همشهری نوشت :بالاخره یکی هم استعداد دختر جوان ساکن محدوده خیابان جامی و پیرهادی را کشف کرده تا او اندکاندک سوپراستار سینما شود. پس موضوع ما الان گلایه از این نیست که داور مسابقه استعدادیابی یک شبکه درجه چندم ماهوارهایشدن اصلا انتخاب حرفهای درستی هست یا نه. موضوع ما احیانا شخصیت حقیقی فعال در توییتر یا عروس عجیبترین معاون مطبوعاتی تاریخ انقلاب نیست. موضوع ما مهناز افشار بازیگر است؛ بازیگری که با «شورعشق» شد بدل انقلابی یک چهره قبل از انقلابی و بعد که کمکم جای پایش در میان بازیگران قرص شد گاهی نقشهای مقبولی هم ایفا کرد. افشار گیشه را داشت و البته خیلی زود هم به سیاق بازیگران گیشه تلاش کرد تا به بازیگری عامهپسند ولی محبوب منتقدان بدل شود.
با همین پیشفرض بود که رنگ و لعاب چهرهاش را فدای بازی در نقش خاکستری فیلمی سیاه و سفید کرد تا «برف روی کاجها» همچنان در زمره بهترین بازیهایش ماندگار باشد.
افشار البته در زندگی شخصی و رفتارهای اجتماعی نیاز به بررسی و کنکاش بیشتری دارد، اما این روزها که خبر داور شدنش در یک برنامه استعدادیابی و یک تصویر کوتاه از این حضور نقل محافل است باید بیش از هر چیز به ۲فیلم فکر کرد: «ناگهان درخت» ساخته صفی یزدانیان و «آشفتگی» فریدون جیرانی. هر دو فیلم در جشنواره سیوهفتم فجر به نمایش درآمدند و در انتظار اکران عمومی بهسر میبرند. افشار در ناگهان درخت همبازی پیمان معادی است تا فیلمی با همان حال و هوای نخستین ساخته یزدانیان- در دنیای تو ساعت چند است؟ – تولید شود و در فیلم دوم روبهروی بهرام رادان بازی کرده که با او روزهای خوب شهرت و محبوبیت را پشتسر گذاشته است.
تصمیمگیری درباره آینده کار حرفهای افشار در ایران از حیطه اختیار ما خارج است، اما نگرانی برای سرنوشت ۲فیلمی که او در آنها ایفای نقش کرده است و هنوز به نمایش عمومی در نیامدهاند کتمانناپذیر است.
افشار در ماههای گذشته و پس از آن پرونده قضایی درباره طلبه همدانی، از ایران خارج شد، ولی در تمام این ایام دائم از دلتنگی برای ایران گفت و در آیین افتتاحیه فیلمهایی که در آنها بازی داشت ولی بهخاطر نبودن در ایران در مراسمشان حضور نیافته بود، مدام از آمدنش گفت. حالا اما مهناز افشار در راهی است که نمیدانیم انتهایش کجاست… .