سپهر ستاری: استقلال و پرسپولیس در سالی که گذشت روزهای پرفراز و نشیبی را تجربه کردند. آنها درون مستطیل سبز اوضاع نسبتا خوبی داشتند، پرسپولیس قهرمان لیگ برتر و جام حذفی شد و اکنون صدرنشین جدول است و استقلال هم در مجموع نتایج بدی کسب نکرد؛ نتایجی که البته با یک مدیریت و هیئت مدیره توانا میتوانست بهتر هم باشد. در مقابل اوضاع فنی اما وضعیت در بدنه مدیریتی این دو باشگاه تعریف چندانی نداشت و در مجموع این دو تیم از نظر مدیریتی سال خوبی را نگذراندند تا نگرانیهای بسیاری درباره آینده این دو باشگاه پرطرفدار به وجود بیاید.
استقلال
بدون شک سال 98 از نظر مدیریتی برای آبیهای پایتخت بدترین سال ممکن بود و آنها در این یک سال انواع و اقسام حاشیهها و اتفاقات تلخ را تجربه کردند. مدیریت آبیها در طول این یک سال از فراهم کردن یک زمین تمرینی هم عاجز بود و هرگز به بهبود شرایط این تیم کمکی نکرد. استقلال سال را با مدیریت امیرحسین فتحی آغاز کرد ولی او مدیری نبود که بتواند مشکلات این تیم را حل کند و خودش تبدیل به یک مشکل بزرگ در استقلال شد. فتحی در بزنگاههای حساس منفعل ظاهر شد و همین موضوع برای استقلال مشکلات زیادی را به وجود آورد. او حتی موضوع کوچکی مانند اختلاف علی خطیر و وینفرد شفر را هم نتوانست مدیریت کند تا اختلافات این دو نفر کار را به برکناری شفر و ماجرای شکایت او بکشاند. شکایتی که میتوانست با چند جلسه مذاکره حل شود ولی برای فتحی تنها صندلی مدیریتش مهم بود و کاری به مسائل دیگر نداشت.
عملکرد ضعیف فتحی کار را به جایی رساند که هواداران استقلال به صورت علنی خواستار برکناری او و انتخاب یک مدیرعامل جدید بودند ولی گوش وزارتنشینان بدهکار نبود تا فاجعه بزرگتری رقم بخورد. درست در روزهایی که استقلال با استراماچونی حریفان را یکی پس از دیگری از پیش رو برمیداشت شایعاتی درباره ناراحتی سرمربی ایتالیایی از عدم پرداخت مطالباتش به گوش میرسید؛ واکنش فتحی به این موضوع اما فقط یک جمله بود:«ناراحتی استراماچونی مهم نیست!» بیخیالی وزارت ورزش و مدیرعاملش انتخابیاش در نهایت باعث شد استراماچونی استقلال را ترک کند و فتحی هم پس از آن که بازیکنان به صورت علنی از خجالتش درآمدند استعفا داد. در حالت عادی فردی با عملکرد فتحی دیگر نباید پست میگرفت ولی وزارت ورزش مدیریت مجموعه ورزشی انقلاب را به او پیشکش کرد مدیرعامل سابق استقلال خیلی هم بیکار نماند!
در حالت عادی فردی با عملکرد فتحی دیگر نباید پست میگرفت ولی وزارت ورزش مدیریت مجموعه ورزشی انقلاب را به او پیشکش کرد مدیرعامل سابق استقلال خیلی هم بیکار نماند!
پس از جدایی فتحی و با توجه به شرایط ویژهای که در باشگاه استقلال حاکم بود، وزارت ورزش خیلی زود دست به کار شد و اسماعیل خلیلزاده را به عنوان سرپرست موقت باشگاه استقلال و مامور مذاکره با استراماچونی معرفی کرد. کسی که صبح همان روز مشغول مصاحبه علیه سرمربی ایتالیایی بود و استراماچونی هم رابطه خوبی با او نداشت حالا باید سرمربی استقلال را راضی به بازگشت میکرد. هنوز کسی نمیداند خلیلزاده که سابقه روشنی در مدیریت ورزشی ندارد چگونه به سرپرستی تیمی چون استقلال رسید و معیار وزارت ورزش برای حضور او چه چیزی بوده است. پس از انتخاب خلیلزاده یک انتصاب دیگر هم در باشگاه استقلال انجام شد و علی فتحالله زاده پس از سالها به این باشگاه برگشت ولی او هم نتوانست کمکی به بازگشت استراماچونی کند و بدتر با مصاحبه علیه او و انتشار شروطش باعث خشم سرمربی ایتالیایی شد. با چنین ترکیبی مشخص بود استراماچونی به استقلال برنمیگردد و در نهایت سکان هدایت استقلال به قرهاد مجیدی رسید. پس از انتخاب مجیدی، وزارت ورزش تصمیم گرفت عبدالرضا موسوی را به ترکیب باشگاه استقلال اضافه کند تا او بتواند از حساب شخصیاش مشکلات مالی آبیها را حل کند. با این حال حضور موسوی پرحاشیه بود و این عضو جدید که تنها به واسطه شرایط مالی به استقلال اضافه شده بود در چند مقطع برای این تیم حاشیه ساخت و در نهایت هم استعفا داد.
اواخر بهمن ماه وزارت ورزش تصمیم به اعمال یک تغییر جدید گرفت و علی فتحالله زاده که چند بار از سمتش استعفا داده بود به عنوان سرپرست جدید انتخاب شد ولی حضور او دوام چندانی نداشت و خیلی زود استعفا داد تا خلیلزاده دوباره سرپرست شود. در این بین و در روزهای پایانی سال دوباره شاهد تغییرات جدیدی بودیم. گویا وزارت ورزش استقلال را موش آزمایشگاهی خود میدانست سعادتمند و نجفی را به ترکیب هیئت مدیره اضافه کرد که در مورد سعادتمند گفته میشود گزینه اصلی سرپرستی است.
پس از یک سال سخت و امتحان کردن افراد مختلف، حالا استقلال مانده و یک بدهی کلان و چند محکومیت در فیفا که اگر به زودی برای آنها فکری نشود این تیم را با مشکلاتی جدی مواجه خواهد کرد. در مجموع وزارت ورزش در این یک سال نتوانست در اداره این تیم پرهوادار نمره قبولی بگیرد و با انتخاب افراد درست مشکلات ابیها را حل کند. در واقع معیار اصلی وزارت ورزش تنها جذب منابع مالی و افرادی است که برای استقلال هزینه کنند و موضوعات دیگر برای آنها اهمیتی ندارد.
پرسپولیس
دیگر تیم پرهوادار پایتخت هم گرچه در سال 98 قهرمان لیگ برتر و جام حذفی شد و اکنون در مسیر چهارمین قهرمانی پیاپی قرار دارد اما در بحث مدیریتی مشکلات و حواشی زیادی را تجربه کرد.
پرسپولیس سال را مدیریت ایرج عرب شروع کرد؛ از همان ابتدا مشخص بود عرب مدیری در حد و اندازههای پرسپولیس نیست و قرمزها با مدیریت او رنگ آرامش را نخواهند دید. ناتوانی عرب در مدیریت باشگاه بزرگی چون پرسپولیس در ماجرای فسخ یک طرفه برانکو خودش را نشان داد. در واقع سهلانگاری مدیرعامل پرسپولیس در پرداخت دستمزد سرمربی کروات بود که باعث شد او بتواند قراردادش را فسخ کند و راهی الاهلی عربستان شود. اتفاقی که باعث شد پرسپولیس در پرونده شکایت از برانکو هم محکوم شود و حالا باید مبلغ سنگینی به سرمربی سابق پرداخت کند.
بیشتر بخوانید: بلایی که کرونا سر استقلال و پرسپولیس میآورد!
پس از جدایی برانکو مذاکرات عرب با گزینههای بعدی آغاز شد و در نهایت گابریل کالدرون آرژانتینی به عنوان سرمربی جدید پرسپولیس به تهران آمد. فاجعه دوم ایرج عرب اما عقد قرارداد با جونیور براندائو برزیلی بود؛ مهاجمی که هنوز کسی نمیداند چگونه با قراردادی سنگین به پیراهن پرسپولیس پیوست. حضور جونیور و ماجرای جدایی برانکو در نهایت باعث شد عرب از سمتش استعفا دهد و انصاریفرد به عنوان جانشین او انتخاب شود. وجه تشابه عرب با همتایش در استقلال به جز فراری دادن سرمربی موفق تیم در این بود که مدیرعامل سابق پرسپولیس هم پس از جدایی از این تیم خیلی بیکار نماند و خیلی زود پست گرفت تا مشخص شود وزارت ورزش نسبت به انتخابهایش وفادار است. چندی بعد هم وزیر ورزش رسولپناه را که یک دندانپزشک است، به عنوان رییس هیئت مدیره پرسپولیس انتخاب کرد تا نشان دهد علاقه زیادی به دخالت در امور داخلی سرخابیهای پایتخت دارد. بازگشت انصاریفرد در ابتدا توانست کمی اوضاع پرسپولیس را آرام کند ولی طولی نکشید که اختلافات او با هیئت مدیره و کالدرون آرامش را از پرسپولیس گرفت. اختلافی که در نهایت به جدایی سرمربی آرژانتینی ختم شد و چندی بعد کار انصاریفرد را هم به استعفا رساند. مدیرعامل سابق پرسپولیس پس از درگیریهای فراوان با اعضای هیئت مدیره و برکناری حسین قدوسی تصمیم به استعفا گرفت و استعفایش هم خیلی زود پذیرفته شد. با جدایی انصاریفرد و مصاحبههای او و هیئت مدیره پرسپولیس علیه یکدیگر مشخص شد چه اختلاف بزرگی بین آنها وجود داشته است. انتخاب وزارت ورزش برای جانشینی انصاریفرد هم همان دندانپزشک معروف بود که چندی قبل به ریاست هیئت مدیره پرسپولیس رسیده بود و حالا باید سرپرستی این باشگاه را تجربه کند. در حال حاضر پرسپولیس هم مثل استقلال با جرایم و احکام مالی زیادی روبهرو است که باید هرچه سریعتر برای آنها فکری شود ولی خزانه این باشگاه کاملا خالی است و کسی نمیداند آینده این باشگاه پرطرفدار چگونه خواهد بود و آنها با چه ترفندی میتوانند از این بحران رد شوند.
255 41