حماسهی کولی (Bohemian Rhapsody) یعنی تازهترین ساخته برایان سینگر (Bryan Singer) روایتی سرشار از احساسات و عواطف برونریخته و درونریخته است که دوران پر فراز و نشیب بند موسیقی محبوب کویین و الیالخصوص ستارهی آن یعنی فرِدی مِرکوری، و چگونگی دگرگونی آنان در ادوار مختلف را بر پردههای نقرهای سینما نمایش و ارایه میدهد. با این حال این ساخته موسیقیمحور نقایصی را یدک میکشد که شاید در سینمای معاصر چندان رایج نباشند و در مواردی، اصلا به عنوان نقطهی ضعف قلمداد نشوند و همین مسئله ایجاب کرده تا اثر در زمینهی کیفی از رسیدن به حد اعلا باز بماند و تنها در حد و اندازهی اثری بسیار خوب در اذهان عموم جای گیرد. در سینمافارس بخوانید.
گفته میشود اصول و آداب در بررسی، تجزیه و تحلیل مسئلهای آن است که نخست از نقاط قوت و سپس از سراشیبیهایی که در اثر برچشم میخورد بگوییم؛ ما نیز با رعایت این قاعده به بررسی حماسهی کولی میپردازیم، چه بسا که همینگونه بررسی برای ساختهای سینمایی با این سبک و سیاق و با چنین مضمونی، مناسبتر است. حماسهی کولی قصهی زندگی انسانی است که گاهی با غرور بی حد و مرز خود دست گل به آب داده و گاهی به طرز جاهطلبانهای باعث موفقیت گروهش میشود و بر میزان شهرتشان میافزاید. حماسهی کولی، سرگذشت شخصی است که به کمال شهرت میرسد و با زندگی در ناز و نعمت آرزوی دیرینه خویش را برآورده میسازد، و به همان سان به خاطر محبوبیت بینظیری که بدست میآورد به اسارت مرض گریبانگیری با نام غرگی درمیآید و برای آزاد شدن از بند این بیماری دست به پرداخت بهایی سنگین میزند. حماسهی کولی، داستان فراز و نشیبها و پستی و بلندیهای زندگی فَردی است که به شیوهی خود دلهای فراوانی را شاد میکند و ضُعَفا و مستضعفان فراوانی را از وضعیت اسفناکشان دور میسازد تا بتواند کمی به پرداختن بهای بیعقلیهای گذشتهای نزدیک شود [که میشود].
حماسهی کولی، داستان زندگی فرِدی مِرکوری (Freddy Mercury) ستارهی راک و موسیقیدان اهل بریتانیا با ریشهی پاکستانی است که به حرکات موزون و جنونآمیزش شهرت دارد و قند در دل هر دوستدار موسیقی با این فرم ویژه، آب میکند. فرِدی مرکوری شخصی بود که با بهرهگیری از تعدادی شخص ماهر در زمینه موسیقی، آوا و استعداد شگفتانگیزش در این حیطه را در گروه کوئین بنیان نهاد و در عین دست و پا کردن خانوادهای نو برای خویش به وسیله گردهم آوردن کویین، طرفداران پر و پاقرص و سینهچاک فراوانی را روانهی کنسرتها کرد؛ کنسرتهایی که به واسطهی آفرینش فضایی سرشار از هیجان و شادی لبریز از احساس و عاطفه هستند، احساساتی که در لحظه لحظهی اثر ایفای نقش میکند و نهتنها بر روی صحنهی کنسرت، بلکه در تک تک اعضای چهره و سیمای کاراکترها به زیبایی جلوه میکند و از تفکرات و اندیشههایی که ممکن است در قصر ذهن شخصیتها کاشته شوند و گسترش پیدا بکنند پردهبرداری میکنند. قصد حماسهی کولی تنها بیان حد بالای فشار احساسی وارده بر کاراکترها و مردم در حین اجرا نیست، بلکه درباره زندگی مملو از عواطف بنیانگذار کویین و اشخاص دور و اطراف اوست که به همان نسبت از او تاثیر میگیرند. اثر سرشار از احساسات و عواطفی است که کاراکترهای قصه را به سوی دیگری و یا خویشتن سوق میدهند و بازی بینقص و معرکهی رامی ملک (Rami Malek) در نقش فردی مرکوری، به طرز انکارناپذیری نفوذ بسیاری در به حد اعلا رسیدن این ویژگی بخصوص داشتهاند. ایفای نقش رامی ملک منجر به انتقال سادهی حجم اعظمی از احساسات و عواطف موجود در اثر به واسطهی حرکات سنجیده و طبیعی چهره و پیکر او به مخاطب شده است و تمامی تیکهای عصبی و فشارهای عصبی وارده بر وی نیز به طرز عجیبی در چهرهی او نمایان هستند که به طرز انکارناپذیری مستعد بودن رامی ملک را در زمینهی بازیگری ثابت میکنند. تحول فضای اثر نیز به شدت تحت تاثیر نقشآفرینی حرفهای رامی ملک قرار گرفته و به عبارتی، تعویظ فرم داستانسرایی با حضور او ممکن شده است. به عنوان مثال، حال و هوای اثر پس از خبردار شدن مخاطب از ابتلای فرِدی به ایدز نفسگیرتر و اتمسفریکتر از قبل جلوه میکند که ذهن وی را بیش از پیش درگیر میکند، البته که چنین تحول بهموقع و بجایی برای اثر سودمند و پرمنفعت بوده و مسیر بیننده جهت درک فلسفههای اثر را سرراستتر ساخته است.
حماسهی کولی یک ساختهی زندگینامهای، اثری موزیکال و در عین حال درامی سرشار از جلوههای متعدد عواطف است؛ اثری که بخاطر پتانسیل و کشش بسیارش برای تبدیل شدن به درامی تکاملیافته و کمنقص بایست اصول مهمی چون پردازش پرجزئیات به وقایع و کاراکترها و سرعت پیشروی میانهرو را سرلوحه کار خود قرار دهد؛ و همچنین توانایی این را دارد که با بهرهگیری نسبتا بیشتر از فرم موزیکال، راک و پرهیجانی، مخاطبان بسیاری را وادار به همراهی کند و برای جذب عموم بینندگان سرعت ریتم اثر را افزایش دهد و از برخی از مسائلی که در گزینه قبلی به چشم میخورند، به سادگی گذر کند. همانطور که بر کسی پوشیده نیست، این دو حالت تا حد قابل توجهی از یکدیگر فاصله دارند و دست یافتن به هر دو، در نبود تجربه و هنر فیلمسازی کافی امکانپذیر نیست؛ بگذریم که شاید خیلی از آثار با کیفیت شدیدا بالا از دید عموم دنبالکنندگان سینما هیچ جذبهای نداشته باشند. عجیب اینجاست که حماسهی کولی گاهی از فرمول نخست و گاهی از دستورالعمل دیگر پیروی میکند و همین بلاتکلیفی و سردرگمی، فرم داستانگویی اثر را دچار اشکالات و نقایص عجیبی کرده است؛ از دید سادهتر، فیلم در نمایش دادن خوددرگیریها و تلاطم ذهنی کاراکتر فرِدی، از تمام وجود مایه میگذارد اما در رابطه با برهم خوردن و نهایتا بازنگری روابط میان او، گروه کویین و همسرش، شاهد تمی دارای عناصر کلیشهای و فنون ناشیانهی فراوان هستیم؛ چراکه اثر برای رسیدن به آن سطح از برانگیختن هیجان و علاقه در مخاطب خیلی از نکاتی که از دید سینماگران ارزشمند است را نادیده گرفته و آنرا قربانی فروش بالا در گیشه میکند، علی رغم اینکه با آن ضربه بدی بر پیکر این ساختهی سینمایی، وارد گشته است. اجمالا، اثر جهت ممانعت از خسته کردن مخاطبان بلاکباسترپسند ریتم تندی را دستخوش استفاده قرار میدهد که موجب به وجود آمدن کمبود در پردازش برخی از مسائل به ظاهر ارزشمند شده است.
مضمون سردرگمی که در پاراگراف گذشته متذکر شدیم متاسفانه بخشهای متعددی از اثر را تحت تاثیر خویش قرار داده است که اغماض و چشمپوشی در حق اثر را تا حد قابل توجهی ناممکن ساختهاند. حماسه کولی در حیطهی شخصیتپردازی بخاطر تلاطم در روایت داستانش و سردرگمی عجیبی که در انتخاب راه و روش داستانگویی و برگزیدن گونهی ریتم آن دارد، آنچنان که باید و شاید شایسته عمل نمیکند و با وجود بازی بینقص رامی ملک، همچنان نقایص ریزی در کاراکترهای حاضر در اثر به چشم میخورد که ناشی از دست گلهایی است که سازندگان به آب دادهاند. چراکه برخی از اعضای گروه کویین از لحاظ شخصیتی آن پختگی و عظمتی که باید و شاید را یدک نمیکشند آن اجرای پراحساس و پرتنش که در کاراکتر فرِدی دیده میشود را دارا نیستند و به واقعگراییای که باید نیستند. البته تنها بخش مدنظر از دودلی سازندگان ضربه نخورده، بلکه حماسهی کولی از عرضه یک درام بینقص نیز بازمانده است که چرای آن پیشتر به خوبی توضیح داده شده است. اثر در نمایش دادن برهم خوردن روابط میان اعضای گروه و گردهم آوردن دوبارهی آنان نسبتا کلیشهای عمل میکند که یادآور رسوم و عناصر شدیدا رایج در سینما حال حاضر است. قابل انکار نیست که اثری چون حماسه کولی در جایگاه یک فیلم زندگینامهای و تاریخچهای نمیتواند دست به تحریف داستان زندگی فردی مرکوری ببرد و قرعه را برگرداند تا اختیار کاملی بر روی اوضاع داشته باشد و بتواند خودی نشان دهد، اما قادر است که چنین عنصر داستانی رایجی در سینما را با نگرشی نو تقدیم مخاطبانش کند، همانطور که بسیاری از آثار شاخص سینما به این وسیله توانستند لقب “شاخص” را از آن خود بکنند و در لیست و ردهی محصولاتی که طی ادوار مختلف صنعت خود را متحول کردهاند، قرار بگیرند.
بدون هیچ تردید و ابهامی، گروه کویین تاثیرات بیشمار و تحسینبرانگیزی بر صنعت موسیقی، به خصوص از جنس راک (Rock) و دوستداران و طرفداران استوار موسیقی گذاشته که نادیده گرفتن آن به دور از حق و انصاف است. اجراهای زندهی این گروه نهتنها از شدت شوق، حضار را به وجد میآورد و اذهان ایشان را از شدت هیجان منفجر میکرد، بلکه پرتوهایی لبریز از جوشش و خروش را به سوی آنان پرتاب میکرد؛ از استقبال شدید طرفداران و همخوانی غیرمنتظرهی آنان گرفته، تا همراهیها، پاکوبیها، بازخوانی شعار کوبندهی “We Will Rock You” و حضور مفید و شگفتانگیز مجمع حضار در کنسرت که نوید از کیفیت بالای کار بند کویین، و میزان شدید دوستداشتنی بودن ایشان نزد مردم میدهد. صحنهها و سکانسهای روی استیج که میبایست حجم گرانبها و عظیمی از حماسهی کولی را تشکیل میدادند، آنقدر بینظیر و جامع نقش خویش را بازی میکنند که در عین نداشتن هیچگونه کسر و کاستی، اوج جنون و ارتعاش آن لحظات پرتلاطم را در غالب پردههای نقرهای سینما به نمایش میگذارد و مخاطب را وادار به همراهی میکند، البته از قلم نیاندازم که حضور رامی ملک در نقش فردی مرکوری بنیادیترین و اساسیترین دلیلی است که این امر را امکانپذیر میسازد.
حماسهی کولی، آینهی تمامنمای اثری است که همزمان قصد دارد با پیشرَوی بیوقفه و قصهگویی تلخیصشده، پرهیجان و با پیروی از دستورالعملی نه چندان ساده رضایت مخاطبان بلاکباسترپسند و معمولی را جلب کند و در همان سان با تجزیه و تحلیل عواطف و خصوصیات شخصیتی کاراکتر فردی مرکوری، به درام موزیکالی پرجزئیات و مفهومی بدل شود که طبعیتا تحسین مخاطبان سختپسند را نیز به همراه داشته باشد، ولی متاسفانه سازندگان بخاطر سردرگمی و دودلی میان پیش بردن اثر بر چه اساسی، به موفقیت تمام و کمال نمیرسند. ولیکن با بهرهگیری از فرمولی که پردازش صحیح و گستردهی عواطف را در خود جای میدهد این توانایی را دارد که مخاطب خویش را در لحظاتی میخکوب کند. اگر مشتاق اثری هستید که بتواند عواطف و هیجانات را در شما برانگیزد و آن احساسات را در شما بیدار کند، تماشای حماسهی کولی میتواند گزینهی خوبی برای پر کردن وقتتان باشد؛ جُدای از اینکه تماشای این اثر برای طرفداران کویین، امری واجب است. البته اگر کوچکترین آشنایی با این گروه و این شخص ندارید، از این ساختهی موزیکال به سادگی گذر نکنید، چراکه وضعیت شما تمایز چندانی با وضعیت من منتقد پیش ار تماشای آن نداشت. و علی رغم این مقوله از صرف کردن زمان برای تماشایش، پشیمان نیستم.
آیا از تماشای حماسهی کولی لذت بردید؟ آیا مطالعهی مقاله برای شما لذتبخش بوده است؟ چه فکر میکنید؟
لینک دانلود
شاید مقاله های دیگر وب سایت روژان :را هم دوست داشته باشید