، ما فیلمنامهنویسها در اصل فروشنده عمرمان هستیم، روی عمر نمیشود قیمت گذاشت، ما هم گلهای نداریم چون راهی که برای زندگی خودمان انتخاب کردهایم، همین است. اما شما دستمزدی درخور به بخش فیلمنامه اختصاص بدهید. مهمتر اینکه مدافع فیلمنامه باشید که سر صحنه و حین ساخت قصابی و مثله نشود. از این بیماری همهگیر جلوگیری کنید که بسیاری از کارگردانان به دلیل نوشتن چند دیالوگ سر صحنه یا جابهجا کردن سکانسهای فیلمنامه، خود را شریک نام فیلمنامهنویس کردهاند و در تیتراژها ترکیب زشتی اضافه شده به عنوان: بازنویسی نهایی! ممکن است یک کارگردان دهها مورد را به فیلمبردارش یا طراح صحنهاش تذکر دهد اما هرگز خواهان آوردن نامش کنار فیلمبردار و طراح صحنه نمیشود اما این میل به شراکت معنوی با فیلمنامهنویس روز به روز بیشتر دیده میشود. اگر فیلمنامهای نیاز به بازنویسی آنچنان بنیادی داشته اصلا چطور چراغ سبز تولید برایش روشن شده است؟!در تلویزیون اوضاع بدتر است و شرایط شبیه دوران بردهداری است. فردی نزدیک به مدیران، قراردادی بر مبنای قسمت میبندد بعد دو یا سه نفر را با دستمزد ماهانه استخدام میکند تا برایش بنویسند. ایشان فقط خطکلی را تعریف میکند و نویسندگان جوان گمنام و بینام، فیلمنامه را مینویسند. در عنوانبندی هم ترکیب «سرپرست نویسندگان» ذکر میشود. هم الان نویسندهای سراغ دارم که دو سریال روی آنتن دارد و خطی روی کاغذ ننوشته اما طرف قرارداد سیماست و سرپرست نویسندگان!جانکلام: همه چیز سینما یعنی قصه، ما فیلمنامهنویسها قصهگو هستیم، از ما حمایت کنید تا نسلهای آینده قصههایی برای دیدن و شنیدن داشته باشند.