کد گیاس از محصولات استودیوی سانرایز به نویسندگی ایچیرو اوکوچی و کارگردانی گورو تانیگوچی است. طراحی شخصیتهای انیمه کار گروه مانگاکای کلمپ است. داستان مجموعه درباره شاهزاده سابق بریتانیا، لولوش لامپروژ است که صاحب قدرت فوقالعادهای به نام گیاس میشود و تصمیم میگیرد از این نیرو برای نابودی امپراتوری مقدس بریتانیا استفاده کند.
اولین قسمت این مجموعه در تاریخ ۵ اکتبر ۲۰۰۶ از شبکه امبیاس پخش شد؛ و آخرین قسمت آن در ۲۸ ژوئیه ۲۰۰۷ پخش گردید. فصل دوم این مجموعه نیز با نام کد گیاس: لولوش شورشی R2 به تعداد ۲۵ قسمت ساخته شد، که پخش آن از ۶ آوریل ۲۰۰۸ تا ۲۸ سپتامبر ۲۰۰۸ ادامه داشت.
کد گیاس در ششمین مراسم Tokyo Anime Awards در سال ۲۰۰۷، به همراه دفتر مرگ و رؤیاهای هاروهی سوزومیا برندهٔ جایزهٔ بهترین مجموعهٔ تلویزیونی شد. همچنین سری دوم این مجموعه، کد گیاس R2، در هشتمین مراسم Tokyo Anime Awards در سال ۲۰۰۹، در کنار «مکراس فرانتیر» جایزهٔ بهترین مجموعهٔ تلویزیونی را کسب کرد
قدرت پادشاهی
کد گیاس در ابتدا شروعی بسیار زیرکانه و گول زنندهای دارد. داستان به خوبی اتفاقاتی که به طور پیشفرض برای داستان انتخاب شده را توضیح میدهد و بدون درنگ به سمت شخصیت اصلی خود لولوش لامپروژ میرود. داستان از همان ابتدا سعی بر نشان دادن گذشته لولوش به همراه دوستش سواکو است، که به شکل پنهانی حتی تا اواخر انیمه سعی بر نشان دادن رابطهی این دو در کودکی و دوستی همیشگی بین آنها است. در نقطه آغازین داستان به زیبایی با ذهن مخاطب بازی میکند و چند کلک بسیار ریز برای جذاب کردن ادامه داستان میزند، مثلا نشان دادن شخصیت لولوش به عنوان یک فردی بسیار باهوش و آرام که از هوش خود درآمدزایی میکند به فردی که خواهان از بین بردن بریتانیا است به زیبایی انجام میگیرد به نوعی داستان میخواهد نشان دهد که هر فرد در شرایطهای مختلف چه تغییراتی میتواند بکند و چه شخصیتهای غیرقابل باوری میتواند داشته باشد.
داستان بر اثر یک اتفاق پیش میرود اما یک جورایی فضای آن به شکل سریعی تغییر میکند. وارد شدن ناخواسته لولوش به جنگ بین بریتانیاییها و تروریستها یا همان ژاپنیها که پس از سلطه بریتانیا بر ژاپن یازدهای نامیده میشوند کمی شاید در اوایل زیاد جذاب به نظر نرسد اما با معرفی شخصیت سی سی و دادن قدرت پادشاهی به لولوش جذابیتی در انتظار مخاطب است که تصور آن را هم نمیکند.
مکمل های جذاب
نکته بسیار چشمنواز کد گیاس استفاده خیلی خوب داستان از شخصیتهای مکمل و وارد کردن آنها به زیبایی تمام به داستان است. کد گیاس به موقع از شخصیتها استفاده میکند و آنها را خیلی زیبا به داستان اضافه میکند این انیمه در کنار معرفی کردن شخصیتهای جدید در ادامه از شخصیتهای پیشین استفاده خیلی خوبی انجام میدهد، برخی شخصیتها در عین سادگی تاثیر خیلی زیادی در داستان میگذارند که شاید فکر آن هم نمیکردید. به عنوان مثال ورود شخیت شرلی که تقریبا تمام مدرسه میدانند که او عاشق لولوش است در داستان پیامدهای خیلی سختی را برای لولوش به همراه دارد به نوعی که او خود را برای وارد شدن شرلی به این قضایا مقصر میداند و سرزنش میکند حتی مجبور به استفاده گیاس بر او میشود.
تنها وارد شدن یک شخصیت به داستان چندین قسمت ذهن شما را به خود بازی میدهد و اتفاقات یادی به همراه دارد البته باید این هم گفت برخی از شخصیتها استفاده زیادی در داستان از آنها نشد مانند شخصیت ریوال دوست لولوش که حتی در ابتدای انیمه او را همراهی میکرد اما در ادامه تقریبا در داستان محو میشد و بیشتر در چاشنی لحظههای داستان از او استفاده میشود، اما برخی از شخصیتها هستند که استفاده از آنها توسط داستان خنثی میشود مانند شخصیت نینا و لیدی اشفورد که داستان به زیرکی وقتی متوجه میشود که نمیتواند از آنها به خوبی استفاده کند آنها را کمی از داستان دورتر میکند.
بی نقص و فوق العاده مثل لولوش
اگر کدگیاس را برای داستانش نشناسید قطعا برای خلق شخصیت بینظیرش لولوش لامپروژ میشناسید. اگر بخواهیم درباره شخصیت لولوش صحبت کنیم باید ساعتها بشینیم و شخصیت او را مو به مو مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم زیرا شخصیت لولوش شاید به نوعی به توان گفت یکی از کاملترین شخصیتهای انیمه یا حتی شاید کاملترین باشد. لولوش با مهربان و خنده بین دوستانش ظاهر میشود اما پشت این شخصیت مهربان شخصیت زیر و پنهان شده است که به گفته مردم تنها شانس یازدهیها برای نجات از چنگ بریتانیا است. در اکثر موارد لولوش کارهای معقولانهای را در روابط عاطفی خود با دوستانش انجام میدهد و شخصیتی نیست که شما را برای ابراز عشق نکردن به شخصیت دیگر عذاب دهد و کارهای منطقی را انجام میدهد. شخصیت لولوش فقط به ذهن خلاق و فوق العاده او بر نمیگردد بلکه به احساساتی است که در طول انیمه شما با آنها آشنا میشوید. لولوش هدف چندان بلند پروازانهای مانند پادشاهی بر جهانم یا به دستگیری تمام سربازان دنیا و مردم ندارد و تنها از هدف بسیار کوچکی قدم بزرگی برمیدارد، او قصد بر ساخت یک دنیای بدون ظلم و ستم برای خواهرش نانالی دارد و تمام کارهایی که انجام میدهد برای خوشنودی او است اما خب لولوش هم کم کم وسوسه قدرت میشود.
لولوش شخصیت احساسی است و شده است که بخاطر دوستانش دست به کارهایی که او را به خطر میاندازد بزند اما وقتی لولوش به زیبایی یک نقشه استادانه میچیند و صحنهی بسیار زیبایی را در انیمه رقم میزند آن وقت است که بیننده متوجه این موضوع نمیشود که در واقع لولوش شخصیت شرور داستان است نه قهرمان داستان. نکته جالب شخصیت لولوش این است که او را به شکل عجیب غریبی فوقالعاده و غیرقابل شکست نشان نمیدهد مثلا اگر در معرض فشار روانی قرار بگیرد مانند خیلی از انسانهای دیگر شاید مانند همیشه بیش از اندازه بینقص و فوقالعاده نشان ندهد و صرفا اشتباهاتی را هم مرتکب شود. لولوش در برابر زور میایستد شخصیت کینهای است و حتی در برخی مواقع هم دلسوز هست و به اطرافیانش اهمیت میدهد و به زیبایی هم با هوشش شما را به وجد میآورد.
سوزاکو سفیدی در زیر سایه پلیدی
کدگیاس به زیبایی دو دوست را در نقطه مقابل هم قرار داده است و جدال بین سوزاکو و استراتژیهای لولوش بسیار زیبا هستند اما نکتهای که بسیار داستان کدگیاس را جذاب میکند این است که لولوش و سوزاکو یک هدف دارند اما سوزاکو معتقد است که با جنگیدن با بریتانیا همه چیز بدتر میشود. سوزاکو با دفاع از بریتانیا قصد دارد تا اوضاع را از اینی که هست بدتر نکند اما داستان در دل خود رازی را پنهان کرده است که سواکو با به یاد آوردن آن بر زمین میافتد و بلند فریاد میزند. سوزاکو از قدرت نظامی بسیار زیادی برخوردار است و به راحتی میتواند فرد مقابل خود را از پا در بیاورد اما سوزاکو از کودکی شخصیت بسیار مهربانی بود که هدف زندگی را در کمک کردن به دیگران میدانست که او حتی پس از اینکه پدر خود را برای جلوگیری او از کشتن مردم به قتل رساند کل زندگی خود را در کمک کردن به مردم خلاصه میکند. اما جایی که سوزاکو بالاخره سر عقل میآید و تصمیم به کمک کردن به لولوش میگیرد بهترین تصمیم سوزاکو در داستان بود که در پایان از او یک قهرمان ساخت. شاید یکی از عوامل نه چندان قابل فهم داستان جایی است که گیاس لولوش از کنترل او خارج میشود و کاری میکند که یوفمیا مانند دیوانهها دستور به قتل یازهیها دهد، نکتهای که در آخر به مرگ یوفمیا تبدیل میشود که خشمی را درون سوزاکو بوجود میآورد. درست است که تصمیم تحویل دادن لولوش به پادشاه بریتانیا یعنی چالز وی بریتانیا که پدر خو لولوش هم هست تصمیمی بود که به نظر از سوزاکو درست میآمد اما به نظر نمیرسید که در ادامه او قصد همکاری با لولوش را داشته باشد درحالی که یکباره نظرش عوض میشود و به او کمک میکند.
کارن و سی سی شخصیتهای تکمیلکننده
سی سی شخصیتی بسیار پیچیده کد گیاس که خیلی اطلاعاتی در مورد او داده نمیشود اما هرچی به اواخر داستان نزدیکتر میشویم او را بهتر میشناسیم، در ابتدا به نظر میآید که او شخصیتی خشک و بدون عاطفه است اما رفته رفته با آنایی که لولوش از گذشته او بدست میآورد باعث میشود که هم به لولوش نزدیکتر شود هم کمی رفتار متفاوتی نسبت به قبل داشته باشد و شخصیتی که در گذشته داشته است به او برگردد از قسمتی به بعد سی سی حکم اصلی داستان را دارد و نقشه دولت بر برگرداندن او دوباره اجرا میشود اما شاید این اتفاق فقط برای لولوش نگرانکننده باشد و سی سی مانند همیشه اهمیت زیادی به این قضیه نمیدهد، اما سی سی پس از این که کمی از داستان میگذرد و متوجه میشود که میتواند به لولوش تکیه کند با وسیله جنگی نایتوما کمک بسیار بزرگی به لولوش میکند، اما زیبایی شخصیت سی سی وقتی پدیدار میشود که لولوش به او اجازه نمیدهد که به آرزویش یعنی مرگ برسد و لولوش باری دیگر به زندگی سی سی معنا میدهد.
کارن شخصیتی است که تقریبا در خیلی از داستانها وجود دارد اما هیچکدام مانند کارن به این اندازه مورد اهمیت قرار نگرفته است. شخصیت زود رنج و خود رای کارن که در جنگهای انجام شده لولوش بر روی او حساب ویژهای باز کرده است از یک شخصیتی بسیار ساده ولی کاربردی برخوردار است. داستان از کارن تنها برای زیباسازی جنگها و پیچیده کردن اتفاقات درون مدرسه استفاده میکند اما خود داستان وقتی متوجه این موضوع میشود به زیبایی کارن را وارد یک رابطه بسیار پیچیده با لولوش میکند. پتانسیل استفاده از رابطه لولوش و کارن کمی دیر انجام شد به نوعی که چندان اهمیت ویژهای پیدا نمیکند اما این رابطه قبل از پدید آمدن باعث نجات لولوش در موقعی شد که قصد استفاده از مخدر را داشت اما کارن مانع این حرکت شد و کارن اهمیت خود را به جز در میدان جنگ هم نشان داد.
داستان خشم و نفرت
داستان کد گیاس بر پایه نفرت لولوش و کینه او از پدرش برای کمک نکرد به مادر او است که باعث قتل مادر او و فلج شدن خواهرش شد با اینکه داستان در فصل اول هدف دیگری را دنبال میکند اما تقریبا هدف اصلی داستان فهمیدن قاتل مادر لولوش و ساخت دنیای پر از عدالت برای خواهرش است. داستان به زیبایی از خیلی از شخصیتها به خوبی استفاده میکند به عنوان مثال اوگی شخصیت خیلی ارومی در انیمه دارد و تا اوایل نقش زیادی در داستان ندارد اما از موقعی که شخصیت ویلتا را نجات میدهد هر دو نقش مهمی در داستان پیدا میکنند البته پس از جدا شدن اوگی و ویلتا شخصیت اوگی کمی از اهمیتش کاسته میشود درحالی که ویلتا هنوز در اهمیت داستانی قرار دارد. وقتی شخصیت ماو وارد داستان میشود به نظر میرسد که یک شخصیت بسیار مهم و دشمن اصلی لولوش تا پاینا انیمه مشخص میشود اما شاید داستان کمی عجله کرد و از پتانسیل ماو به خوبی استفاده نکرد و خیلی سریع او را از داستان حذف میکند. داستان همچنین در خلق خیلی از شخصیتها موفق نیست و نمیتواند انطور که باید به جذابیت داستان اضافه کند شخصیت آنیا که در برخی از صحنهها، مدل حرف زدن و رفتار عجیبی از خود نشان میدهد میتوانست شخصیت مورد استفادهتری باشد زیرا پتانسیل خیلی خوبی را در شخصیت خود دارا است اما کد گیاس به دلیل داشتن شخصیتهای فراوان توان استفاده از آن را ندارد.
شخصیت رولو برادر دروغین لولوش بسیار شخصیت فوقالعاده خوبی بود که در فصل دوم به داستان اضافه شد شخصیتی طرد شده که هیچ خانوادهای ندارد و تنها نقش یک برادر را بازی میکند، اما داستان حتی اگر میخواهد لولوش و رولو را هم پیمان کند میتوانست کمی دیرتر این کار را انجام دهد اما رولو خیلی سریع گول لولوش را میخورد و به او کمک میکند. شخصیت لی شینکو هم شخصیت بسیار خوبی بود که اینبار داستان بینظیر از او استفاده میشود و در خلق این شخصیت بسیار موفق است ولی حتی در جنگ موفق به شکست دادن لولوش میشود که صحنهای بسیار زیبا را به نمایش در میآورد.
گد گیاس در خلق شخصیتهای کاملکننده بسیار خوب عمل میکند. شخصیت لوید آسپلوند، دیتارد رید، وی وی، راکاشاتا چاولا و تودو شخصیتهایی هستند که کاملکننده یک قسمت از داستان یا یک صحنه مبارزهای و حتی اتفاقی کاملا موثر بر داستان هستند و داستان از این شخصیتها به موقع استفاده میکند.
پایان تلخ و شیرین
خیلی از انیمهها هستند که صرفا یک پایان بد یا یک پایان خوب دارند اما کد گیاس از آن دسته از انیمهها نیست و میشه گفت با وجود اینکه پایان تلخی را به همراه دارد اما سعی میکند کمی از تلخی آن را برای مخاطب از بین ببرد و پایان بسیار به یاد ماندنی را در ذهن مخاطب قرار دهد. اما در پایان کد گیاس شخصیت لولوش به محبوبیت بیش از اندازهای دست پیدا میکند. فدا کردن خود آن هم از فرد مغروری مانند لولوش صحنه ای است که در سالیان سال در ذهن مخاطب میماند و باعث جذابیت شخصیتی میشود که خلق آن باعث شده است که پس از گذشت ده سال از آن هنوز هم محبوب باشد. کد گیاس یکی از بهترین انیمههای ساخته شده است که با خلق شخصیتهای فوقالعاده و داستان جذاب کاملا شما را به تماشای آن وادار میکند.