در این حادثه یکی از برادرها از ناحیه نخاع دچار آسیب و فلج شد و دیگری از ناحیه فک آسیب جدی دید.
همسر یکی از مجروحان در اظهاراتش گفت: «نزدیکیهای ظهر بود. ما در آرامگاه خانوادگیمان در قطعه جدید بهشتزهرا به همراه صد نفر از میهمانها مشغول انجام مراسم چهلم مادر همسرم بودیم. ناگهان مردی حدوداً ۶۰ ساله جلوی شوهرم ایستاد. کت و شلوار مشکی پوشیده بود و کیف برزنتیاش را روی دوش انداخته بود. اسم و فامیل شوهرم را صدا زد. بعد از سلام دستش را در کیف برد و جلوی چشم ما و صد نفر از میهمانها کلتش را بیرون کشید.
ناگهان یک گلوله در دهان برادر همسرم و یک گلوله هم به سمت همسرم شلیک کرد. گلوله به گردن همسرم خورد و از کنار شانهاش بیرون آمد. همسرم همانجا روی زمین افتاد.مرد مسلح پا به فرار گذاشت اما پسرخاله همسرم که مرد قویهیکلی بود او را گرفت و اسلحه را از دستانش بیرون کشید. دقایقی بعد هم پلیس از راه رسید و او را دستگیر کرد.
مرد میانسال صبح دیروز در شعبه دهم دادگاه کیفری پای میز محاکمه ایستاد. وی در شرح ماجرا به قاضی قربانزاده که رئیس دادگاه بود گفت: اختلاف ما به ۱۴سال پیش باز میگردد من خانهام را برای این دو نفر بهعنوان وثیقه بانک گذاشتم تا آنها وام بردارند و مشکل ورشکستگیشان حل شود اما آنها در موعد مقرر اقساط وام را پرداخت نکردند وهربار که زنگ میزدم امروز وفردا میکردند تا اینکه با گذشت سالها وام چند صد میلیونی یک میلیارد شد و بانک خانهام را برای فروش به مناقصه گذاشت. من تمام زندگیم که این خانه بود را از دست دادم وپسرم به خاطر مشکل مالی که برایمان پیش آمده بود دست به خودکشی زد. دار و ندارم را از دست داده بودم وآبرویم رفته بود. تا اینکه تصمیم گرفتم در مراسم چهلم مادرشان به قبرستان بروم و با تهدید اسلحه آنها را مجبور کنم پولم را برگردانند. من قصد شلیک نداشتم فقط میخواستم آنها را بترسانم.
پس از پایان اظهارات متهم سالخورده دو شاکی که بشدت از ناحیه نخاع دچار مشکل شده و وضعیت جسمیشان وخیم بود به طرح شکایت پرداختند. یکی از این برادران از ناحیه دو پا فلج شده ودیگری هم پس از جراحت دچار مشکلات زیادی شده بود. پس از پایان اظهارات طرفین قضات ختم جلسه را اعلام کرده وبرای صدور حکم وارد شور شدند.
۱۷۳۰۲