سینماسینما، محمد تقی زاده

«بازدم» فیلمی داستانی به کارگردانی آرش سنجابی و بر اساس داستانی به همین نام از آناهیتا یارمحمدی است که حکایت انسان‌های گوشه‌گیر و نگون‌بخت معاصر این سرزمین است. فیلم که نگاهی روشن‌فکرانه و متفاوت با نگاه عامیانه مردم دارد، به واکاوی روابط، سرنوشت و آینده و گذشته شخصیت‌هایی می‌پردازد که از قضا همگی دوست و آشنا هستند و روابط سببی و نسبی نزدیکی با هم دارند.

کسری به عنوان شخصیت محوری داستان که همه اتفاقات حول او می‌چرخد، در آستانه میان‌سالی قصد مهاجرت کرده و در این میان و در بزنگاه رفتن ناگاه با اتفاقات و رازهای سربه‌مهر و گاه نامتعارفی روبه‌رو می‌شود که عطای رفتن به ایتالیا را به لقایش می‌بخشد و در انتها تصمیم می‌گیرد از ایران نرود.

«بازدم» به جهت روابط عاطفی و دیالوگ‌نویسی و داستان‌پردازی که دارد، فیلمی خوش‌ریتم و سرگرم‌کننده است که با وجود این‌که فیلمی تجربی و روشن‌فکرانه محسوب می‌شود، تماشاگر عام را نیز به همراهی خود می‌طلبد و با ریتم و زمان‌بندی مناسب و ایده‌ها و داستانک‌های متعدد و متنوع تماشاگر را از دیدن فیلم پشیمان و خسته نمی‌کند.

در این میان، آن‌چه به فیلم آسیب رسانده و از باورپذیری و قابل لمس بودن شخصیت‌ها و رویدادها به‌شدت کم کرده، همین میزان تعدد و تنوع آدم‌ها و رویدادهاست که جملگی با نگون‌بختی و پریشان‌حالی گذر ایام می‌کنند و هیچ کورسوی امید و آینده‌ای در زندگی و احوالات آنان مشاهده نمی‌شود. به عبارتی دیگر، افکار فیلم‌ساز و ایدئولوژی و جهان‌بینی وی به جای این‌که تماشاگر را همراه کند و در او نسبت به آدم‌ها سمپاتی به وجود بیاورد، بیشتر القا می‌شود و از این‌رو نگاه به‌ظاهر روشن‌فکرانه و سیاه و تلخ فیلم‌ساز نه در قالب داستان و شخصیت‌هایی قابل لمس و نفوذ، بلکه در قالب رویدادهایی فارغ از دلیل و از زبان تیپ‌هایی که تعدد و تکثر زیادی هم دارند، به مخاطب القا می‌شود و از این‌روست که با وجود خوش‌ریتمی و جذابیت آنی فیلم درنهایت هیچ‌یک از شخصیت‌های داستان به یاد مخاطب نمی‌ماند و ماندگاری که شاخصه اصلی یک فیلم خوب است، به تماشاگر منتقل نمی‌شود.

مهاجرت، طلاق، خیانت، اعتیاد، خودکشی و عشق و تنفر از جمله تم‌هایی است که جملگی در «بازدم» و در قالب کاراکترها مطرح شده است، حال آن‌که هر کدام از این تم‌ها برای پردازش درست و به قول معروف «درآمدن» نیاز به داستان و فضا و ساختاری متفاوت و مبسوط دارد، ولی فیلم‌ساز جوان و روشن‌فکر ما به بیان برخی پلان‌ها و دیالوگ‌ها برای طرح ایده‌ها و افکارش بسنده کرده است و همین ساده‌نگری و سطحی انگاشتن سینما و داستان‌گویی است که در سال‌های اخیر سینمای اجتماعی ایران را به تغییر مدیوم سینما از مدیومی سرگرمی‌ساز و داستان‌گو به تریبونی برای بیان و ابراز عقاید و نگرش‌ها به زندگی و اوضاع جامعه بدل کرده است؛ امری که از تهمینه میلانی با نگاه تند زنانه‌اش تا حاتمی‌کیا با نگرش سیاسی و اعتقادی‌اش همه را زیر یک سقف قرار داده است و حذف داستان با جزئیات درست و دقیق و جایگزینی اتفاقات باخود و بی‌خود به بهانه بیان عقاید و آمال را به عنوان اصلی‌ترین الگوی خود برگزیده است.

سوای این همه اتفاقات و کاراکترهایی که در «بازدم» به نمایش درمی‌آیند و به‌راحتی قابل حذف و اضافه‌اند، نگاه سیاه و تلخ فیلم‌ساز معضل دیگری است که تماشاگر را به این سوال وامی‌دارد که آیا واقعا ما این میزان بیچاره‌ایم و جامعه ما این‌قدر بیمار و مفلوک است که درمان آن فقط بی‌خیالی و روی آوردن به مخدراتی قوی برای فراموشی دردهاست (کاراکتر روزبه با بازی خوب بهنام تشکر)! چطور فرد میان‌سال و جاافتاده‌ای چون کسری توان تاب آوردن این همه مشکل و بدبختی را دارد که یک خواهرش (کاراکتر بهار با بازی ملیکا شریفی‌نیا) خودکشی کرده و دیگری (جیران با بازی لیندا کیانی) در آستانه طلاق است، یک دخترعمویش (لاله با بازی نرگس محمدی) که به او علاقه‌مند بوده، زندگی شکست‌خورده‌ای را بعد از کسری تجربه کرده و دخترعموی دیگرش (رکسانا با بازی متفاوت الهه حصاری) در آن واحد به ابراز علاقه و خیانت به عواطف خواهرش می‌پردازد، و این‌ها همه اتفاقاتی است که دقیقا در زمان مهاجرت کسری افتاده و کسری خیلی کول و بی‌تفاوت همه را نادیده گرفته بود و ناگاه به جبران آن، سفرش به اروپا را کنسل می‌کند و به ادامه رفیق‌بازی با روزبه و سیگاری کشیدن با او برای گذر ایام ادامه می‌دهد.

در ارتباط با بحث تکنیکی و کارگردانی کار هم نوعی دوگانگی و عدم داشتن استراتژی درست و همراه با تم داستان به‌خوبی قابل رویت است، به‌طوری‌که فضای سورئال و دکوپاژ‌های ابتدایی فیلم رفته‌رفته کم و کمتر می‌شود و تعلیق و التهاب فیلمنامه و نتیجه رفتن یا نرفتن کسری جای خود را به زیبایی‌شناسی هنری و یک‌دست بودن و مماس بودن فرم بصری فیلم با تم داستان می‌دهد تا درنهایت «بازدم» فیلمی آشفته و نامنسجم، نه فقط در فیلمنامه، بلکه در کارگردانی و اجرا نیز به حساب آید که قصد انعکاس مشکلات و اوضاع جامعه را با بیانی بیشتر صوتی و نه تصویری دارد.

 منبع: ماهنامه هنروتجربه

hotnewsفرهنگ و هنر6 سال پیش • dahio.com • 56



دیدگاهتان را بنویسید



مطالب پیشنهادی

۱۰ حقیقت جالب که احتمالا نمی‌دانستید! – بخش سوم

در دنیای اطراف ما بی‌شمار حقیقت جالب در حال رخ دادن وجود دارد که از آن‌ها خبر نداریم. این حقایق در زمینه‌های حیات‌وحش، انسان، معماری، غذا و … هستند که [...]

۱۰ حقیقت جالب که احتمالا نمی‌دانستید! – بخش دوم

در دنیای اطراف ما بی‌شمار حقیقت جالب در حال رخ دادن وجود دارد که از آن‌ها خبر نداریم. این حقایق در زمینه‌های حیات‌وحش، انسان، معماری، غذا و … هستند که [...]

۸ راهکار برای بیشتر مثبت فکر کردن

مثبت اندیشی از رویکردهای سالم در زندگی است و توسط بسیاری از روانشناسان توصیه می‌شود. در این مطلب از لیست‌میکس ۸ راه مثبت اندیشی را با هم مرور می‌کنیم. با [...]

با این ده کتاب، خواندن رمان تاریخی را شروع کنید!

تاریخ شاید برای خیلی از ماها موضوع موردعلاقه نباشد و میل زیادی به خواندن رمان تاریخی نشان ندهیم؛ اما کتاب‌هایی در این حوزه وجود دارند که به‌قدری هیجان‌انگیزند که ممکن [...]

واقعیت های نگران‌کننده‌ای که از آن بی‌خبرید

می‌دانستید کبد با یک ضربه ممکن است از کار بیفتد؟ یا مغز بدون جمجمه آن‌قدر نرم است که از هم می‌پاشد؟ در این لیست ده واقعیت را که هر کدام [...]




ترندها