زهره نوروزپور: در حالی که افکار عمومی دنیا درگیر مسائلی همچون تظاهرات فرانسه، رأی سنا علیه عربستان، تصمیمات جدید قطر درباره سعودی و مهمتر از آن توافق یمنی-یمنی در مذاکرات صلح سوئد بودند، آمریکایی ها به آرامی روز جمعه بر مهمترین قسمت شرق فرات سیطره یافتند، خبر مهمی که لابلای اخبار اخیر نادیده گرفته شد. رجب طیب اردوغان هفته گذشته به آمریکایی ها درباره این جنگ هشدار داده بود و اعلام کرده بود که ارتش ترکیه برای فرات آماده است. روز جمعه نیروهای سوریه دموکراتیک (با اکثریت کُردی) با حمایت هوایی ائتلاف بینالمللی به رهبری آمریکا، منطقه هجین بزرگترین منطقه تحت کنترل داعش در شمال شرقی دیرالزور را از این گروه گرفته و بر آن سیطره یافتند.
در این باره صابر گل عنبری کارشناس مسائل غرب آسیا، آخرین وضعیت این منطقه را برای خبرگزاری خبرآنلاین تشریح کرد و گفت:« این گروه تنها بر ۲/۴ درصد از مساحت ۱۸۵ هزار کیلومتر مربع سوریه سیطره دارد که بخشی از آن در شرق فرات قرار دارد. در این منطقه، نیروهای داعش در مساحتی حدود ۸۰ کیلومتر از شمال به وسیله نیروهای قسد و از جنوب به وسیله نیروهای دولت سوریه و همپیمانان آن در محاصره کامل قرار دارند و درگیریهای شدیدی در دو روستای بوخاطر و ابوحسن در شرق هجین در جریان است. شهرکهای شعفه و سوسه به ترتیب در هشت کیلومتری و سه کیلومتری شمال غربی شهر بوکمال دو پایگاه اصلی داعش در شرق فرات است.»
این کارشناس مسائل جهان عرب با اشاره به تنگتر شدن حلقه محاصره داعش به وسیله نیروهای مورد حمایت آمریکا گفت:
« این گروه سه راه بیشتر ندارد؛
۱- جنگ تا آخرین نفس
۲- تسلیم
۳- عقبنشینی از شرق فرات و نقل مکان به غرب آن
این عقبنشینی میتواند مانند روزهای آخر نبرد در الرقه در قالب مذاکره با قسد باشد و یا بدون آن صورت گیرد.
داعش اگر بخواهد از شرق فرات خارج شود، گزینهای جز رفتن به بادیه جنوبی دیر الزور، بادیه شمال شرقی حمص ندارد. برای رفتن به این مناطق هم دو مانع بزرگ دارد؛ یکی باید از رودخانه فرات عبور کند و مانع دیگر هم نیروهای دولت سوریه و نیروهای همپیمان آن در منطقه بوکمال است. رفتن به مرز عراق و سوریه هم با این مانع دوم روبرو است.
از این رو بعید نیست که داعش بخواهد برای رهایی از محاصره در شرق فرات و رفتن به دیگر نقاط تحت کنترل خود در بادیه جنوبی دیر الزور و بادیه شمال شرقی حمص بخواهد در آینده نزدیک به بوکمال حمله کند تا مسیر عبور را باز کند.
با پایان حضور داعش در شرق فرات، نزاع قدرتهای منطقهای و بینالمللی در سوریه وارد مرحله تازهتر، پیچیدهتر و جدیتر از قبل خواهد شد.»
این پژوهشگر غرب آسیا به حضور ایران در سوریه و راهبرد آمریکا برای ادامه جنگ اشاره کرد و در ادامه افزود:
«آمریکا قبلا تداوم حضور نیروهای خود در سوریه را منوط به پایان حضور داعش در این کشور کرده بود، اما در چند ماه اخیر بقای نیروهای خود را به عامل دیگری هم یعنی “خروج نیروهای ایرانی” گره زد.
به نظر، پایان حضور داعش در شرق فرات از نظر راهبرد آمریکا به معنای خاتمه موجودیت این گروه در این کشور است و بعید است پنتاگون بخواهد جنگ با این تشکیلات را در محدوده تحت کنترل دولت سوریه ادامه دهد.
به همین خاطر احتمالا راهبرد خود را بر عامل دوم یعنی حضور ایران و جلوگیری از شکلگیری کریدور ایران، عراق، سوریه و لبنان متمرکز کند و در اینجا اسرائیل هم همسو با آمریکا، سیاست تقابلی را در جنوب سوریه تشدید خواهد کرد.
گل عنبری در ادامه به تقابل ترکیه و آمریکا اشاره کرد و بیان داشت:
«در این میان، واشنگتن در تثبیت منطقه شبه مستقل کُردی در شرق فرات و تمرکز بیشتر بر ایران در سوریه با مشکل ترکیه مواجه است که به نظر میرسد راهکار آن را در راهحلی میانه و موقت دیده است و آن هم نوعی چراغ سبز به آنکارا برای عملیاتی محدود در شرق فرات و سیطره بر نواری مرزی به طول ۵۵۰ کیلومتر و عمق حدود ۴۰ کیلومتر است. بیشتر از این بعید است ترکیه به علت مخالفت جدی آمریکا پیشروی کند.. مخالفت اخیر پنتاگون با عملیات ترکیه هم موضعی اعلامی است تا اعمالی.
وی در خصوص وضعیت روسیه نیز گفت:
روسیه نیز علی رغم هشدارهای خود نسبت به سیاست آمریکا در شرق فرات عملا کاری علیه آن نخواهد کرد و بعید است از حملات ارتش سوریه در آینده برای بازپسگیری این منطقه حمایتی جدی کند.
راهبردیترین منطقه برای روسیه نوار ساحلی مدیترانه است و حضورش در این منطقه تحقق اهدافی کلان در حوزه انرژی، ایجاد پایگاه نفوذ دائمی در خاورمیانه و دسترسی آسان به آبهای گرم را پیگیری میکند. در این راستا نیز ماهیت قدرت حاکم بر دمشق که بر مناطق پیرامونی ساحل از جمله حما، حمص و در آینده ادلب سلطه داشته باشد، برای مسکو اهمیت حیاتی دارد و از این جهت است که بقای بشار اسد رئیس جمهور سوریه در قدرت اولویتی روسی است و این مساله برای آمریکا اهمیتی ندارد.
صابر گل عنبری کارشناس و پژوهشگر غرب آسیا و کارشناس مسائل عرب در نهایت، نزاع بازیگران بزرگ را در شرق فرات پیشبینی کرد و گفت:
«واقعیت این است که واشنگتن و مسکو غیر مستقیم و ناگفته مناطق نفوذ یکدیگر را به رسمیت شناخته و بعید است عملا در آینده، سیاست دو کشور در سوریه به تقابل خطرناکی برسد.
روسیه با چهار بازیگر ایران، ترکیه، آمریکا و اسرائیل سطوحی از همکاری برای خود در سوریه تعریف کرده است و همین، الزاماتی را بر سیاست سوریهای مسکو تحمیل کرده است. هر چند روسیه و ایران در چند سال گذشته در یک جبهه مدافع دولت مرکزی بودند؛ اما انگیزهها و اهداف متفاوت دو کشور برای حضور در سوریه منافع مشترک طرفین را به سطحی موقت و نه راهبردی تقلیل میدهد.
بخشی از الزامات سیاست روسیه در سوریه نوعی همکاری با اسرائیل است و این به نفع منافع تهران در سوریه نیست که تعارضی ماهویی با منافع تلآویو دارد. چنین تعارضی میان منافع روسیه و اسرائیل درسوریه وجود ندارد.»
۵۲۳۱۰