امید سلیمی بنی: میثم بصیرت، این هفته از صدر مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهرداری تهران که مغز متفکر مدیریت شهری خوانده می شود، جدا شد و پس از گذشت ۴ ماه، جای خود را به محمدحسین بوچانی داد. حکم رئیس جدید مرکز مطالعات را پیروز حناچی در ۳۱ اردیبهشت امسال امضا کرد.
محمدحسین بوچانی، تقریبا یک ماه پیش در ۲۸ فروردین ماه ۱۳۹۸، با حکمی از مرتضی الویری رئیس شورای عالی استانها، «معاون دولت، مجلس و امور کمیسیون های شورای عالی استان ها» شد.
طبیعی است تغییرات ناگهانی در مدیریت شهری تهران سئوالاتی را ایجاد کند. سئوالاتی مانند این که چه لزومی در تغییراتی از این دست وجود دارد و چرا برای برخی اشخاص، احکام ریاست و معاونت به این سرعت امضا می شود؟ آیا نظام برنامه ریزی شهری تهران از این تغییرات، آسیب نخواهد دید؟
این سئوالاتی است که قصد داریم در آستانه برگزاری مراسم تودیع میثم بصیرت از مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهرداری تهران، از او بپرسیم. شاید شما هم با خواندن پاسخهای بصیرت به این نتیجه برسید که همچنان در بر پاشنه ای می چرخد که سالها دردوره تصدی شهردار اسبق، محمدباقر قالیباف چرخیده بود.
در ادامه گفتگوی ما با این متخصص حوزه شهرسازی را می خوانید:
تغییرات اخیر در مغز متفکر شهرداری تهران یعنی مرکز مطالعات و برنامه ریزی پرسش برانگیز است. ضرورت این تغییرات چیست؟
خوب تغییرات حق هر مدیر ارشدی است. اما نباید فراموش کنیم که گرفتاری اصلی از عدم ثبات در حوزه های مدیریت و اجرایی است. متاسفانه خودم در دوره قالیباف و دوره اخیر شاهد بودم چه مصلحت اندیشی هایی در حوزه انتصاب افراد در پست های مدیریتی وجود دارد و نمی خواهم درباره اش صحبت کنم. حداقل الان که مراسم تودیع من از مرکز مطالعات شهرداری را نگرفته اند و معارفه رئیس جدید صورت نگرفته، قصد صحبت ندارم.
مصلحت اندیشی ها در مدیریت شهری چقدر به نظام و ثبات برنامه ریزی تهران صدمه زده است؟
همینقدر بگویم که بر اساس شنیده ها، طبق مصلحت اندیشی هایی قرار بود یکی از مدیران یکی از مناطق تهران عوض شود و این شد کاتالیزوری برای تغییر یکی دو مدیر در شهرداری تهران ولی اینطور هم نشد چون ظاهرا بزرگی از سیاسیون خواسته است که این تغییر در منطقه مزبور انجام نشود و حکایت، حکایت «هم پیاز را خورد، هم چوب را خورد و هم پول داد» شده است. وقتی ما با این سیستم مواجهیم، اساس مسئله، میزان پای بندی به ساز و کار برنامه ریزی نیست. اگر نگذاریم نظام برنامه ریزی ثبات داشته باشد این مسایل ادامه خواهد یافت. به لحاظ تاریخی، دائم ارکان و اجزا برنامه ریزی شهرداری تهران تضعیف می شود و این به سود نه شهروند است و نه شهرداران تهران.
شما در شهرداری خواهید ماند تا به رئیس جدید مرکز مطالعات و برنامه ریزی کمک کنید؟
یک بار دیگر این وضعیت را در دوره قالیباف تجربه کرده ام و انشاله باز هم به دانشگاه برمی گردم.امیدوارم که این بار بتوانم تجربه این سالها را در پژوهشی که مدتهاست آغاز کرده ام و به علل شکل گیری مدیریت شهری اقتدارگرا در تهران می پردازد منعکس نمایم.
از تغییرات افراد که بگذریم چرا احساس می شود نظام برنامه ریزی شهری در تهران ناکارامد است؟
این که بگوییم برنامه ناکارامد است، قطعا حرف درستی نیست. بهتر است بگوییم روش و بسترهای اجرای برنامه در حد لازم کارامد نیست. یعنی آن چیزی که ناکارامد است ساز و کارهای اجرا، پیگیری و پایش برنامه است. واقعیت این است که به لحاظ تاریخی سیستمی دارید که پایبند برنامه نیست. از سوی دیگر، در رده های اجرایی بر اساس برنامه جلو نمی رویم و منابع مالی، بودجه ای و انسانی را بر اساس برنامه تخصیص نمی دهیم، بر این اساس به نظر می رسد نظام برنامه ریزی در مدیریت شهری تهران ناکارامد است. این گرفتاری همه بخشهای اجرایی در کشور است. تا حدی برنامه و بودجه اجرا می شود و تلاش در این زمینه صورت می گیرد اما تا زمانی که ما بودجه عملیاتی و بودجه مشارکتی نداشته باشیم نتیجه لازم عاید نمی شود و در هر حال نمی شود به اجرای آن به صورت ایده آل نگاه کرد.
مشکل اصلی بی توجهی به برنامه ریزی در شهرداری کجاست؟
در واقع مدیران ما برنامه محور و پای بند به بودجه نیستند. ما بهترین برنامه ها را هم تهیه کنیم ولی وقتی قرار نیست اجرا شود، فایده ای ندارد. برنامه اول و دوم توسعه شهرداری تهران در عمل این خصوصیات را داشتند ولی وقتی اجرا نشد، بعد این مشکل را از برنامه دانستند. در جالی که مشکل از برنامه نبود. مشکل از تصمیم مدیر ارشد به عدم اجرای برنامه و بی ثباتی در رده های اجرایی است. درباره برنامه سوم که هنوز به مرحله عملی نرسیده است، باید فرصت داد تا رده های عملیاتی و اجرایی خود را با آن منطبق کنند. ساز و کارهای نهادی پایش هم باید توسط شورای شهر ایجاد شود. شهرداری قرار بوده اهداف کمی و عملیاتی اجرایی برنامه را به شورای شهر ارائه کند، ولی این اهداف هنوز به شورا ارائه نشده است. این مسئله نشان می دهد چقدر برنامه ریزی در مدیریت شهری اولویت دارد. خوشبینانه که به مسئله نگاه می کنیم امیدوار هستیم ساز و کار نظارت بر برنامه ایجاد شود.
طبیعتا کمیسیون برنامه و بودجه شورا باید این کار را پیگیری کند و بتواند همانطور که درباره بودجه به شهروندان گزارش می دهد، درباره عملیات اجرای برنامه هم گزارش به شهروندان بدهد.
با این اوصاف، برنامه توسعه سوم شهری تهران چقدر موفق خواهد بود؟
برنامه سوم، یک بسته است که با نگاه علمی و رویکردهای اولیه ای که شورا در نظر داشت، تهیه شده بود و تا حدی هدفهای مدیریت شهری را حمایت می کرد. ولی فکر نمی کنم خروجی آن به دلیل بروز نوعی شتاب در ارائه سند به شورا و تغییرات چند باره به سمتی برود که مد نظر شورای شهر بوده است. وقتی شما برنامه را تنظیم کنید ولی هر آن به سمت تغییر و تضعیف آن پیش بروید، نتیجه ای نخواهد دید. این وضعیتی است که وجود دارد و کار دیگری نمی شود کرد. هر کسی بخواهد با برنامه کار کند، گرفتاری برای او پیش می آید. این در همه دوره ها بوده است و خاص دوره ما نیست. بی توجهی مدیران شهری در همه دوره ها به توان بدنه برنامه ریزی و کارشناسی، به شهرداری ضربه زده است. این گرفتاری همیشگی است.
۴۷۲۳۱