گفتگویی از مرضیه برومند امروز پخش شده است که نشان از یک کارگردان محبوب، در دوران فرسودگی دارد. مرضیه برومند، در این ویدئو میگوید دیگر نمیداند باید برای تلویزیون چه بسازد. خاطرات خوش او به دهه ۶۰ بر میگردد و میگوید زمام فرهنگ را دادهاید به بازار و این نمیتواند خوب باشد. از طرفی به نظر میرسد که او، نگاهش به همان تلویزیون و رسانههای گلخانهای سابق است. فضایی که در آن رشد کرده و بالیده، اما احتمالا فرصتهای دیگران و رقبای چندی در آن دوران سوخته باشد.
او میگوید که از زن شرقی چیزی ساخته شده که «کامل» است. میتواند درک شرایط کند، خانواده را اداره کند، با شوهرش رابطه خوبی داشته باشد ولی شوآف نداشته باشد. میگوید که زن حاکم بوده، مادرش تصمیم میگرفت ولی هوار نمیزد.
او میگوید که متاسف است چون خانه همسایهشان ماهواره دارد، میبینند نشستهای خانمها که میآیند و اینها، علاقمند است نگاه میکند و ناراحت میشود. میبینم که دارند چیزی را تبلیغ میکنند که نه راهگشا نخواهد بود که وضع را بدتر خواهد کرد.
خانم اسمشو نبر، بدریخت، بد دهن و وزوزی را که میبینم چندشم میشود. این چیست که از خانمهای ما میخواهد؟؟ چهارشنبه سفید بپوشیم بیاییم بیرون چیکار بکنیم؟ ما در قبل از
انقلاب هم رعایت میکردیم چیزهایی رو.
مرضیه برومند میگوید که هیچوقت گرایش سیاسی نداشته است. فکر میکنم که گرایشات فعالیت در زمینه اجتماعی داشتهام و گرایش اجتماعیام بیشتر عامل حرکت من بوده است. مشکل این است که ما عاشق وطن مان نیستیم، ما وطنمانی را … من جایی هم بروم مخاطب ندارم، مسائل ما با مسائل هرجایی خارج از کشور، حتی ایرانیهای خارج از کشور بسیار متفاوت است. این استنباط من است که مردم ما از چپ، راست، میانه، همه با هم علاقمند نیستند به داشتههایشان. آنها را از آن خود نمیدانند و فقط به مالکیت شخصی اعتقاد دارند.
در سالهای گذشته میبینیم که محور کارهایش این است که می خواهد توجه را جلب کند که «قدر آن چیزی را که داریم داشته باشیم.»
مرضیه برومند میگوید قبل از مسئولین، مردم را مسئول میداند. همچنین صدراعظم آلمان، مرکل را دوست دارد چون در اداره مملکت، وجه مادرانهاش کمکش میکند.
دیدگاهها (۲ دیدگاه)
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
انگار کمکم وقت بازنشستگیشون فرا رسیده.
زنان در خدمت انقیاد زنان. همین و بس. نسبتی هست میان آنچه برومند از آن دفاع میکند و شکل و شیوه ی حمله اش به مخالفش : “خانم وزوزی، اسمشو نبر، بددهن.” حمله به ظاهر یک فرد، درست مانند حمله به نژاد و رنگ پوست و جنسیت اوست. فروداشتن انسانی به واسطه آنچه با آن به دنیا آمده، حقیرانه ترین شکل برخورد تبعیض آمیز است. برومند با چنین نگاهی باید هم از حجاب اجباری دفاع کند. در عین حال میان افتخار کردنش به اینکه “هرگز سیاسی نبوده”، “فمینیست نبوده” و حمله کردنش به مبارزات سیاسی و مدنی و فمینیستی ارتباط مشخصی وجود دارد. او در تمام عمرش متعلق به وضعیت موجود بوده است، پیش از انقلاب به نحوی و بعد از انقلاب به نحوی دیگر. درست به همین دلیل موفقیت او، موفقیت یک “زن فیلمساز” نیست. بلکه موفقیت یک مرد آشنا به شیوه ی کسب و کار است. زن بودن برومند، به نفع موفق بودنش در سیستمی مردسالار به رضایت و تلاش خودش از معادله حذف شده است. (از صفحه فیسبوک امید شمس)