رضا پورعالی – مرتضی رضایی:روزی که برای شرکت در انتخابات کاندیدا شد علامت سوال بزرگی بین خانواده بزرگ وزنه برداری ایجاد شد.اینکه یک نفر که خودش خبرنگار وزنه برداری بوده چرا باید برای شرکت در انتخابات ریاست وزنه برداری کاندیدا شود؟اما خودش می گوید:«اشکالش چیست؟ما نمونه های زیادی داشتیم که خبرنگار بوده اند و اتفاقا رییس فدراسیون های ورزشی هم شده اند. خوان آنتونیو سامارانش مگر خبرنگار نبود؟او به ریاست کمیته المپیک هم رسید.»این را محمد آخوندی می گوید.فردی که خودش مدیر روابط عمومی وزنه برداری هم در سال های نه چندان دور بوده و این بار آمده تا شانس خودش را برای ریاست در این فدراسیون امتحان کند.حتی اگر مخالف های زیادی داشته باشد آخوندی از یک چیز اطمینان دارد،اینکه:«برنده این انتخابات در نهایت من هستم!»
*پس از ثبت نام کاندیداها برای انتخابات، اسم محمدرضا آخوندی ذهن ها را به سمت خودش برد. این که یک نفر از جامعه خبری بیاید و برای قرار گرفتن در جایگاه ریاست فدراسیون تلاش کند. می خواهم ببینم که چه شد که این تصمیم را گرفتی؟
-ما به عنوان کسانی که در حوزه رسانه فعال بودیم همیشه یکی از ابزارهایمان این بود که بیاییم و انتقاد کنیم. در مورد مسائل اجتماعی آدم ها رویکردهای گوناگونی دارند. یکی برایش مهم نیست. یکی فقط شروع می کند به انتقاد در مصاحبه ها یا در جمع های خصوصی. یکی هم خودش را در معرض انتخاب می گذارد تا بتواند اهداف و نظراتش را عملی کند که این سومی خیلی جرات می خواهد. بی تفاوتی و انتقاد کردن کم هزینه ترین کار است. اما اینکه شما بگویی من انتقاد دارم و می خواهم این روند را تغییر بدهم واقعا دل شیر می خواهد. واقعیت این است که تصور کردم این اتفاق می تواند چالش جدیدی برای من باشد. من هدفم این است که بتوانم به خانواده وزنه برداری کمک کنم. افراد مختلفی هم بودند که به من توصیه کردند این کار را بکنم و این خیلی برای من ارزشمند بود.
*از داخل خانواده وزنه برداری؟
– هم خانواده وزنه برداری، هم خانواده ورزش و هم دنیای وزنه برداری. به هر حال ما حدود 20 سال است که در ورزشیم و افراد زیادی عملکرد ما را در این 20 سال بررسی کردند و به ما اعتماد دارند. این حمایت برای من خیلی خوب بود. ضمن اینکه میزان نارضایتی در خانواده وزنه برداری بیش از حد بود و این انگیزه مضاعفی برای حضورم در عرصه انتخابات بود. اگر عملکرد یک دهه اخیر فدراسیون عملکرد خوبی بود، امروز 10 نفر متقاضی حضور در انتخابات ریاست فدراسیون وزنه برداری نبودند. من در مورد اشخاص صحبت نمی کنم. حرف من در مورد یک پکیج مدیریتی است. شما فدراسیون موفقی مثل فدراسیون ووشو را در نظر بگیرید. یکی از قهرمانان ووشو به آقای اوجاقی گفته بود که شما چرا کاندیدا نمی شوید؟ ایشان هم گفته کسی بالاتر از سطح آقای علینژاد نمی تواند مدیریت کند. این یعنی ایشان در یک رشته غیرالمپیکی توانسته استانداردهای مدیریتی را رعایت کند. پس نتیجه می گیریم در وزنه برداری عملکرد خوب نبوده که امروز شاهد حضور طیف های مختلف هستیم. شما ببینید از بین قهرمانان،مدیران وزارت ورزش،خانواده وزنه برداری و رسانه ها برای حضور در انتخابات ثبت نام کرده اند. این یعنی طیف های گوناگون نسبت به وضع موجود انتقاد دارند.
*نقدی که مشخصا به شما وارد است این است که چرا یک خبرنگار باید کاندیدای ریاست یک فدراسیون شود؟
-به دلیل اینکه فردی مثل آقای خوان آنتونیو سامارانژ که در اسپانیا خبرنگار بوده می شود رییس کمیته بین المللی المپیک. ما جنبش المپیک را میتوانیم به قبل و بعد از ایشان تقسیم کنیم. در المپیک 1960 ایشان رسانه ها را به طور جدی درگیر المپیک کرد و باعث ایجاد تحول عظیمی در این رقابت ها شد. چون ایشان خارج از بدنه ورزشکاران با علمی که داشت آمد و موفق شد. من به جز حوزه رسانه یکی از تخصص هایم حوزه اقتصاد است. رشته ای که در آن تحصیل و فعالیت کرده ام. و فکر میکنم امروز یکی از نیاز های وزنه برداری ما در این حوزه است. من رییس فدراسیون که نباید بروم به ورزشکاران تکنینک یک ضرب و دو ضرب یاد بدهم. من قرار است زیرساخت ها و منابع مالی و نیروی انسانی را سازمان ببخشم که در آن ادعا هم دارم و موفق هم بوده ام. پس چرا یک خبرنگار نباید به این عرصه بیاید؟
*با تمامی این صحبت ها شما خودت را به عنوان عضوی از خانواده وزنه برداری میدانی یا نه؟
– من الان 14 ساله که عضو کمیسیون رسانه ای فدراسیون جهانی هستم. سال ها در حوزه روابط عمومی فدراسیون حضور داشته ام و مسابقات داخلی و خارجی را پوشش داده ام. حالا آقایان من را جزو خانواده وزنه برداری می دانید یا نه؟ اصلا یک سئوال دیگر. از بین 45 عضو مجمع فدراسیون وزنه برداری 23تای آن ها وزنه بردار نبوده اند. آیا این ها جزو این خانواده نیستند؟ همین 23 نفر دارند تکلیف وزنه برداری ایران را مشخص می کنند. به نظر من این حرف ها خیلی محلی از اعراب ندارد. این نگاه، نگاه انحصار طلبانه ای است که بخواهیم خانواده را به جمع خاصی محدود کنیم. من در حوزه هایی تخصص دارم که با آن می توان فدراسیون را اداره کرد و مهارت هایم را درجاهایی تقویت کرده ام که به درد مدیریت این رشته میخورد.
*نقطه ضعفی که شما در فدراسیون علی مرادی دیده اید چیست؟
-سلیقه مداری. شما در یک سازمان باید طبق قانون، کار انجام بدهی. من نمی آیم سلیقه شخصی ام را در آن دخیل کنم. این کار باعث کمرنگ شدن عدالت در خانواده وزنه برداری می شود. ما یک روز می آییم و یک ورزشکار را به لیست اضافه می کنیم یا خط می زنیم. یک مربی را از تیم ملی کنار می گذاریم یا به یک وزنه بردار اجازه می دهیم برود برای خودش تمرین کند. این بر اساس قانون نیست و بر اساس سلیقه ماست. ما باید سازمان و قوانین را درست کنیم و دست از سلایق برداریم چون فقط دیکتاتور ها هستند که می گویند سلیقه من.
*آیا علی مرادی دیکتاتور است؟
– نه شخص او بلکه روش مدیریتی اش. قبل از علی مرادی هم این وضعیت وجود داشت چون ما سیستم نداریم. اما بحث ما این است که وقتی ما سلیقه خود را حاکم کنیم به سمت دیکتاتوری می رویم. در هیئت ها هیچکس اجازه انتقاد نداشت. تا حرفی مطرح می شد سریع مورد عتاب و خطاب قرار میگرفت. بنظرم بزرگترین ضعف سلیقه مداری بود.
*دیگر مصادیق این سلیقه مداری در کجا بوده است؟
-در هر کجا که بگویید وجود داشته است. ما می گوییم بر اساس چه مکانیزمی فلان مربی یا فلان وزنه بردار به تیم ملی می رسد؟ آیا معیار مشخصی برای این انتخاب وجود دارد؟ سرمربی تیم ملی یا شورای فنی چگونه انتخاب می شوند؟ مشکل دیگر بحث روز مرگی در فدراسیون است که باعث شده ما از توسعه وزنه برداری در کشور غافل شویم. ما نمی توانیم به این رشته بگوییم که توسعه یافته است. رشته ای مثل کراس فیت که دو سال است وارد ایران شده به مراتب توسعه یافته تر از وزنه برداری است. کل خانواده وزنه برداری در ایران طی این سال ها قریب به 1000 یا 1200 نفر است. ما در بحث زیرساخت هم بسیار ضعیف هستیم. وقتی در شهرستان های ما میله و صفحه وجود ندارد آن ها چگونه ورزشکار تربیت کنند؟ وقتی باشگاه های وزنه برداری بسیار قدیمی و خراب هستند با چه جذبه ای جوانان را وارد این رشته کنیم؟ آیا مسابقات یا باشگاه های ما جذابیت دارند؟ آیا مربیان ما. مربیان به روزی هستند؟ روزمرگی باعث شده تا ما به زیرساخت ها توجه نکنیم. نکته بعدی عدم توجه به اقتصاد وزنه برداری است.ما نتوانستیم زیرساخت های اقتصادی را در این فدراسیون به وجود بیاوریم تا شریان های اقتصادی هرچند کم اما به صورت دائم به این فدراسیون وصل باشد. بببنید در این شرایط کسی عصای موسی ندارد که بتواند نیل را بشکافد. ما باید برنامه داشته باشیم و به صورت مستمر شریان های حیاتی را به وزنه برداری برگردانیم. یکی از این شریان ها لیگ برتر ماست. الان لیگ ما به یک سربار تبدیل شده و همه از آن فرار می کنند. ما نتوانستیم اقتصاد این خانواده را مدیریت کنیم و همواره چشممان به دست دولت بوده.
*برنامه خودت برای حل مشکلات اقتصادی فدراسیون چیست؟ گویا چند نفر از شرکای اقتصادی ات به عنوان اسپانسر کنارت حضور دارند.
– اسپانسر گرفتن یکی از برنامه های ماست اما اصلاح ساختار اقتصادی هدف ماست. تا امروز چون فدراسیون و هیئت ها از دولت بودجه می گرفتند به دنبال درامدزایی نرفته اند. من فکر میکنم کاهش بودجه فدراسیون های ورزشی یک حسن است چون باعث می شود که آن ها به دنبال منابع مالی بروند و روش های جدید درآمدزایی را پیدا کنند. وزنه برداری رشته کمی نیست. اما ما برای وزنه برداری آجر روی آجر نتوانستیم بگذاریم. وزنه برداران ما هنوز در سالنی تمرین می کنند که برای بازی های آسیایی تهران است و سقف آن به دو متر هم نمیرسد و اصلا استاندارد نیست. من تا آن موقع که سرم در تیم ملی باشد یا دنبال این باشم که کدام رئیس هیئت چه گفته، نمی توانم به آن برنامه های اصلی بپردازم. رییس و نایب رییس فدراسیون باید کلان نگر باشند و به سیاست گذاری بپردازند.
*این ها وعده نیست؟
-نه. من حتما این کار را خواهم کرد. در حوزه لیگ و تیم های سازمانی تشکیل می دهیم و افراد درجه یک خانواده وزنه برداری را با اختیار تام در این سمت می گذاریم. از آن ها برنامه می گیرم و از برنامه هایشان حمایت می کنیم و آن ها هم به نسبت باید پاسخگوی حمایت های فدراسیون و برنامه های خودشان باشند. در مورد داوران هم آن ها باید کمیته خودشان را تشکیل دهند.چرا من باید انتخاب کنم؟ در مورد مسابقات داخلی و خارجی هم خودشان تصمیم بگیرند که چه کسی برود. رییس فدراسیون تا وقتی که درگیر این مسائل باشد نمی تواند سیاست گذاری کند. نمی تواند دنبال جذب منابع مالی باشد. نمی تواند در مجامع بین المللی فعال باشد. رییس فدراسیون نباید خودش را خرد کند در کمیته های مختلف و تیم های ملی.
*اما آیا می شود همه خانواده وزنه برداری را کنار هم جمع کرد؟
-نه نمی شود. نیازی هم نیست که همه جمع شوند. بلکه همه همفکران دور هم جمع می شوند. بنظرم این کار درستی است که افراد همسو کنار هم جمع شوند.
*این باعث آسیب نمی شود؟
-نکته اش اینجاست که رییس فدراسیون باید نگاهی پدرانه به همه داشته باشد. شما حس کنید که سرمربی لیورپول هستید. نمی توانید 11 محمد صلاح در زمین بگذارید. شما دروازه بان و مدافع هم می خواهید. در فدراسیون هم بر اساس نیازی که وجود دارد ما باید تیم مان را بچینیم چون فردا باید پاسخگوی عملکرد خود باشیم. برای پاسخگو بودن باید تیمت را آنگونه بچینی که برنده باشد. اما نگاه پدرانه نباید فراموش شود. این ربطی به سن و سال ندارد و به نوع نگاه ربط دارد که باید انسانی باشد نه ابزاری. ما در یک دهه گذشته اتفاقات عجیبی را تجربه کرده ایم و در صحنه جهانی علیه هم موضع گرفتیم و یکدیگر را تخریب کردیم. خودمان خودمان را زدیم.
*این از کجا آمد؟
-این از خودبزرگ بینی و اعمال سلیقه و خودخواهی و قبول نداشتن رقیب آمده است. این تفکر تفکری است که در وزنه برداری ما حاکم است و آن را تضعیف کرده. دورانی را ما دیدیم که خانواده وزنه برداری قلع و قمع شده بودند و غیر از چند نفر در فدراسیون دیگر کسی نبود. در دوره اخیر خانواده وزنه برداری امیدوار شدند و اعضای این خانواده آمدند و قریب به 80 درصدشان از آقای مرادی حمایت کردند. الان ولی پس از 4 سال همه آن ها منتقد آقای مرادی شده اند. باید بررسی شود که آیا آن ها بد بوده اند؟ آقای مرادی بد بوده؟ چه توقعاتی این وسط بوده که ایشان جمع کثیری از حامیانش را از دست داده؟
*اما ولع پست گرفتن همیشه وجود دارد…
-بله اما من چنین کاری نکردم چون معتقدم که آسیب می زند و اصلا آن را اخلاقی نمی دانم. اگر یک نفر از من کارت هدیه یا میله گرفته و یا من به او قول دبیر شدن و پست های دیگر را داده ام بگوید. این ها کارهای سازنده ای نیست. اگر کسی آمده که کمک کند، با خراب کردن بالا نمی رویم. من اگر امروز در جایی ایستاده ام که بخشی از خانواده وزنه برداری می تواند روی من برای ریاست فدراسیون حساب کند، بخاطر توانایی هایم است نه بخاطر تخریب کردن دیگران. من با تخریب کردن مرادی و رضازاده و انوشیروانی و کوروش باقری هیچوقت بالا نمی روم. بلکه با نشان دادن توانایی هایم و صداقت در گفتار و کردارم می توانم رشد کنم. اگر 8 ماه پیش به کسی می گفتی آخوندی می خواهد برای ریاست فدراسیون کاندیدا شود می گفتند آخوندی کیست؟ اما من با تلاش و انجام برنامه هایم توانستم خودم را اثبات کنم.
* فکر می کنی چند رای داری؟
-نمی دانم. رای تا روز مجمع مشخص نیست و هرکسی بگوید من این تعداد رای دارم دروغ می گوید چون ممکن است رای یک نفر با آن سخنرانی پایانی تغییر کند. البته من اینجوری می بینم که محمدرضا آخوندی در هر صورت برنده این بازی است. اگر رای بیاورد می خواهد خودش و تیمش را وقف توسعه وزنه برداری در ایران بکند و برود ببیند این برنامه ها قابل اجرا هست یا نیست. اگر انتخاب نشود هم خیالش راحت است که خود خانواده وزنه برداری این مسیر را برگزیده..پس بخاطر همین خیلی به رای توجه نمی کنم.
*کمی از بحث انتخابات فاصله بگیریم. ما الان کرسی مشخصی در فدراسیون جهانی و حتی کنفدراسیون آسیا نداریم. با وجود اینکه ما یکی از قدرت های وزنه برداری آسیا و جهان هستیم چرا چنین کرسی هایی در اختیار نداریم و چطور می شود به آن دست یافت؟
-من در این مدت که در خانواده وزنه برداری بوده ام و به ویژه به خاطر انتخابات به استان های مختلف سفر کردم دیدم که ما چه سرمایه های خوبی در وزنه برداری داریم. سرمایه فقط حساب بانکی فدراسیون نیست. آدم هایی که در این ورزش وجود دارند هم سرمایه هستند.چرا ما هیچوقت این ها را نمی بینیم؟ همین باعث شده تا ما نتوانیم جای مرحوم اصغر شهابی را پر کنیم. یعنی واقعا کسی نبوده که بتواند جای ایشان را در عرصه بین المللی برای ما پر کند؟ آیا ما فقط یکی دو نفر را در عرصه بین المللی داشته ایم؟ این اساتیدی که در شهرستان ها هستند اکثرا یا استادان دانشگاه هستند یا از مدیران ارشدی هستند که زبان بلد هستند اما چرا فدراسیون جهانی این ها را نمی شناسد؟ بخاطر حب و بغض هایی است که وجود دارد و رییس فدراسیون می گوید من خودم باید حضور داشته باشم یا افرادی که من می گویم بروند. من معتقدم چرخه مدیریت در فدراسیون جهانی به زودی تغییر خواهد کرد و این تغییر در آسیا هم اتفاق خواهد افتاد.وقتی ما هیچ جایگاهی در این بازی نداشته باشیم عقب می افتیم. پس به نفع ماست که در آسیا و جهان کرسی هایی داشته باشیم تا با هر تغییری بتوانیم جایگاه خود را حفظ کنیم. من معتقدم که ما در مقطع حساسی قرار داریم. ما دوره هایی داشتیم در خصوص ژوری،پزشکی،کنترل فنی و… افرادی را داشتیم که در مسابقات جهانی و المپیک حضور داشته اند. ولی امروز در تمام این جایگاه ها رییس فدراسیون قرار می گیرد. یعنی ما واقعا کس دیگری را نداریم؟چرا بهداد سلیمی در ژوری دچار مشکل می شود؟ زیرا ما نگاه استراتژیک و بلند مدت نداریم. بسیاری از این مشکلات با روابط انسانی حل می شود. وقتی ما در این جایگاه ها جز رییس فدراسیون هیچکس را نداریم و او هم رابطه خوبی با بدنه فدراسیون جهانی و کنفدراسیون آسیا ندارد، نتیجه اش همین می شود.پس بنابراین دوره بسیار حساسی است که ما باید در آن در فدراسیون جهانی بتوانیم کرسی کسب کنیم.
*راهکارش چیست؟
-راهش این است که فضا را بشناسیم. فدراسیون جهانی آقای آیان نیست. متاسفانه برخی می گویند ما می رویم با آیان صحبت میکنیم و کرسی میگیریم و مشکلات را حل میکنیم. در حالی که فدراسیون وزنه برداری آیان نیست. افرادی که در سطوح دیگر هستند بسیار تاثیرگذار ترند. ما باید بدانیم که باید به چه پست هایی حمله کنیم و این کار را چگونه انجام دهیم. صحبت کردن با آیان باید آخرین راه حل ما باشد. من اگر روزی رییس فدراسیون شوم هیچگاه نظرات شخصی ام را ملاک قرار نمی دهم چون عملکرد شخصی ام می تواند منافع فدراسیون را به خطر بیندازد. من باید منافع ملی را بسنجم و بر اساس آن حرکت کنم هرچند که با منافع شخصی من سازگار نباشد. ما به راحتی می توانستیم در هیئت رییسه فدراسیون جهانی عضو داشته باشیم اما گفتیم که نه ما دبیرکلی را می خواهیم و با همین تخمین های غلط شکست خوردیم.
*بحث دیگر در مورد استعدادیابی است که خیلی جای کار دارد و البته بخشی از آن هم به زیرساخت ها برمی گردد. برنامه ای در این خصوص داری؟
-برنامه مفصلی در این خصوص نوشته ایم و می خواهیم در قالب یک ستاد به نام ستاد ملی استعدادیابی این پروژه را پیش ببریم و برای آن هم با همکاری یک شرکت یا بانک می خواهیم اسپانسر ویژه جذب کنیم. یک برنامه مدونی را داریم طراحی می کنیم که بر اساس آن اول باشگاه هایمان را تجهیز کنیم و یک سری از از ورزشکاران و مربیان را از لحاظ مالی ساپورت کنیم تا بتوانند در این عرصه فعالیت کنند. نرم افزاری طراحی کرده ایم که بر اساس آن تمام نرم های ورزشکار ثبت می شود و هرکس پروفایل مخصوص خود را دارد. در هر استان می خواهیم یک تعداد از قهرمانان خوب مان که به مربیگری علاقه دارند ورود کنند و این کار را برعهده بگیرند. یکی دیگر هم این است که کراس فیت را بیاوریم زیر نظر وزنه برداری. بخش زیادی از کراس فیت به وزنه برداری شبیه است. و بخاطر این شباهت میتواند عرصه جدیدی برای استعدادیابی ما باشد به دلیل اینکه یک رشته جدید و نوظهور است و باشگاه هایش مجهز و شیک است. ورزشکاران جوان به هوای کراس فیت می آیند اما اگر این ورزش زیرنظر وزنه برداری بیاید ما مربیان خود را در آنجا فعال می کنیم و از لا به لای آن ها استعدادهایی برای وزنه برداری پیدا میکنیم. همه این ها هم در حوزه بانوان وجود دارد.
*بحث در مورد بانوان را هم شروع کنیم.
-در وزنه برداری زنان نه در المپیک 2020 اما در المپیک 2024 اگر برنامه ریزی خوبی داشته باشیم می توانیم به مدال برسیم.در حوزه وزنه برداری زنان کاری که آقای مرادی کرد از یک جهت ارزشمند بود. یکی از مثبت ترین کارهایی که آقای مرادی انجام داد گرفتن مجوز برای بانوان وزنه بردار بود اما بعد از آن شروع کردیم شیپور را از سر گشادش زدیم و صدایی از آن درنیامد. با این روش ما نمی توانیم مدالی کسب کنیم. ما باید اول تجهیزات این ها را مشخص کنیم. ما اول باید مربی وزنه برداری بانوان و یا داور مخصوص بانوان را تربیت کنیم. نه اینکه ما به چند نفر از زنان یک ضرب یا دو ضرب وزنه برداری را یاد بدهیم و اسم آن ها را بگذاریم تیم ملی وزنه برداری. این روشش نیست. روشش این است که ما مدرس بین المللی بیاوریم و مربی تربیت بکنیم و این رشته را رشد بدهیم و به مدال المپیک برسیم. نکته من این است که وزنه برداری زنان می تواند به اندازه وزنه برداری مردان برای ما در المپیک مدال بیاورد.چون مدال آوری در وزنه بردای آنقدر هم سخت نیست. ورزشکار اگر 3 یا 4 سال مطابق یک برنامه استاندارد تمرین کند می تواند مدال بیاورد.
* آیا حاضرید با کاندیدایی که برنامه بهتری داشت ائتلاف کنید؟ برخی کاندیداها باهم جلساتی را برگزار کرده اند و در تلاشند که ائتلاف کنند. نظر شما در این خصوص چیست؟
– در مورد کاندیداهایی که حضور دارند با توجه به شاخص های مدیریتی و دانش و توانمندی هایی که وجود دارد، آقای رضازاده و باقری و انوشیروانی چون یک خط فکری دارند و خواستگاه فکری و مدیریتی شان یکی است، بنظرم هرکدام رییس شوند هیچ فرقی باهم ندارند پس باید باهم ائتلاف کنند. برای خود آن قهرمانان هم خوب نیست که همه باهم وارد انتخابات شوند و اگر ائتلاف کنند نشان می دهد که چقدر به هم احترام میگذارند و در مدیریت انعطاف دارند. در مورد سایر کاندیداها هم من فکر می کنم نوع نگاه من به آقای عظیمی، غزالیان و عابدینی نزدیک تر است و بعد از صحبت هایی هم که با آن ها داشتم دیدم که ما می توانیم چقدر به هم کمک کنیم چون برنامه هایمان در راستای همدیگر است. آقای مرادی هم که کسی را قبول ندارد و می گوید من بهترینم و باید بمانم. من فکر می کنم این سه طیفی که در انتخابات حضور دارند باید به نمایندگانی برسند. البته اگر کسی علاقه مند به ائتلاف باشد میتوانیم بنشینیم و باهم صحبت کنیم. چرا که نه؟
*در مورد تیم ملی کمی صحبت کنیم. اینکه آیا ما می توانیم دو سهمیه خود را بیشتر کنیم شعار است یا واقعا شدنی است؟ همچنین درباره دوپینگ هم برایمان توضیحاتی بده.
-به غیر از ایران 11 کشور دیگر هم هستند که 2 سهمیه مردان و 2 سهمیه زنان دارند. بنابراین این کار بسیار سخت است. به عقیده من الان امکانش نیست. اگر بود آقای مرادی تا الان کرده بود. ضمن اینکه به عقیده من اگر ما کارتی در فدراسیون جهانی داریم نباید آن را با سهمیه المپیک بسوزانیم. ما مگر شانس بیشتری در پشت خط داریم؟ چرا سهمیه میخواهیم؟ واقعا ما شانس زیادی نداریم که بگوییم اگر سهمیه مان بیشتر شود حتما مدال می گیریم. اگر پوئنی داریم برای برنامه های بلندمدت تر از آن استفاده کنیم. مثلا همان کسب کرسی جهانی.
*این هم قابل بحث است که شانس های مدال المپیک ما هنوز قهرمانان چند سال پیش هستند.
-بله این مشکل وجود دارد. الان سعید علی حسینی شانس مدال ما در المپیک است. او چه زمانی وارد وزنه برداری شده؟ اوایل دهه 80 بود که او وارد این عرصه شد. سهراب مرادی در سال 2007 در مسابقات بزرگسالان قهرمانی آسیا وزنه می زد. ما الان فقط یکی دو چهره نوظهور مثل علی داوودی داریم که خیلی زود است درباره مدال گرفتنشان در المپیک قضاوت کنیم. این ها هم ورودشان حاصل استعدادیابی نبوده بلکه به واسطه پدران و برادران شان توانستند وارد این عرصه شوند. فقط حسین رضازاده و بهداد سلیمی بوده اند که از دل مدارس آموزش این رشته بیرون آمده اند.مابقی تقریبا بخاطر شرایط خانوادگی شان وارد این رشته شده اند. مثل حسین برخواه،علی فلاحتی نژاد و… آیا در والیبال یا بسکتبال چون پدران و برادران آن ها عضو این رشته بودند این استعدادها کشف شدند؟ نه. این ها حاصل استعدادیابی بودند. اما در وزنه برداری ساختاری برای استعدادیابی وجود ندارد.
*اگر نکته ای در پایان هست بگو.
نه،تشکر می کنم از شما و همه اهالی وزنه برداری.
251 251