سینماسینما،محمد ایران دوست:
سال هاست شبکه های ماهواره ای و تلویزیونی آن طرف آب با فرارسیدن سالروز مناسبت های مهم تاریخی و سیاسی و مذهبی ایران اقدام به پخش برنامه های متنوع در قالب نشست های خبری، میزگرد، فیلم های مستند و یا سینمایی می کنند.
شبکه های معاند با برجسته سازی زوایای برخی خبرهای غیرمتقن و حذف نکات سرنوشت ساز رویدادها، تحلیلی وارونه و تحریف شده از مناسبت ها ارائه می کنند و در پوشش اطلاع رسانی شفاف و بیان حقایق و ناگفته ها اهداف و اغراض سیاسی مخرب و براندازانه را دنبال می کنند. این بار در آستانه دومین سالروز رحلت آیت الله علی اکبر هاشمی رفسنجانی امین بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی(ره) و یار دیرینه رهبر معظم انقلاب اسلامی آیت الله خامنه ای به جای رسانه های آن طرف آب مرکز مستند سفیر فیلم در داخل کشور اقدام به پخش فیلمی با عنوان «هاشمی زنده است» نموده و همگام با شبکه های معاند برای تخریب وجه یاران انقلاب اسلامی گام برداشته است.
سفیر فیلم با دستمایه قرار دادن عبارت تاریخی امام خمینی (ره) که فرمود:«هاشمی زنده است تا نهضت زنده است» این شخصیت بزرگ تاریخ انقلاب اسلامی را آماج حملات بی پایه واساس و توهین آمیز قرار داده و در لفافه و پوشش تصویری وارونه و کاریکاتوری و انحرافی نه تنها از آقای هاشمی بلکه از امام خمینی(ره)، آیت الله خامنه ای، علما و روحانیت معظم، ملت شریف ایران و ماهیت تابناک انقلاب اسلامی ارائه کرده است. در این فیلم که با مفهوم مستند بسیار فاصله دارد، مرد ملبسی به لباس روحانیت را به تصویر می کشد که با نگارش کتاب سرگذشت فلسطین و تحمل هشت ماه زندان در رژیم پهلوی و سفر توریستی دور دنیا و ۲۰ ایالت امریکا با اوج گرفتن تظاهرات های مردم علیه حکومت شاه فرصت را مغتنم می شمارد و وارد ایران می شود و اهداف جاه طلبانه خودش را دنبال می کند.
این مرد در روزگاری که مردم در خیابان ها با گلوله های دژخیمان ستم شاهی در خونشان می غلتند و شرایط سخت و دردناکی را سپری می کنند حضور ندارد. با فرار شاه ناگهان سروکله اش پیدا می شود و امام خمینی (ره) او و چند نفر دیگر را مسئول شورایی می کند که یکی از وظایفش تعیین رئیس دولت موقت است!؟ و این مرد اولین پست خود را در حکومت آینده ایران تحویل می گیرد. در تاریخ شانزدهم بهمن سال۱۳۵۷ پرده سالنی کنار می رود و این مرد به همراه امام خمینی(ره) و مرحوم مهندس بازرگان وارد سالن می شود و در برابر خبرنگاران داخلی و خارجی حکم نخست وزیری مهندس بازرگان را قرائت می کند و با این اقدام نه تنها در بین مردم ایران مشهور می شود بلکه به شهرت جهانی نیز می رسد! این مرد درباره خط امام، حمایت از محرومین، مبارزه با امپریالیسم امریکا، اختلاف طبقاتی، مبارزه با اسراییل و اخذ تصمیمات سنجیده در جمهوری اسلامی سخنرانی می کند و با رفتار متمایزش و پوشش پررنگ رسانه ها به ویژه خارجی ها روز به روز مشهورتر می شود!؟ این شهرت ظاهری به قیمت جانش تمام می شود و توسط گروه فرقان ترور می شود اما جان سالم به درد می برد.
این مرد فرصت طلب در انتخابات مجلس شورای اسلامی شرکت می کند و به مجلس راه می یابد و با رای قاطع نمایندگان اولین حکم ریاستش در قلب قانون گذاری کشور را به نام خودش ثبت می کند؟! این مرد در مجلس حکم عدم کفایت بنی صدر نخستین رئیس جمهور انقلاب اسلامی را قرائت می کند. هفت روز بعد از عزل بنی صدر بمبی منفجر می شود و سید علی خامنه ای امام جمعه تهران مجروح می شود(!) و به دلیل جراحت نمی تواند به نماز جمعه برود و این فرصتی می شود تا این مرد یعنی هاشمی پشت بزرگ ترین تریبون سیاسی کشور برود و اولین خطبه نماز جمعه خود(!) را بخواند.
هاشمی با وجود مشغله هایش به سفرهای خارجی می رود نه به عنوان توریست بلکه به عنوان یک مقام عالی رتبه ایرانی و با مصونیت دیپلماتیک و این سفرها فرصتی می شود تا او به تحقق رویاهایش بیشتر فکر کند! باز شهرت هاشمی به کمکش می آید و در انتخابات مجلس خبرگان به عنوان نفر دوم نامزدهای تهران وارد مجلس می شود و نایب رئیس مجلس خبرگان می شود.
در ششمین سالروز جنگ تحمیلی این مرد به عنوان سخنگوی شورای عالی دفاع در تلویزیون ظاهر می شود و از افزایش قدرت نظامی و پنج برابر شدن امکانات دفاعی کشور نسبت به سال اول جنگ و شکست حتمی دشمن بعثی سخن می گوید. دو سال بعد و در میان انبوه مشغله هایش جانشینی فرماندهی کل قوا می شود و با ترفندی امام خمینی (ره) را وادار به پذیرش صلح و سرکشیدن جام زهر می سازد آن هم با وضعیتی نامعلوم برای اسرای ایرانی و خسارت های جنگ و تنبیه متجاوز و دریافت حتی یک دلار غرامت!؟ این اقدام هاشمی برای امام خمینی(ره) سنگین تمام می شود و بعد از پذیرش قطعنامه صلح و در یک سال باقی مانده از حیات خود دیگر سخنرانی عمومی انجام نمی دهد!؟
بعد از رحلت امام این مرد نظرش بر تشکیل شورای رهبری است تا انتخاب فردی مناسب به عنوان رهبر، اما وقتی با رای اکثریت نمایندگان در مجلس خبرگان مواجه می شود تمکین می کند و به آقای خامنه ای رای می دهد. پنج روز بعد در کنفرانس خبری این مرد که خبرنگاران به حضورش در برابر دوربین هایشان عادت دارند اعلام می دارد کاندیدای پست ریاست جمهوری است و با کسب ۹۴ درصد آرا انتخاب می شود و به تحقق رویاهایش می پردازد!؟ این مرد با وام های کلان خارجی مسیر حرکت قطار اقتصاد ایران را ریل گذاری می کند و با الگوبرداری از ژاپن سازندگی کشور را آغاز می کند و کلنگ احداث انواع پروژه ها را بر زمین می زند. او برای بازپس گیری اموال و دارایی های بلوکه شده ایران در امریکا وارد گود مذاکرات می شود و آنچه آنها خواسته اند انجام می دهد اما ناکام و سرشکسته می شود. از صدقه سری دولت او واردات بی رویه کالاهای لوکس افزایش می یابد، تجملات و اشرافی گری شیوع پیدا می کند و آرمان های انقلاب به حاشیه می رود و جامعه دچار تبعیض و اختلاف طبقاتی مفرط می شود.
اعتراضات مردم در اسلامشهر و مشهد به آتش زدن برخی مراکز دولتی و اموال مردم ختم می شود، اما این مرد دست از رویاهایش بر نمی دارد. در دوره دوم ریاست جمهوری برای کسب محبوبیت فیلمی از زندگی ساده اش از تلویزیون پخش می شود و مجددا مردم به او روی می آورند!؟ مشکلات اقتصادی کشور زیاد می شود، ارزش پول ملی به شدت سقوط می کند تورم ۴۹ درصدی به لکه سیاهی در کارنامه اش تبدیل می شود و اختلاس ۱۲۳ میلیاردی و انواع فساد بروز می کند، اما این مرد قطار اقتصاد ایران را تا پایان دوره دوم ریاست جمهوری همچنان راهبری می کند. در دوره اصلاحات هاشمی منزوی می شود اما از رویاهایش دست بردار نیست و برای بازگشت به قدرت دائم پی فرصت می گردد. در انتخابات مجلس شورای اسلامی، خبرگان رهبری و ریاست جمهوری شرکت می کند یا برای موفقیت نامزدهای مورد نظرش نقشه ها طراحی می کند و در اغتشاشات سال ۱۳۸۸ برای انتقام گیری از دکتر احمدی نژاد پنهانی وارد صحنه سیاسی کشور می شود. این مرد پس از به قدرت رساندن دکتر حسن روحانی به عنوان رئیس جمهور و بسترسازی برای هدایت کشور به سوی برجام در استخر کاخ فرح براثر ایست قلبی فوت کرد.
مرکز مستند سازی سفیر فیلم روایتی از آیت الله هاشمی ارائه می دهد که پس از تماشای آن باید به حال روز این انقلاب گریست که در آستانه چهل سالگی اش خبر از غیب می رسد، چگونه یک معمم جاه طلب و فرصت طلب وارد ساختار نظام اسلامی می شود و در کنار خدمات ظاهری و سطحی که انجام می دهد ماهیت و مسیر آرمان های انقلاب را خیلی نرم تغییر می دهد و باعث مرگ بنیان گذار آن می شود و هیچ مقام و مرجع و مسئولی یافت نمی شود که مانع اقدامات شوم و مخرب او شود، غیر از ملک الموت!! در این گزارش تصویری که سوگیری سیاسی آن کاملا آشکار است و ادعای مستند گونه را یدک می کشد، عامل همه مشکلات و چالش ها و نابسامانی ارضی و سمایی، حال و آینده نظام اسلامی آقای هاشمی رفسنجانی معرفی می شود و با استفاده نابجا از فرمایش امام خمینی (ره) درباره آقای هاشمی، بر این باور است تا زمانیکه چالش ها در جامعه استمرار دارد پس هاشمی هنوز زنده است! این مرکز مستند سازی که مشخص نیست بودجه آن چگونه تامین می شود برای نخستین بار نیست که چنین تحلیل های وارونه با گرایش سیاسی مطرود را با عنوان گفتمان انقلاب اسلامی و دفاع از آرمان ها و ارزش های اصیل انقلاب به خورد جامعه می دهد.
آثاری که متاسفانه مرجع نظارتی ،قضایی و انتظامی برآن وجود ندارد. این گزارش تصویری، سندی گویا از توهین و افترا به یکی از مسئولین صدیق و خدمتگزار انقلاب اسلامی است و سندی قابل عرضه در محاکم قضایی برای اجرای عدالت و مجازات توهین کنندگان به شخصیت های نظام اسلامی محسوب می شود. مرکز مستندسازی سفیر فیلم در مدت ۱۰۰دقیقه این فیلم نشان می دهد یک فرد چگونه دنیا و آخرت و اعتبار یک ملت را تباه می سازد و همه مراکز قانونی و مسئولان اجرایی، قانون گذاری، قضایی، نظارتی، مراجع و حوزه های علمیه، نیروهای مسلح،….نظاره گر بودند و سکوت پیشه کردند. مردم در هر انتخابات نه به دلیل کارآمدی و توانایی اش بلکه به دلیل شهرتش او را برگزیدند و رهبری نظام نیز مهم ترین و کلیدی ترین پست ها و ریاست مراکز مهم کشوری و لشکری تا ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام را با اطمینان به او واگذار کرد و متوجه انحرافات و آسیب های کلان او نشد!! کلاژ سیاسی هاشمی زنده است در قالب بهره برداری بریده از تصاویر آرشیوی، موسیقی و لحن شیطنت آمیز نریشن تلاش می کند خیلی نرم خدمات ماندگار آیت الله هاشمی رفسنجانی به ایران و اسلام، تصمیمات شجاعانه و سرنوشت ساز او در برهه های حساس تاریخی، آینده نگری و رویکرد ژرف ایشان به تحولات و تغییرات ایران و جهان را تخطئه کند و اندیشه پویا و جاری او در تاروپود نظام اسلامی را به حاشیه براند. تلاشی ابتر، بیهوده و شکست خورده زیرا مرور زمان حقانیت افکار و تصمیمات راهبردی آیت الله هاشمی رفسنجانی را به اثبات رساند و مردم ایران با شناخت منطقی و منصفانه از محدودیت ها و چالش های دهه شصت خدمات او را درک کردند و امروز خلاء حضور این شخصیت سترگ را احساس می کنند.(برخی عبارت توهین آمیز و مبهم متن در فیلم تکرار می شود.)
چون غرض آمد هنر پوشیده شد / صد حجاب از دل به سوی دیده شد
