ترتیب دهندگان این اقدام شاید میخواستند با این کار دولت رقیب خود را در انظار عمومی کم اعتبار کنند. قرار بود این اقدام تقصیر یک اتفاق مهم در حوزه پولی و بانکی کشور را منحصراً متوجه دولت حسن روحانی کند و قابل تصور است که طراحان این حرکت باور داشتهاند این اتفاق میتواند در وزنکشیهای سیاسی به افزایش اعتبار عمومی آنها منجر شود.
چنین اتفاقی در سال اول دولت دوازدهم یعنی یک افق روشن برای روزهای پس از این دولت. اما در عمل چه شد؟ طراحان این بازی حتی به مدت ۲۴ ساعت هم نتوانستند مدیر میدانی که خود علیه دولت گشوده بودند، باقی بمانند. حرکت آنها خیلی زود توسط گروههای دیگری مصادره شد. در این مصادره هدف اعتراضات در کمتر از یک روز از دولت حسن روحانی به کلیت نظام تغییر کرد و ماجرای مؤسسات مالی و اعتباری غیرمجاز هم کاملاً به حاشیه رفت. تنها یک روز بعد از شروع ماجرا چند ده شهر کشور درگیر آشوب شدند و هر بهانه درست و غلطی به عامل تخریب شهرها و برهم خوردن آرامش عمومی کشورتبدیل شد. آنجا بود که مشخص شد طراحان این اعتراضات از کوچکترین محاسبه سیاسی هم در این موضوع دریغ کرده بودند تا بدین ترتیب حرکتی که تندترین بخش جناح اصولگرا کلید زد، در کمتر از یک روز به کام افراطیترین مخالفان نظام شود.
نمونه دوم این ماجراها و اشتباه محاسبات را در هفتههای اخیر در مجلس میبینیم. ابتدا سه هفته قبل نمایندگان استان اصفهان در اعتراض به موضوع آب استعفا دادند. آنها تصور میکردند که فشار سیاسیشان در چارچوب یک سیاست منطقهگرایی غیرملی در آستانه تقدیم لایحه بودجه میتواند به نفع این منطقه تمام شود. به عبارتی نمایندگان استان اصفهان باور داشتند که بالا بردن صدایشان میتواند منجر به گرفتن امتیاز بیشتر در رقابت با استانهای دیگری چون چهارمحال و بختیاری، کهگیلویه و بویراحمد و خوزستان شود. سه استانی که با اصفهانیها اختلافات زیادی بر سر منابع آب دارند.
اما اتفاقات جلسه تقدیم لایحه بودجه، محاسبه اشتباه اصفهانیها را نشان داد؛ جایی که صدای خوزستانیها و دیگر رقبای آنها بلندتر شده بود. اصفهانیها میاندیشیدند که حرکتی تند و رادیکال برای گرفتن امتیاز انجام دادهاند اما رقبای آنها پرده جدیدتری از اعتراضات تند را نمایان کردند تا نشان دهند در این جنس رفتارها میتواند دست روی دست زیادتر باشد. حرکتی را که اصفهانیها برای گرفتن امتیاز آغاز کردند، دیگران که در واقع رقیب منطقهای آنها هستند ادامه دادند و معلوم نیست این سیکل تا کجا ادامه یابد. کما اینکه این رفتارها از سیاسیون مناطق مختلف میتواند یک بازتاب مخرب در ابعاد اجتماعی به شکل نزاعهای منطقهای و قومی هم داشته باشد. آنجاست که صحنهگردان درگیریها نه نمایندگان اصفهان خواهند بود، نه نمایندگان خوزستان و نه هیچ مسئول رسمی در چارچوب جمهوری اسلامی. اغتشاشات آن صحنه را فقط براندازان نظام هدایت میکنند. نمونه واضح آن اعتراضات تابستان در خوزستان بود که هزار و یک نمونه دروغ و شایعه نیزبه آن آغشته شد.
منطقهگرایی و جناحزدگی افراطی دو آسیب عمده فضای سیاسی امروز ایران هستند که باعث به حاشیه رفتن منافع ملی در برابر امتیازات بخشی میشوند و درست در این چارچوب است که بازیهای سیاسی جدیدی بدون محاسبهگری کامل و آیندهنگری لازم طراحی میشوند که معلوم نیست ادامه آن با چه کسی و پایان دادنش توسط چه تفکری خواهد بود.
۱۷۳۰۲