پریسا ساسانی: درواقع با روی کار آمدن دولت سیزدهم موضوع دریافت و یا معافیت هنرمندان از مالیات بار دیگر باز شد ولی این موضوع بهخصوص در چند وقت اخیر قوت گرفت و در شرایط کنونی اقتصادی همچنان نگرانی و بیم از ادامه حیات هنر را برای هنرمندان به همراه دارد.
وقتی سخن از دریافت مالیات به میان میآید توجه و نگاهها بهسوی بازیگران و یا بهاصطلاح سلیبریتی ها معطوف میشود غافل از اینکه به پرسشهایی از قبیل سازوکار دریافت مالیات از هنرمندان چگونه است؟ و یا مگر بازیگرانِ مطرح با دستمزدهای چندمیلیاردی چند درصد از کل جامعه هنر در حوزههای مختلف، تئاتر، موسیقی، سینما و هنرهای تجسمی را تشکیل میدهد که قانون مالیات حتی با در نظر گرفتن سقف مالی باید عملیاتی شود؟ و اساساً در مقابل دریافت مالیات جامعه در همه سطوح چه حمایت و یا خدماتی را دریافت میکنند؟ معافیت هنرمند از پرداخت مالیات به چه میزان در روند بهبود اوضاع اقتصادی در لایههای ضعیف جامعه مؤثر است؟ عدالت اجتماعی در مواجهه شدن با اخذ مالیات تا چه اندازه رعایت میشود؟
خبرآنلاین موضوع چرایی و چگونگی دریافت مالیات را در گفتگو با اهالی هنر در حوزههای تئاتر، موسیقی و سینما مطرح کرده است.
ایرج راد: درآمد اهالی تئاتر در طول سال به آن سقف تعیین شده دولت نمیرسد
ایرج راد کارگردان، نمایشنامهنویس و عضو هیات مدیره خانه تئاتر وظیفه ذاتی دولتها را حمایت از هنر و هنرمند عنوان کرد و گفت اصل حمایت از هنر در کشور ما بنا بر سلیقه و خوش آمدن و دوستنداشتنهای رایج اتفاق میافتد.
وی ادامه داد: واقعیت این است که از هنر نمایش و تئاتر و فعالان در این حوزه تقریباً هیچ حمایتی صورت نمیگیرد؛ و اگر حمایتی هم در کار باشد کوتاه، جزئی و مقطعی است که نمیتواند تأثیر بلندمدت در عرصه فرهنگ و هنر بگذارد. حال با این اوصاف در نظر بگیرید قرار باشد از هنرمندان که این روزها بهخصوص بهسختی معیشت خود را میگذرانند مالیات هم کسر شود. در دورانی شوراهایی چون شورای حمایت و شورای ساخت برای گروههای تئاتری تشکیل شده بود که در شورای حمایت نمایشهای آماده اجرا، برآورد هزینه میشد و در شورای ساخت درصدی از این هزینه پرداخت میشد که این هزینهها صرف دوختن لباس و آکساسوار و دیگر کارهای جنبی تولید یک نمایش میشد ولی حمایتهایی از این دست سالها است که منتفی شده است و در ادامه کارگاه دکور و کارگاه خیاطی و غیره را از بین بردند و در ادامه انبار لباس هم از دست رفت. ولی این همه ماجرا نبود زیرا گروههای نمایش برای هر اجرا باید ۲۰ درصد از درآمد را بهعنوان اجاره سالن میدادند، ۹ درصد دیگر مالیات بر ارزش افزوده بود و ۵ درصد را سایت بلیت فروشی برمیداشت و هزینههای رفتوآمد عوامل و تدارکات و غیره را نیز حساب کنید و بعد از آن هم که دو سال و نیم درگیر کرونا بودیم و تئاتر هیچ آوردهای برای افراد نداشت. موضوع مالیات گرفتن از اهالی هنر هم یک بحثی قدیمی است که در دولت دوازدهم منتفی شد منتها این موضوع اوایل دولت سیزدهم به مجلس رفت و بار دیگر منتفی شد اما دوباره و بهتازگی مطرح شده که البته سقفی برای دریافت این مالیات تعیین شده است که اصلاً درآمد اهالی تئاتر در طول سال به آن سقف تعیین شده دولت نمیرسد. در حوزه تئاتر چیزی به نام اسپانسر وجود ندارد که بهعنوان بازوی حمایتی در کنار گروههای نمایش قرار گیرد. این در حالی است که در همه دنیا شهرداریها در کنار رویدادهای هنری قرار میگیرند و بر اساس قوانین وضع شده از هنرمندان مالیات دریافت نمیکنند و یا اگر فردی بهعنوان هنرمند در گروه افراد ثروتمند قرار گیرد از او به دلیل انجام فعالیت هنری و کمکهای فرهنگی که فرد به جامعه خود بهواسطه هنری که عرضه میکند، مالیات کمتری دریافت میکنند.
این کارگردان پیشکسوت تئاتر تأکید کرد: مگر چند نفر از اهالی تئاتر درآمد میلیاردی دارند که مشمول پرداخت مالیات باشند؟ ضمن اینکه فعالیت فرهنگی مانند کار در بنگاه اقتصادی نیست که بازدهی زودهنگام داشته باشد. فعالیتهای هنری میتواند جریانهای سالم هنری را شکل بدهد. وقتی نوزادی به دنیا میآید سالها هزینه صرف او میشود تا کسب مهارت کند و بتواند در جوانی در بخشی از جامعه فعال باشد بنابراین بهعنوان بازدهی مالی به نیروی انسانی نگاه نمیشود، کار در حوزه هنر هم به همین منوال است و تأثیرات فرهنگی خود را در درازمدت بهجای میگذارد.
سام کلانتری: فرهنگ و هنر زیرساخت یک جامعه است
سام کلانتری مستندساز و عضو انجمن تهیهکنندگان سینمای مستند خانه سینما که چند سالی بهعنوان عضو هیات مدیره انجمن فعالیت صنفی انجام داده است؛ موضوع اخذ مالیات را با طرح چند سؤال آغاز کرد و گفت: آیا مالیات دادن بد است؟ خیر. آیا انسانهای مترقی و جوامع مدرن باید مالیات بدهد؟ بله. آیا مالیاتی که از افراد جامعه در حِرَف مختلف گرفته میشود در راستای حمایت و یا ارائه خدمات به افراد صورت میگیرد؟ خیر.
نمونه بارز آن عملکرد شهرداری در روزهای برف و باران بود که شکایت و اعتراض شهروندان را به همراه داشت. در واقع قرار گرفتن در این موقعیت اولین فضای عینی و ملموس برای شهروندان است که احساس کنند مالیات اخذ شده در جای درستی صرف شده است. آیا چنین بوده است؟ خیر چنین نبوده و از خدمات شهری و شهروندی در بارندگی اخیر بهرهمند نشدیم.
وی ادامه داد: یکی از دلایل اخذ مالیات درست کردن زیرساختها در همه امور است و این موضوع در همه جوامع اهمیت دارد؛ اما مسئله این است که فعالیت هنری در همه زمینهها جزئی از همین زیرساختها است و افرادی که در این حوزه فعالیت میکنند بهواقع خود و هنرشان را در راستای تأمین زیرساختها صرف میکنند و این مهم در سیاستهای کلان کشورهای مترقی دنیا امری تعریف شده است و افرادی که در حوزه فرهنگسازی فعالیت میکنند از پرداخت مالیات معاف هستند.
کارگردان مستند تحسین شده «جایی برای فرشتهها نیست» اظهار داشت: حال اینکه مطرح میشود که در اخذ مالیات سقف ۲۰۰ میلیونی درآمد تعیین شده است و افراد با درآمد سالانه تا این سقف از پرداخت مالیات معاف هستند. این تبصره در شرایطی مطرح است که خط فقر در کشور ما ۱۸ میلیون تومان تخمین زده شده است یعنی کل درآمد یک هنرمند زیر سقف مالیاتی است که تعیین شده است. حالا سؤال این است که آیا سقف معاف مالیاتی باید زیرخط فقر باشد؟ آیا ساختار اقتصادی و مالیاتی ما نباید شرمنده این اتفاق باشد؟ آیا هنرمند در چنین شرایطی نباید از یک حاشیه امنی مانند معافیت از مالیات برخوردار باشد؟ البته دراینبین هنرمندانی وجود دارند که در طول سال درآمدهای خوبی دارند که این عده از بحث ما خارج هستند چون خیلی خوشبینانه این افراد ۱۰۰ نفر هستند که در همه حوزههای هنری فعالیت میکنند؛ اما واقعیت این است که تقریباً همه افرادی که در حوزه فرهنگ کار میکنند باید معافیت مالیاتی داشته باشند.
کلانتری گفت: بهعنوانمثال چرا یک فیلمنامهنویس که برای نگارش یک فیلمنامه خوب با همه وجود تلاش میکند و همه ذهن و شیره جان خود را پای نگارش یک فیلمنامه میگذارد باید مالیات بدهد؟ یک فیلمنامهنویس یا هنرمندان دیگری در شاخههای متفاوت برای فرهنگ این سرزمین انرژی وجودی خود را صرف کرده است تا یک اثر خوب بهواسطه هنر ارزندهای که ارائه کرده، بهجای بگذارد. آیا نباید یک نویسنده، یک فیلمساز، یک موزیسین و یک نمایشنامهنویس و دیگر شغلها در همه حوزهها افتخار کنند که در عرصه فرهنگ مشغول به کار و زندگی هستند؟ تا بهواسطه این اشتیاق استعدادهای دیگر را نیز تشویق کنند که با هنرمند شدنشان از یک سقف امن و آرام برخوردار هستند؟
این مستندساز با شرح موضوع مالیاتی در حوزه سینمای مستند گفت: در حوزه مستند بخشهای سفارش دهنده مانند تلویزیون، انواع پلتفرمها و غیره در طول سال یک تعداد معدودی مستند سینمایی میسازند. البته ساختار ساخت مستند در تلویزیون پیچیده است و اساساً باید دید اگر ضریب نفوذ تلویزیون در جامعه ما قابلقبول شود؛ در بهترین حالت چند مستند میتوان تولید کرد. در بهترین حالت تولید مستند در شرایط فعلی ۴۰۰ میلیون برآورد میشود، آیا دستمزد کارگردان در این برآورد بیش از ۶۰ میلیون تومان است؟ خیر. حال حساب کنید یک مستندساز در طول سال یک یا دوم مستند میسازد و حال این ۶۰ یا ۷۰ میلیون تومان دستمزد را تقسیمبر ۱۲ ماه بکنید. چه میماند؟ هیچ. تأکید میکنم که این اعداد در بهترین حالت برآورد شده است؛ زیرا مواردی وجود دارد که در همین شرایط با دلار ۴۰ و خوردهای هزارتویمان یک مستندساز با ۱۰۰ میلیون تومان هم مستند ساخته است. چرا؟ چون حرفهشان است و باید زندگی کنند. با این اوصاف اگر دنبال اخذ مالیات از هنرمند هستند باید ۱۰ برابر این اعداد که گفته شد در طول سال درآمد کسب کنند تا بتوانند مالیات به دولت بدهند. اکنون ساختار و نگاه به اخذ مالیات در شرایط کنونی مبنای لجبازی با هنرمند دارد.
وی در پایان صحبتهای خود تأکید کرد: مالیاتهای واقعی و اساسی باید از شرکتهای بزرگ صنایع تولیدی اخذ شود. با این اوصاف کسب مالیات از هنرمند در ساختار نظام مالیاتی ایران چه عددی از چرخه حل مشکلات ایران را حلوفصل میکند؟
کیوان ساکت: اخذ مالیات از هنرمندان کاری بسیاری ناعادلانه و مغایر با قوانین جهانی است
کیوان ساکت موسیقیدان و آهنگساز با بیان این مطلب که در همه کشورهای پیشرفته دنیا امور هنری معاف از پرداخت مالیات هستند گفت: هنرمند با ارائه هنر خود نقش بزرگی در اشاعه فرهنگ به جامعه دارد. هنرمندان حوزه موسیقی در طول سال تنها ۶ ماه فرصت فعالیت و اجازه برگزاری کنسرت را دارند و عملاً در ماههای رمضان، محرم و صفر، سه دهه فاطمیه که میشود یک ماه و حدود یک ماه دیگر مانند مناسبتهای گوناگون و ایام سوگواری در طول سال فرصت دیگری برای عرضه این هنر شریف ندارد؛ بنابراین عرصه برای اجرای موسیقی اصیل ملّی بسیار تنگ است. حال اینکه به این موضوع، کرونا و بیکاری ممتد اهالی موسیقی و مسائل اخیر اجتماعی را نیز اضافه کنید. همه این موارد موجب شده برگزاری کنسرتها و کار در حوزه موسیقی معلق بماند. با این اوصاف اخذ مالیات از هنرمندان کاری بسیاری ناعادلانه و مغایر با قوانین جهانی در حوزه فعالیت هنرمندان است.
وی ادامه داد: هنرمندان به دلیل ارتباط تنگاتنگ خود با جامعه و مردم، معلمین فرهنگ و اخلاق هستند و به همین دلیل است که جوامع پیشرفته و مترقی دنیا برای هنرمندان خود احترام ویژهای قائل هستند. ارج نهادن به ساحت هنر بهاندازهای است که حتی شرکتهای صنعتی بزرگ و بنگاههای نام دار اقتصادی در جهان برای معافیت از مالیات از فعالیتهای هنری و هنرمندان کشورهای خود حمایت میکنند؛ بنابراین تحمیل مالیات بر هنرمندان بهویژه هنرمندان راستین مملکت امری ناصواب، نابجا و نابخشودنی است.
این مدرس هنر موسیقی با اشاره به این مطلب که مالیات نگرفتن از هنرمندان مبنای حمایتی ندارد، گفت: حمایت از هنرمند به معنای معافیت از مالیات نیست بلکه علاوه بر این باید هنرمندِ تأثیرگذار در عرصه فرهنگسازی مورد حمایت مالی و تشویقهای همهجانبه از سوی نهادهای گوناگون قرار گیرد. بهعنوانمثال صنعت اپرا صنعتی بسیار گران است و بنده بهواسطه سفرهای بسیاری که به اروپا کردهام متوجه حمایت دولتها و یا شهرداریها از این هنر ارزشمند شدهام و بدون کمکهایی از این دست، هنر پرهزینه اپرا قادر به ادامه حیات هنری خود نیست؛ بنابراین از هنرمندان بهخصوص هنرمندانی که هنر اصیل سرزمینها را اشاعه میدهند؛ نه تنها نباید مالیاتی اخذ شود بلکه باید حمایتهای گسترده نیز از آنها صورت گیرد.
کیوان ساکت یادآور شد: در کشوری زندگی میکنیم که دولتمردان ادعا دارند که دارای حکومت مردمی و حامی فرهنگ هستند بنابراین حمایت از گروههای هنری در ایران وظیفه دولتها است و هیچ منتی هم بر هنرمندان نیست؛ زیرا هنرمندان فرهنگسازان این مملکت هستند و تا زمانی که یک کشور از وجود آنها بهرهمند نباشد فرهنگ و تمدن شکل نمیگیرد؛ بنابراین این هنرمندان هستند که منتگذار مسئولان و دولتمردان هستند؛ زیرا آنها با کار هنری خود این مجال را دادهاند تا در حوزه هنر و فرهنگ متولیانی وجود داشته باشند تا خدمتگذار جامعه هنری باشند.
۵۷۵۷