، حسین باشی‌پور از دوران کودکی خود تعریف کرد: در شهر بابلسر به دنیا آمدم. پدر و پدربزرگم هر دو کارمند اداره گمرک این شهر بودند و پدرم بعد از بازنشستگی در مغازه‌ای مشغول به کار شد. من فرزند آخر خانواده بعد از چهار خواهرم و بسیار بازیگوش بودم.

او که در ۱۴ سالگی راهی جبهه‌های جنگ تحمیلی می‌شود ادامه داد: همسر خواهرم در جبهه مفقودالاثر شد و حس انتقام‌جویی من را راهی جبهه جنگ کرد. اما در جوانی اهل دعوا و شرارت بودم. بعد از بازگشت از جبهه به شیوه سنتی ازدواج کردم. دنبال کار می‌گشتم و در آزمون استخدامی بانک شرکت کردم و علی‌رغم قبولی در آزمون کتبی به دلیل سابقه بدی که در محل داشتم در تحقیقات میدانی رد شدم. در نهایت در دکه کوچکی کنار رودخانه بابلسر فروشندگی کردم‌.

مهمان این قسمت از «دعوت» که فروشندگی در دکه کفاف مخارج زندگی‌اش را نداد به سمت کسب مال از راه خلاف کشیده شد. او از آغاز فصل تلخ زندگی‌اش توضیح داد: تصمیم گرفتم وارد بازار ماهی‌فروش‌ها بشوم. یکی از کسبه علی‌رغم سابقه بد من راضی شد مغازه خود را به من اجاره بدهد. حتی پدرم او را ترساند که پسر من اهل دعوا و شرارت است اما او راضی شد. کم کم برای کسب درآمد بیشتر وارد قاچاق ماهی و خاویار شدم. بعد از آن داستان تلخ من شروع شد. خانواده من حتی سیگار نمی‌کشیدند اما من خلافکار شدم. از یک جایی به بعد دیگر پول مطرح نبود بلکه آلوده این کار شدم. 

داستان به جایی رسید که در یکی از روزهایی باشی‌پور محموله قاچاق حمل می‌کرد در یک ایست بازرسی دستگیر شد. او از حضور در دادگاه گفت: به هر دروغی متوسل می‌شدم و انکار می‌کردم. قاضی گفت برای افترا به مامور پلیس و اغفال قاضی محاکمه می‌شوی. چاره دیگری نداشتم و دست روی قرآن گذاشتم و قاضی را قسم دادم که اگر کمکم کند دیگر خلاف نکنم. قاضی دستور داد پابندم را باز کنند و با من صحبت کرد. حکم قاضی پنج سال حبس تعلیقی بود و از من خواست به راه درست بروم. منی که حتی به حکم اعدام هم فکر کرده بودم، چند روز بعد آزاد شدم اما قاضی پرونده برای این حکم مورد هجمه‌های بسیاری قرار گرفت. 

او از شروعی دوباره گفت: وارد کار جدیدی شدم و پای حرفم ایستادم اما با مشکلات بسیاری هم مواجه می‌شدم چراکه مردم به دلیل سابقه بدم به من اعتماد نمی‌کردند. اما تلاش کردم قولی که به قاضی دادم و قسمی که خوردم را نشکنم. 

ایراندخت غضنفری؛ همسر حسین باشی‌پور که مهمان دیگر برنامه بود از امروز همسرش گفت: گاهی سرکوفت‌های مردم اذیت می‌کرد اما زمانی که می‌بینم باعث خوشحالی دیگران می‌شود از او راضی هستم. 

مهمان این قسمت از «دعوت» پس از تحول به یکی از خیرین و معتمدان مازندران تبدیل شده است و فعالیت‌های خیرخواهانه بسیاری انجام می‌دهد.

برنامه «دعوت» کاری از گروه اجتماعی شبکه یک سیما به تهیه‌کنندگی مجتبی کشاورز، سردبیری محمد پیوندی و اجرا_کارشناسی حجت‌الاسلام محمد برمایی هر شب ساعت ۱۹ و ۱۵ دقیقه روی آنتن می‌رود.

۲۴۱۲۴۱

hotnewsخبر5 سال پیش • dahio.com • 45



دیدگاهتان را بنویسید



مطالب پیشنهادی

۱۰ حقیقت جالب که احتمالا نمی‌دانستید! – بخش سوم

در دنیای اطراف ما بی‌شمار حقیقت جالب در حال رخ دادن وجود دارد که از آن‌ها خبر نداریم. این حقایق در زمینه‌های حیات‌وحش، انسان، معماری، غذا و … هستند که [...]

۱۰ حقیقت جالب که احتمالا نمی‌دانستید! – بخش دوم

در دنیای اطراف ما بی‌شمار حقیقت جالب در حال رخ دادن وجود دارد که از آن‌ها خبر نداریم. این حقایق در زمینه‌های حیات‌وحش، انسان، معماری، غذا و … هستند که [...]

۸ راهکار برای بیشتر مثبت فکر کردن

مثبت اندیشی از رویکردهای سالم در زندگی است و توسط بسیاری از روانشناسان توصیه می‌شود. در این مطلب از لیست‌میکس ۸ راه مثبت اندیشی را با هم مرور می‌کنیم. با [...]

با این ده کتاب، خواندن رمان تاریخی را شروع کنید!

تاریخ شاید برای خیلی از ماها موضوع موردعلاقه نباشد و میل زیادی به خواندن رمان تاریخی نشان ندهیم؛ اما کتاب‌هایی در این حوزه وجود دارند که به‌قدری هیجان‌انگیزند که ممکن [...]

واقعیت های نگران‌کننده‌ای که از آن بی‌خبرید

می‌دانستید کبد با یک ضربه ممکن است از کار بیفتد؟ یا مغز بدون جمجمه آن‌قدر نرم است که از هم می‌پاشد؟ در این لیست ده واقعیت را که هر کدام [...]




ترندها