“در حال جستجو” (Searching) چنان عناصر بخصوص و رایج سینمای جنایی را با فضاسازی مدرن و خلاقانهاش تلفیق میکند، که مخاطب در حین تماشای آن ابدا احساس ملالت نمیکند و به سادگی از پس پیشبینی پاسخ معماها و رخدادهایی که در پیش هستند، بر نمیآید. آنچه از ساختهی آنیش چگانتی (Aneesh Chaganty) یک تریلر جذاب و نوآورانه ساخته، نتیجهی برگزیدن تنها یک رایانه به عنوان پسزمینهی روایت، و دقتی است که در داستانپردازی آن به خرج دادهشده است. در سینمافارس بخوانید.
آثار جنایی همیشه بستر مناسبی برای ارایهی تریلری جذاب و سرشار از تنش و تلاطم بودهاند. اما اصول و قواعدی که یک کارگردان میبایست برای ساخت فیلمی جنایی از آنها بهره بگیرد، کدامند؟ پاسخ؛ نخست معمایی را مطرح کن، در طول فیلم ذهن مخاطب را با احتمالات و اتفاقات متعدد به بازی بگیر و نهایتا با ارایهی پاسخی پیچیده و عمیق، او را در ژرفای داستان غرق کن. “در حال جستجو” نهتنها اصول اولیه و لازمه را به خوبی در اثر پایهگذاری میکند و بسط میدهد، بلکه با بررسی مفاهیم مهمی که در پس وقایع داستان و افکار کاراکترها، پنهان شدهاند چندین قدم تازه به سوی تکامل برمیدارد. بُعدی از داستان که مخاطب در عموم فیلمهای جنایی به چشم میبیند اصولا به فراز و نشیبهایی که در جریان حل معماها مطرح میشوند، و نگاههای مختصر و مفیدی که به سرگذشت کاراکترهای آن صورت میگیرند خلاصه میشود. اما فیلم مربوطه، سرگذشت کاراکترهایش را بیش از حد انتظار در فیلم وسعت میدهد و هر لحظه به واسطهی سبک جالب داستانسراییاش در حال تجزیه و تحلیل کاراکترهایش و چرای وقوع آن واقعهی دردناک است؛ واقعهای که دربارهی مفقود شدن دختری به نام مارگو کیم (Margot Kiem) است. درگیر شدن ذهن مخاطب توسط فیلم، نهتنها فقط ناشی از بُعد معمایی اثر نیست، بلکه به شدت تحت تاثیر برانگیختن همذاتپنداری در مخاطب و غالب کردن احساسات و عواطف ناشی از گم شدن کاراکتر بر وی است. اگر پدر خانواده در نقطهای از اثر به ناامیدی و یاس مطلق میرسد، تماشاگر نیز دست کمی از او ندارد. اگر در لحظهای کورسویی از امید وجود پدر قصه یعنی دیوید کیم (David Kiem) را متحول میکند، مخاطب نیز ناگزیر با او همراه شده و به نوبهی خود دنبالهی قضیه را میگیرد.
از طرفی تنها هدف کارگردان پردازش به بعد معمایی و شخصیتی اثر نیست و وی، چرای دور شدن دختر از پدرش و در نهایت مفقود شدن او را از دید روانشناسانه بررسی میکند؛ چه از زاویهی دید عامل آسیب و چه از زاویهی دید دریافتکنندهی آسیب که دختر قصه باشد. سرانجام، کارگردان به مخاطب میفهماند که این واقعه از آن دسته وقایعی بود که بایست رخ میداد تا پدر و بعضی از دیگر کاراکترها از کمکاریها و اشتباهاتی که بدون آگاهی مرتکب شدهاند آگاهی پیدا کنند، و بهایش قرار گرفتن تحت فشاری بود که سرتاسر اثر قابل درک و مشاهده بود. پدر پس از مرگ مادر بخاطر سرطان هیچ برای دختر خود کم نمیگذارد و به عنوان یک پدر برای او، عالی ظاهر میشود. اما فقدان مادر برای دختر همچنان آزاردهنده خواهد بود. علی رغم اینکه شاید صحبت و همدردی پدر با او بر رفع مشکل تاثیر به سزایی داشته باشد اما پدر هرگز اقدامی نمیکند، زیرا گمان میکند که شاید این به فراموش شدن غم ناشی از جای خالی مادر کمک کند. اما با این وجود آن حادثه به وقوع میپیوندد و دختر گم میشود. هنگامی که داستان به اتمام میرسد و همهچیز ختم به خیر میشود کارگردان با جملاتی که میان پدر و فرزند رد و بدل میشود، به مخاطب اطمینان خاطر میدهد که اعضای خانواده از آن اتفاق به خوبی درس گرفتهاند. البته تنها مفاهیمی که زیر ذرهبین قرار میگیرند دربارهی پدرانگی و جایگاه خانواده نیستند و مسائلی چون قتل غیرعمد و دلایل رخ دادن آن نیز تحت بررسی نسبی قرار می گیرند.
سبک روایت “در حال جستجو”، بیشک نوآورانهترین عنصر سازندهی آن است. در هیچیک از سکانسها مخاطب دید مستقیمی نسبت به جهان اطرافش ندارد و تمامی اینها با وجود واسطهها ممکن میشوند، واسطههایی که تمامی شبکههای اجتماعی و ارتباطی دنیای حال حاضر را در بر میگیرند و چهرهها و تصاویر حقیقی یا از طریق لنز وبکم ها، و یا شبکههای خبری و دوربینهای مداربسته نمایش داده میشوند. شاید از خود بپرسید که چگونه این نحوهی داستانپردازی منجر به موفقیت فیلم میشود و موجب میشود که لقب نوآورانه را یدک بکشد؟ حتی شاید در نگاه اول اینطور به نظر برسد که این شیوهی قصهسرایی سازنده را محدود کرده و از بیان برخی مطالب منع میکند. اما “در حال جستجو” این مسئله را نقض و اتفاقا خلاف آنرا ثابت میکند. ترفندی که کارآگاهان در عموم آثار جنایی به کار میبستند، بیشتر وجه فیزیکی و حضوری داشت و گاها اسناد و مدارک مجازی در پیشرَوی ماجرا نقشآفرینی میکردند. اما آنیش چگانتی فرمولی در تضاد با این فرمول را به کار گرفت؛ او اکثر شواهد را از طریق مدارک موجود در صفحات و شبکههای مجازی، چون فیسبوک (FaceBook) و یوکست (Youcast) استخراج کرد و حتی از طریق آن به صورت فیزیکی و حضوری کاراکترها را وارد ماجراها کرد که این روش به شکل انکارناپذیری جالب است. از طرفی از آنجایی که مکان مطرح شدن احتمالا و فرضیهها تنها کادر سرچ و جستجو است، بنابراین احتمالا به مراتب بیشتری مطرح خواهند شد و به همان واسطه ذهن مخاطب بیش از پیش درگیر قصه خواهد شد که نمایانگر هوشمندی کارگردان است. از طرفی به واسطهی صفحات اجتماعی متعدد سلایق کاراکترها، دوستانشان و در نتیجه شخصیتشان بر مخاطب آشکار میشود. شاید مقداری تشابه میان نوع داستانسرایی این فیلم با آثار همجوارش به چشم بخورد، اما خب بنیهی کار خلاقانه است و بیتردید جای تقدیر دارد. اثر پیش از اینکه ماجرای گم شدن دختر را پیش بکشد، گذری بر گذشتهی پر فراز و فرود این خانواده میزند و به وسیلهی همان روش خلاقانه به تصویر میکشد که در ایجاد درک بهتری نسبت به کاراکترها و چرای مفقود شدن دختر نیز تاثیرگذار است.
رئالیسم و یا واقعگرایی مقولهای بخصوص در سینماست که امروزه به واسطهی بلاکباسترهای پرخرج و پر زرق و برق، و آثار فانتزی و سورئال توسط عامهی مخاطبان نادیده گرفته می شود. ساختهی رئال ساختهای است که در آن خبری از عناصر تخیلی و به دور از واقعیت نباشد و البته، جایگاه پروتاگونیستی و آنتاگونیستی چندان واضح و دقیق نباشد و اکثر شتخصیتها همانند دنیای واقعی فرمی خاکستری به خود گرفتهاند. میپرسید چرا در این باره نوشتم؟ زاویهی دید مخاطب در “در حال جستجو” همیشه از سوی فضای مجازی است؛ فضایی که انواع افراد و کمپانیها در آن ایفای نقش میکنند و علی رغم اینکه وجود خارجی ندارد، آینه تمامنمای حقایقی است که در جهان معاصر جریان دارند. پسزمینهی مدرن فیلم فقط واسطهای برای پردازش به مفاهیم نسبتا نامرتبط و بررسی فرم شخصیتی و عقیدتی کاراکترهای قصه نیست؛ بلکه وسیلهای برای تحزیه و تحلیل فضای شبکههای اجتماعی، تاثیرات آن بر جوامع معاصر و در مواردی، انتقاد به آن است. پس از رسانهای شدن مسئلهی دختر دیوید کیم، شاهد فشارهای متداوم وارده بر او و ابراز علاقههای بیخود و پوشالی هستیم که در دنیای حقیقی، نقطهنقطهی فضای شبکههای اجتماعی را پر کردهاند. “در حال جستجو” حقایق مهم جامعهی امروز را با پسزمینهای مدرن روایت میکند و همین مسئله مشخص میکند که کارگردان به خوبی رئالیسم را درک کرده و میداند که چطور و چگونه از آن با شیوهی دلخواهش بهرهبرداری کند. البته در اثری با این سطح از واقعگرایی، احتمالا نقشآفرینی تیم بازیگری کمی تو ذوق مخاطب بزند. ایفای نقش بازیگران ابدا ضعیف نیست، اما آنطور که باید و شاید به واقعیت نزدیک نیست.
“در حال جستجو” به کارگردانی آنیش چگانتی، علی رغم اینکه هیچیک از سکانسهایش مستقیما توسط لنزهای دوربین فیلمبرداری ثبت و نمایش داده نمیشوند، اما دقت و جزئیات به کار رفته در سبک روایت نوین و جذاب فیلم سبب شده که در نهایت کوچکترین ابهامی در ذهن مخاطب باقی نماند. در حین تماشای اثر، ذهن مخاطب چنان درگیر احتمالات فراوان میشود که پیشبینی وقایل فیلم بیش از حد انتظار دشوار جلوه میکنند، که این ویژگی بیشک منفعتی برای فیلم است؛ لازم به ذکر است که موسیقی اثر نیز تاثیر بهسزایی در ایجاد تنش و تلاطم و درگیر کردن تماشاگر دارد. “در حال جستجو” شاید تا بینقص بودن فاصله داشته باشد، اما در جایگاه نخستین تجربهی کارگردانی آنیش چگانتی به شدت تحسینبرانگیز است.
شما چه فکر میکنید؟ آیا از تماشای فیلم لذت بردید؟ آیا مطالعهی مقاله برای شما مسرتبخش بوده است؟
شاید مقاله های دیگر وب سایت روژان :را هم دوست داشته باشید