مهدی یاورمنش: این روزها به مناسبت فرا رسیدن ایام محرم، فیلم سینمایی «پرواز در شب» به کارگردانی رسول ملاقلیپور بار دیگر روی پرده سینما رفته است.
این فیلم که محصول سال ۱۳۶۵ است، با بازی زندهیاد فرجالله سلحشور، داستان فرمانده گردان کمیل را روایت میکند که برای تهیه آب برای رزمندگان زخمی، محاصره دشمن را میشکند، اما در نهایت به شهادت میرسد.
یکی از شخصیتهای اصلی فیلم «پرواز در شب»، حامد، دانشجوی پزشکی است که برای امدادرسانی و درمان رزمندگان زخمی به جبهه آمده و در پایان فیلم، مرگی شهادت طلبانه دارد. تاجبخش فنائیان، استاد تئاتر در دانشکده هنرهای زیبا، بازیگر این نقش است.
به بهانه اکران نسخه اصلاح شده فیلم «پرواز در شب»، دکتر تاجبخش فنائیان، نویسنده و کارگردان تئاتر کشورمان، مهمان کافه خبر بود و درباره همکاری با رسول ملاقلی پور و فرجالله سلحشور به گفتوگو پرداخت.
فیلم سینمایی «پرواز در شب»، پس از ۳۳ سال در سینما آزادی، دوباره اکران شده است، نظرتان در اینباره چیست؟
من یک نظر شخصی میتوانم داشته باشم و یک نظر مبتنی بر نیاز جامعه. نظر شخصی من این است که بارها این فیلم از تلویزیون نمایش داده و در زمان خودش هم اکران شده است. با این حال از ایده نمایش دوباره این فیلم در سینما خوشحالم، به ویژه وقتی شنیدم به مناسبت محرم و با توجه به موضوع آب و تشنگی که در فیلم مطرح است، اکران شده. حتی تعجب کردم تناسب موضوعی فیلم با این ایام، بالاخره یک مسئولی را به فکر انداخته است که «پرواز در شب»، دوباره اکران شود.
از جنبه دیگر فکر میکنم که فیلم را همه دیدهاند و این سوال برایم ایجاد میشود که امکان دارد باز هم مردم به تماشای این فیلم در سینماها بنشینند؟ احساس میکنم که اگرچه «پرواز در شب» بارها دیده شده، اما مخاطب همچنان از تماشای آن خسته نشده است و باز هم میتواند به تماشایش بنشیند. لحظههای فیلم، کشش و جذابیتی دارد که روی تماشاگر هر بار تاثیر میگذارد و بیشک روی پرده سینما، این تاثیرگذاری بیشتر خواهد بود.
از طرف دیگر، چون رسول ملاقلیپور و فرجالله سلحشور، دو تن از آفرینندگان اصلی فیلم در قید حیات نیستند، این یادآوری و توجه به شخصیتهایی که در پس این فیلم بودند هم کار بسیار زیبایی است. خوشحالم که هنوز این صداقتی که در اثر و پس زمینه کار هست، قابلیت این را دارد که تماشاگر بارها و بارها این کار را ببیند و از لحظات آن لذت هنری ببرد.
به عنوان استاد دانشگاه که سالها با جوانان در ارتباط بودهاید، به نظرتان تا چه اندازه این فیلم برای نسل امروز قابل لمس است. آیا اصولا با آن ارتباط برقرار میکند؟
نسل جوان امروز را شاید بتوان به دو دسته تقسیم کرد؛ دسته اول کسانی هستند که از گذشته و حال شاکی هستند و رغبتی به هیچ ماوقعی چه در گذشته و چه در حال ندارند، البته اذیت هم میشوند اما کمی ناامید هستند. این دسته شاید به رغم اینکه بدانند در این فیلم خبری هست، از آن روی برگردانند.
دسته دوم جوانانی هستند که به لحاظ شخصیتی، آرامش، امید و ایمان دارند و به گذشته هم نگاه میکنند و مبانی تفکری مبتنی بر مذهب و دین را سرلوحه زندگی شخصی خود قرار دادهاند. این دسته احتمالا کشش زیادی به این فیلم داشته باشند واز بیان خاطرات، فداکاریها و … لذت ببرند.
ما نمیتوانیم جوانان امروز را یک کاسه ببینیم، حداقل میتوان آنها را به این دو دسته تقسیم کرد و خود این دو دسته هم به گروههای گوناگون تقسیم میشوند که رنگارنگی را در عقاید، رفتار و سلیقهها دارند. تردید ندارم، هنوز خیلیها هستند که وقتی این اثر را میبینند، احساس افتخار میکنند و برایشان الگوی خوبی در زمینه ایرانی بودن، مسلمان بودن، مبارز و انقلابی بودن و … محسوب میشود.
فیلم «پرواز در شب» ساخته رسول ملاقلیپور بود، شما قبل از این فیلم، «سقای تشنه لب» را با او کار کرده بودید، درباره او و همچنین چگونگی ساخت این فیلم بگویید.
در اوایل دهه ۶۰، رسول در حوزه هنری عکاس بود و در جبهه عکاسی میکرد و گاهی هم با دوربینهای هشت میلیمتری فیلم میگرفت. او در یکی از عملیاتهایی که برای فیلمبرداری رفته بوده، تیر میخورد و با اینکه مجروح میشود، دوربین را از دست نمیدهد و همانطور که از درد به خود میپیچیده، دوربین را روشن نگه داشته و فیلم میگرفته است.
پس از آنکه او به بیمارستان منتقل شد و بهبود پیدا کرد، ما این فیلم را دیدیم و من همان زمان با خودم گفتم «او دیگر کیست؟ دوربین را در شرایطی که تیر خورده از دست نداده است، چه عشقی به کارش و دوربین دارد!» او برای من به کسی بدل شد که باید حمایتش میکردم، من هم آن زمان جزو کسانی بودم که در حوزه هنری میتوانستم برای کارها تصمیم بگیریم. برای همین گفتم باید از او حمایت کرد تا سینماگر آینده ایران شود.
در اوایل دهه ۶۰، رسول در حوزه هنری عکاس بود و در جبهه عکاسی میکرد و گاهی هم با دوربینهای هشت میلیمتری فیلم میگرفت. او در یکی ازعملیاتهایی که برای فیلمبرداری رفته بوده است، تیر میخورد و با اینکه مجروح میشود، دوربین را از دست نمیدهد و همانطور که از درد به خود میپیچیده، دوربین را روشن نگه داشته و فیلم میگرفته است
مدتی بعد، او سناریویی را برای من آورد و گفت در حوزه نمیگذارند آن را کار کند. قصه سناریو را که شنیدم، برایش اسم «سقای تشنه لب» را گذاشتم و گفتم من خودم در این کار بازی و از آن پشتیبانی میکنم تا تولید شود و در نهایت پروسه ساخت فیلم انجام شد.
رسول از اینجا بود که استعداد فیلمسازیاش را واقعا نشان داد و بعد فیلم «نینوا» را ساخت و من هم انتقادهایی به این فیلم داشتم و به او گفتم این مسیری نیست که باید دنبال کنی. سپس نوبت به «پرواز در شب» رسید و نقش دکتر حامد را به من پیشنهاد کرد و من هم از خدا میخواستم و با او کار کردم.
در جریان فیلمنامه «پرواز در شب» نبودید؟
چرا در جریان بودم، همیشه فیلمنامههایش را به واسطه ارتباط نزدیکی که باهم داشتیم برای من میخواند.
نقش حامد را او به شما پیشنهاد داد؟
بله، چون شاید من جوان خوشتیپی بودم (با خنده)، دوست داشت این نقش را بازی کنم. فرجالله سلحشور هم قرار بود نقش مهدی نریمان را که شخصیت اصلی فیلم بود ایفا کند. ماجرای فیلم واقعی بود و رسول در جریان آن قرار گرفته و کل ماجرا را از حاضران در کانال شنیده بود.
جمال شورجه هم دستیار او بود و به لحاظ هنری به کار کمک میکرد. «پرواز در شب»، کاری جدی، وسیع و دشوار بود و فیلمبردار هم واقعا عاشقانه کار میکرد. من در این فرایند دیدم رسول ملاقلی پور به عنوان یک کارگردان بزرگ استعداد خود را به ظهور میرساند.
به نظرم اگر انقلاب نمیشد و مکانی به نام حوزه هنری وجود نداشت، استعداد رسول هیچگاه امکان بروز پیدا نمیکرد. در این شرایط، انقلاب، رسول و رسولهایی را کشف کرد که به عنوان کارگردانانی بسیار با استعداد، قوی، باانگیزه و پیش رونده، به جامعه معرفی شدند. من خوشحالم از اینکه با دیدن آن فیلم مستند رسول، این احساس را پیدا کردم که حتما باید از او به خاطر شخصیت هنری، اجتماعی و انسانیاش حمایت شود.
فیلم «پرواز در شب» به لحاظ ساختار سینمایی، یک سر و گردن از ۹۰ درصد فیلمهای آن دوره بالاتر بود. دلیلش را میشود در این جستوجو کرد که حال و هوای آن زمان حکم میکرد هنر برای یک هدفی به کار گرفته شود. هنر آن زمان، عاشقانه بود، نه عشق به خود هنر بلکه عشق به آنچه که توسط هنر میبایست مطرح میشد؛ رسول این معرفت را در ارتباطش با سینما و جامعه داشت.
بهترین ویژگی رسول ملاقلیپور این بود که شهیدانش را خیلی عظیم و زیبا به شهادت میرساند، در همه فیلمهایش کسانی که شهید میشدند به شکلی عادی به درجه شهادت نائل نمیشدند؛ من این ویژگی را فقط در آثار رسول دیدم.
به نظرم اگر انقلاب نمیشد و مکانی به نام حوزه هنری وجود نداشت، استعداد رسول هیچگاه امکان بروز پیدا نمیکرد. در این شرایط، انقلاب، رسول و رسولهایی را کشف کرد که به عنوان کارگردانانی بسیار با استعداد، قوی، باانگیزه و پیش رونده، به جامعه معرفی شدند. من خوشحالم از اینکه با دیدن آن فیلم مستند رسول، این احساس را پیدا کردم که حتما باید از او به خاطر شخصیت هنری، اجتماعی و انسانیاش حمایت شود
او هر شهیدی را به شکلی جدید و زیباتر از نمونههای قبل نشان میداد، مثلا در «پرواز در شب»، حامد به شیوه خاصی شهید میشود یا خود نریمان که ایستاده روی سیمهای خاردار به شهادت میرسد و…
به نظرم باید کلکسیونی از شهادت فیلمهای ملاقلیپور تهیه کرد، چرا که نمونههای آن را در فیلمهای هالیوودی هم نمیتوانستیم پیدا کنیم، این ویژگی و خصلت به یادماندنی آثار او برای من بود. «پرواز در شب» با زحمتهای بسیار زیاد و شبانه روزی در منطقهای که امروز به شهرک سینمایی دفاع مقدس تبدیل شده است، ساخته شد.
به سراغ فرجالله سلحشور برویم که نقش اصلی را در فیلم ایفا کرد، در مورد این هنرمند فقید برایمان صحبت کنید.
در اوایل دهه ۶۰، من و آقای ]محمد[ کاسبی مسئول نمایشهای رادیویی بودیم و آقای سلحشور و محسن مخلمباف چند باری به آنجا آمدند و از این طریق باهم آشنا شدیم. آقای سلحشور پس از مدتی از من و آقای کاسبی دعوت کرد تا به حوزه برویم و من هم علاقهمند بودم که وارد پروسه تولید در حوزه تئاتر شویم.
اولین کاری که با آقای سلحشور انجام دادیم، تئاتر «شب آخر» نوشته محسن مخملباف بود که سلحشور نقش یک مبارز مسلمان را ایفا کرد، من هم کارگردانی و بازیگری را به طور همزمان انجام دادم. سلحشور به واقع بازی خوبی انجام داد و نشان داد در حوزه بازیگری استعداد دارد. سپس در کار دیگری به نام «حصار در حصار» به کارگردانی آقای ]محمدرضا[ هنرمند و نوشته آقای ]محسن[ مخملباف کار کردیم و فرج در این اثر هم به خوبی بازی کرد، چون خیلی عاشق هنر متعهد بود.
چندی بعد من نمایش «تاجر ونیزی» را کار و از سلحشور دعوت کردم تا نقش شایلاک را بازی کند، خیلیها تصور میکردند او اصلا برای این نقش مناسب نیست. اما من به جرات میگویم که بازی سلحشور از آل پاچینو در این نقش بهتر بود. خیلیها هم آماده بودند تا به محض روی صحنه رفتن این نمایش، سر آن را ببرند، چون باور نمیکردند کارگردان جوانی بتواند «تاجر ونیزی» را کار کند و همینطور سلحشور به عنوان یک جوان مسلمان و حزباللهی از پس بازی در این اثر بر بیاید.
او به زیبایی، درستی و با قدرت این نقش را بازی کرد و تمام کسانی که چاقوهای خود را برای بریدن سر نمایش تیز کرده بودند، غلاف کردند. در «پرواز در شب» هم شخصیت مثبت و اسطورهای مهدی نریمان را خیلی خوب بازی کردند. سلحشور از معدود آدم هایی بود که در مسیر عقایدش ثابت قدم بود.
۲۵۸۲۴۳