بهرام امیراحمدیان در گفتگویی اظهار داشت: این درگیری ها سابقه طولانی مدتی دارد اما در ماه مه سال ۱۹۹۴ میلادی آتش بسی برقرار شد و طی آن گروه مینسک مامور نظارت بر آتش بس شد که اعضای آن نیز آمریکا، روسیه و فرانسه هستند. پس از این نیز شاهد درگیری های مقطعی بین دو کشور بوده ایم. در سال ۲۰۱۶ درگیری وسیعی شکل گرفت و مساله همچنان حل نشده باقی ماند. روسای جمهور دو کشور در کشورهای مختلف با میانجی گری طرف های دیگر روبرو بودند اما هیچ کدام از این اقدامات به نتیجه نرسید. از همین رو می توان دریافت که قره باغ برای ارمنستان و جمهوری آذربایجان یک مساله حیثیتی به شمار می رود. اگر بنا به صلح باشد سوالی اصلی که پیش می آید این است که این صلح در چه قالب و چه فرمولی باید قرار گیرد؟! بحث های متعددی مانند جابجایی اراضی و غیره در این زمینه مطرح شد باز هم با نتیجه همراه نبود.
وی ادامه داد: اگر بنا به عقب نشینی از اراضی اشغالی باشد، ارمنستان باید در این زمینه به مردم خود پاسخگو باشد. سالهایی که با جنگ، کشتار و هزینه های اقتصادی و غیره روبرو بوده و مناطقی هم طی آن تصرف شده است. افکار عمومی در صورت عقب نشینی از حکومت خواهد پرسید طی این سالها به چه دلیلی هزینه کرده است! در آذربایجان نیز وضعیت مشابهی وجود دارد و اگر حکومت این کشور به دنبال بازپس گیری مناطق تصرف شده نباشد، افکار عمومی خواهد پرسید که طی این سالها با درآمدهای نفتی و غیره چرا تلاشی برای پس گرفتن مناطق اشغال شده صورت نمی گیرد؟ حتی سیاست مذاکره که جمهوری آذربایجان به دنبال آن است، توسط منتقدان مورد نقد قرار می گیرد؛ چرا که از سال ۱۹۹۴این کشور راه حل نظامی را مناسب ندانسته و به دنبال حل موضوع از طریق دیپلماسی بوده است. البته قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز در این خصوص محکم و قاطع نبوده اند تا موجبات عقب نشینی ارمنستان را فراهم سازد. خود منطقه قره باغ نیز ادعا می کند که ارمنستان نقشی در این بحران ندارد؛ اما یک استان کوچک به نام قره باغ کوهستانی با حدود صدهزار نفر جمعیت در ترکیب دولتی جمهوری آذربایجان نباید دارای تانک، جنگنده و توپخانه بوده باشد. این نشان می دهد که بدون کمک ارمنستان قره باغ نمی تواند با جمعیت کم خود روی پا بایستد.
مشروح این گفتگو را اینجا بخوانید.
311311