از سوی دیگر مجله نشنال اینترست نوشت که ظاهرا رئیسجمهور آمریکا سرانجام خواهان اخراج جان بولتون جنگ طلب از دولتش شده است. با کنار هم قرار دادن این دو خبر برخی از کارشناسان بر این نظرند که واشنگتن دنبال کنار گذاشتن راهبردهای افراطی و به تبع آن بهکارگیری دیپلماسی است. این در حالی است که عدهای از کارشناسان این اخبار را در چارچوب سناریوهای فریب تحلیل میکنند. به همین منظور «آرمان» با پیروز مجتهدزاده، استاد علوم سیاسی کشورمان گفتوگوی کوتاهی داشته که میخوانید:
مجله نشنال اینترست از خواسته دونالد ترامپ برای قطع همکاری با جان بولتون خبر داده است. ضمن اینکه روزنامه نیویورک تایمز گزارش داد که برخی مقامهای تندرو در دولت ترامپ، در حال بررسی برنامهای برای حمله نظامی به ایران هستند. آیا خروج بولتون به معنای پایان افراطگرایی در کاخ سفید است؟
همگان شاهدند که دونالد ترامپ به عنوان رئیسجمهور ایالات متحده و مشاوران افراطیاش در حال تبدیل کردن خلیج فارس به یک انبار باروت هستند. افراطیون کاخ سفید باید بدانند اگر این انبار باروت منفجر شود اولین قربانیان این انفجار احتمالی ادوات آمریکاییها و در درجه بعدی دوستان و متحدان و فرمانبرداران ایالات متحده در سواحل جنوبی خلیج فارس قربانی آن خواهند بود. بعد از آن ممکن است آثارش به سایر نقاط سرایت کند. بنابراین به نظر میرسد اگر ترامپ به دنبال ادامه این بازیهای جنگ روانی است میبایستی این بازیها را با دقت بیشتری بهکار برد. این آمریکا است که با استفاده از ابزارهای تهدید و تحریم به دنبال تحمیل خواستههای نامشروع بر دیگران است. همگان میدانند این آمریکا است که ابزار و ادوات جنگیاش رابه منطقه گسیل داشته است. لذا دولت ایران میبایستی به دنیا اعلام دارد چه کسانی مقدمه یک درگیری خانمانسوز را برای منطقه تدارک میبینند.
مقامات ایران میبایست قاطعانه مطرح کنند اگر هر کشوری کیان و سرحدات ایران را مورد تعدی قرار دهد، مردم و قوای نظامی کشور با تمام توان از تمامیت ارضی کشورشان دفاع خواهند کرد. تحریکات ضدایرانی ایالات متحده بر علیه تهران برای جهانیان کاملا علنی و مشخص است. واشنگتن هم منطقه را به انبار باروت تبدیل و هم بهصورت همزمان مساله تهدید را مطرح میکند. از سوی دیگر اخباری که مبنی بر برکناری جان بولتون از جایگاه مشاور امنیت ملی ایالات متحده معنی خاصی ندارد ممکن است کنار گذاشتن بولتون توسط ترامپ عدهای را در داخل و یا خارج از کشور بر این تصور اشتباه بیندازد که با کنار رفتن بولتون ترامپ به دنبال صلح خواهد بود، اما با صراحت میگویم که این تصور کاملا نادرست و اشتباه است. به قول یک ضرب المثل انگلیسی، این مباحث هیچ گونه محلی از اعراب ندارد. خواه جان بولتون بر سر کار به عنوان مشاور امنیت ملی آمریکا باشد، یا نباشد.
با توجه به حوادث الفجیره، برخی کارشناسان بر این نظر هستند که ایالات متحده از یک سو به دنبال درگیر کردن احتمالی ایران و عربستان و ازسوی دیگر دنبال بهانهای برای ورود به موضوع و درگیری است. ارزیابی شما چیست؟
بعید به نظر میرسد این تحلیل درست باشد.به عبارت دیگر هم ریاض، واشنگتن را تحریک میکند و هم واشنگتن،ریاض را تحریک میکند.عربستان و ایالات متحده متحدان استراتژیک بوده و سناریوهای هماهنگ با یکدیگر دارند و این مساله را بهکرات اثبات کردهاند. مواضع چندپهلوی مقامات سعودی به نوعی شگردهای دیپلماتیک بوده تا به نوعی نوک پیکان اتهامات و هجمهها را متوجه ایران کنند و هم اینکه این گونه وانمود کنند که قصدمان افزایش تنش و جنگ نیست. این مسائل بازیهای متداولی است که به اشکال گوناگون عملیاتی میشود. آنچه مسلم است این که نه ایالات متحده قدمی را بدون مشورت متحدین محلیاش در منطقه انجام میدهد و نه عربستان سعودی و امارات بدون اجازه واشنگتن هیچ موضعی را مطرح میکنند.
میدلایست.آی مدعی شده است که مایک پمپئو از عادل عبدالمهدی خواسته پیامی را به تهران برساند که آمریکا دنبال جنگ نیست و فقط یک توافق هستهای جدید میخواهد. این خبر در صورت درست بودن حائز چه نکاتی است؟
پمپئو اگر راست میگوید و ایالات متحده قصد جنگ با ایران را ندارد و فقط مقصودشان براساس این ادعای مطرح شده رسیدن به یک توافق هستهای جدید با تهران است پس آن ۱۲شرط چیست؟ سوال دیگری که در اینجا مطرح میشود این است که ایالات متحده چه احتیاجی دارد که به نخست وزیر عراق و یا پادشاه عمان پیام دهد؟ مگر دونالد ترامپ شماره تماسش را به سفارت سوئیس نداده است. پس چرا خود او از همان کانال با مقامات ایران گفتوگو نمیکند؟ آمریکاییها براین تصورند که اصطلاحا با بچه طرف هستند. طی هفتههای گذشته دکتر ظریف به عنوان وزیر امور خارجه ایران در آمریکا مساله تبادل زندانیان را مطرح کرد اما بولتون و پمپئو، وزیر خارجه کشورمان را به تمسخر گرفتند.
پمپئو بهصورت عملی به ملت ایران ثابت کرده که در گفتارش صداقت نیست و فقط به دنبال بهانهتراشی است. توافق هستهای (برجام) که دونالد ترامپ به عنوان رئیسجمهور ایالات متحده از آن خارج شد حاصل مذاکرات چندین ساله بود. در مذاکرات برجام باراک اوباما رئیسجمهور وقت و جان کری وزیر امور خارجه پیشین آمریکا، دخالت مستقیم داشتند. زمانی که ایالات متحده بهصورت یکجانبه زیر یک توافق بینالمللی میزند دیگر چگونه میشود به واشنگتن اعتماد کرد؟ آیا ترامپ پس از خروج از برجام جای اعتمادی برای ایالات متحده در هر زمینهای باقی میگذارد که هیچگونه مذاکرهای با واشنگتن صورت گیرد؟ همگان دیدند دیپلماسی کشتی جنگی با کره شمالی راه به کجا برد.
مگر واشنگتن با همین رویکرد در اطراف کره شمالی انبار باروت ایجاد نکرد؟ مگر واشنگتن رهبر جوان کره شمالی را وادار به مذاکره نکرد؟ ایالات متحده در میانه دور دوم مذاکرات با پیونگ یانگ میز مذاکره را با قهر ترک کرد. واشنگتن با چنین اقداماتی کره شمالی را وادار به بازگشت به آزمایشهای موشکی و اتمی کرد. سوال دیگری که در اینجا مطرح میشود این است که ایالات متحده با عملکردش برای هیچ کشوری هیچ جایی از اعتماد باقی نگذاشته است. ترامپ از قرارداد منطقهای نفتا که پس از سالها مذاکره میان آمریکا و کانادا و مکزیک بسته شد بدون گفتوگو خارج شد.
ایالات متحده از پیمان زیست محیطی پاریس خارج شد که خود آمریکاییها در شکلگیری آن دخالت داشته و پس از مذاکرات مفصل نهایی شده بود. آمریکا کجا ذرهای اعتماد باقی گذاشته که کشوری با آن وارد مذاکره شود. بعد ترامپ در کمال تمسخر کودکانه مطرح میکند این شماره تلفن من است! برخورد وی در این زمینه نیز به میزانی سخیف و کودکانه است که جای هیچ گونه حرفی را باقی نمیگذارد.
ژان ایو لودریان درباره توقف برخی از تعهدات برجامی ایران مدعی شد تهران واکنش بدی به تشدید تحریمها و تصمیم آمریکا برای خروج از توافقاتی که در وین حاصل شده، نشان داد. زمان آن است که تهران بلوغ سیاسی خود را نشان دهد و به تعهداتش همچنان پایبند باشد. این موضع حائز چه نکاتی است؟
بهتر است فرانسویها کمی به سخنان و مواضع متناقض دونالد ترامپ توجه کنند. در اینجا صراحتا این سوال را مطرح میکنم آیا وزیر خارجه فرانسه ذرهای از بلوغ سیاسی را در بیان این مواضع میبیند؟ هیچکس هیچ گونه تعجبی از چنین سخنان و مواضعی ندارد چون پاریس در هر حال همپیمان آمریکا است. طبیعی است که همان سخنان و مواضع را تکرار کند.
2323