امروزیها وقتی میخواهند معلمِ خوبِ چیزفهمِ بهروز را توصیف کنند؛ یکی از ویژگیهایش را میگویند «تسهیلگر ». به چه معنی؟ تعاریف زیادی برایش گفتهاند.
وظیفه تسهیلگر در نگاه سام کانِر (۱۹۹۶) این است که «هر فرد را برای تفکر و عملِ بهتر حمایت کند. برای این کار، او افراد را به مشارکت کامل، درک دوطرفه و سهیم شدن در وظایف تشویق میکند و از طریق حمایت هر فرد برای نیل به بهترین مرتبه تفکر، اعضای گروه را قادر میسازد تا برای یافتن راهکارهای جامع و ایجاد توافقهای پایدار تلاش کنند.»
استراوس (۲۰۰۲) شش سال بعد، تسهیلگر را راهنمای فرایند معرفی کرد که در خدمت گروه است و نه رهبرِ آن. کسی که در پی آن است تا اطمینان حاصل کند که گروه اهدافش را دنبال میکند. او این کار را از طریق پیشنهاد در فرایند کار و اجرای قواعدی که مورد تأیید گروه است انجام میدهد. مواظب است که بحث به حاشیه کشیده نشود. از اعضای گروه در مقابل حمله به یکدیگر حفاظت میکند و مطمئن میشود که کلیه اعضای گروه در فرایند مشارکت دارند.
آدریان آندرهیل (۱۹۹۹) معتقد است که تسهیلگر، در دانش و تخصص هیچ چیزی از معلم، به معنای رایج، کم ندارد. بلکه در کوششی مضاعف تلاش میکند تا دانشآموزان خودشان مسئولیت یادگیریشان را عهدهدار شوند.
میشل دویل (۲۰۰۷) تسهیلگر را فردی میداند که گروه یا سازماناش را برای فعالیتها توانمند میکند. همکاری و همافزایی ایجاد میکند. تسهیلگر طرفِ بیغرض ماجراست. روی یک نظر خاص پافشاری نمیکند. دنبال فرایندی عادلانه، آزاد و جامع است.
راش (۲۰۱۳) هم تسهیلگر را رهبری میداند که یک گروه از افراد غیرمنسجم را به صورت تیمی هماهنگ شکل میدهد و از طریق حمایت کردن از اجماعِ نظرگاهها به شکل فرایندی، به گروه کمک میکند که وظایفش را به انجام برساند.
به آغاز نوشته باز گردم.
سید، درود خدا بر او، فرمود: پروردگارم خوش نداشته من تحمیلگر و لغزشجو باشم. بلکه من را معلمی تسهیلگر مبعوث کرده است.
سید معلمی تسهیلگر است. آمده تا افراد خودشان مسئولیت رشد و بلوغشان را عهدهدار شوند؛ بدون تحمیلگری و لغزشجویی.
آمدنش بر شاگردانش مبارک باد.