بررسی آخرین آمارهای بانک مرکزی حاکی از این است که نرخ نقدینگی رشد بیش از ۲۳ درصدی داشته است. هنگامی که به اجزای این رشد توجه می شود، بیشترین بخش حجم دارایی های خارجی بانک مرکزی بوده که افزایش یافته است. اهمیت ماجرا در این است که اگر اجزا نقدینگی رشد کردند به معنای آن است که پولی به بازار تزریق شده وگرنه مسائل به سر سرعت گردش پول یا همان ضریب فزاینده است.
این میان به نظر می رسد معادل ریالی دارایی های خارجی بانک مرکزی نیز توسط دولت برای تسویه حساب با برخی بخش ها استفاده شده است. به این ترتیب نقدینگی به چرخه اقتصاد تزریق شده و حال احتمالا دولت امیدوار است که بتواند از این رهگذر حداقل رکود را کاهش دهد.
شخصا معتقد نیستم که عامل مشکلات کنونی اقتصاد کشور نقدینگی است، چرا که هر کشوری که به سوی رشد و توسعه می رود با افزایش نقدینگی هم مواجه می شود. به بیان دیگر اقتصادهای در حال توسعه برای گردش بهتر کالاهای خود چاره ای ندارند جز اینکه نقدینگی را افزایش دهند؛ مشکل زمانی به وجود می آید که نقدینگی جدید به جای رفتن در بخش تولید به بخش های نامولد می رود که به تورم می انجامد و از طرف دیگر هم خود تبدیل به مانعی برای پیشرفت می شوند. نقدینگی در دور فعلی البته اثرات تورمی مانند گذشته نخواهد شد چرا که هم اکنون در حال دست و پنجه نرم کردن با مشکلاتی هستیم که از این رهگذر گریبان کشور را گرفته در نتیجه اکنون نباید نگران اثرات این افزایش بود.
مشکلات اقتصادی ما از تحریمها تا نقدینگی ادامه دارد و نمیتوان صرفا یک عامل را به عنوان عامل اصلی در نظر گرفت. با این همه مساله ای که در ایران بررسی شود، این است که چرا نقدینگی ایجاد شده در کشور به جای تولید به سمت سوداگری می رود؟ پاسخ به این سوال بدون یک بررسی جدی از سوی نظام بانکی عملی نخواهد شد. مساله این است که هر گاه در ایران نقدینگی به اقتصاد تزریق می شود، منابع به سوی بازارهای نامولد می روند. آن قدر این اتفاق تکرار شده که از میانه سال ۹۶ نیز مشخص بود که دوباره بازار ارز به هم خواهد ریخت. کارشناسانی که از اصلاح ساختار بانکی، مالیاتی و بودجه سخن می گویند دقیقا بدون حل این معضل هستند که نقدینگی به سود بخش نامولد نرود.
* کارشناس امور بانکی
223228