سینماسینما، عزیزالله حاجی مشهدی
اگر از من بپرسید که چه مشکلات عمدهای در “فیلمنامهنویسی” وجود دارد؟ با استفاده از آشنایی وتجارب محدود خود پاسخ خواهم داد که جریان فیلمنامهنویسی نیز همانند سایر رشتهها و شاخههای هنری مثل داستاننویسی، نمایشنامه نویسی، فیلمسازی و تدوین و تنظیم هر نوع محصول فکری خلاقه دیگر، متأثر از شرایط اجتماعی از یک سو، وضعیت خاص سیاست گذاریهای مسئولان، هدایت و نظارت در مراکز رسمی و دولتی از سوی دیگر است. به نظر میرسد که در شرایط کنونی، به ظاهر مشکل چندان حاد و دست و پاگیری که خلاقیتهای فردی یک فیلمنامهنویس را خدشهدار سازد، وجود ندارد.
گاهی نویسندگانی حتی با عبور از مثلاً خط قرمزهای آشنا، با استفاده از زبانی نمادین و آمیخته به کنایات و اشارات مختلف، حرف دلشان را در قالب گفتوگوها و افکار بسیاری از شخصیتهای اصلی یا فرعی فیلمنامهی خود بیان میکنند و بر زبان میآورند. چیزی که در حال حاضر مشکل عمدهی فیلمنامهنویسی ما به حساب می آید ، نبود” ایدههای بکر” و تازه و یا نداشتن “نگاه نو” در پرداختن به برخی ایدههای تکراری است.
گذشته از این ها، خلاء عوامل مؤثری چون ضرورت تحقیق و پژوهش و همچنین آموزش و فراگیری اصولی پذیرفته شده و کلاسیک و دانشگاهی فیلمنامهنویسی در کار بسیاری از کسانی که به این رشته روی آوردهاند به کیفیت کارهای آنان لطمهای انکارناپذیری زده است.
برگزاری برخی جشنواره ها با تاکید بر بخش رقابتی فیلمنامهنویسی، اگرچه به ظاهر باهدفی مثبت و خیرخواهانه شکل میگیرد، اما قرار نیست که از طریق برگزاری این جشنواره ها با تحولات و دگرگونیهای خیره کنندهای رو به رو شویم. البته نباید انکار کرد که این گونه جشنواره.ها، همواره به عنوان میدان رقابتی سالم، تنها فراهم کنندهی یک موقعیت مناسب برای فیلمنامهنویسان به ویژه جوانان و چهرههای نوآمده و نه چندان معروف به حساب میآید که میتواند در وجه ایجاد انگیزه برای تداوم و پیگیری کارهایشان بسیار مؤثر باشد با این همه، تأثیرگذاری عمیق چنین جریانهایی را تنها با برگزاری کلاسها و دورههای فشرده و کارگاههای آموزشی، با هدف ایجاد انگیزه.های مناسب در مسیر رشد و اعتلای فیلمنامه نویسی میتوان تضمین کرد.
برای تقویت توان فیلمنامه نویسی جوانان و نیروهای غیرحرفهای علاقهمند به فیلمنامه نویسی، شاید بتوان روش های عملی و کاربُردی نه چندان دشواری پیشنهاد کرد. یک فیلمنامهنویس جوان، پیش از انجام هر کاری، باید با خواندن داستان، رمان و فیلمنامه و تماشای فیلمهای تولیدشده در گونههای مختلف، پیوسته با نمونههای نوشتاری یا تولید شدهی آثار سینمایی به خوبی ارتباط برقرار کند و مهمتر از همه به عناصر مهمی چون پژوهش و تحقیق و نیز آموزش و یادگیری دانستههای تازه، توجهی جدی و مستمر نشان دهد.
هر فیلمنامه نویس جوان وعلاقه مند به نگارش فیلمنامه به خوبی می داند که “شخصیت پردازی” یکی از حساسترین و کلیدیترین مراحل کار فیلمنامهنویسی است که صد البته در مرحلهی نگارش فیلمنامه، با ساز و کار مشخصی انجام میپذیرد. در شخصیت پردازی است که ما با ویژگیهای جسمی، صوری و ظاهری یک شخصیت محوری از یک سو و با خلقیات و شرایط روحی و روانی و “توانش زبانی” و گفتاری و مهارت ها یا ناتوانی های او از سوی دیگر آشنا میشویم.
به نظر میرسد که در بسیاری از فیلمهای سینمای ما، برخی ازفیلمسازان یا بهتر است بگوییم فیلمنامهنویسان به اندازهی کافی به شخصیتهای محوری و اصلی فیلمنامههای خود نزدیک نمیشوند. وجود زوایای ناشناخته در شخصیتهای یک اثر داستانی و به تصویر کشیدن همان شخصیت ها با همان پیچیدگی و ابهام های بی شمار در یک فیلم سینمایی، کار برقراری ارتباط با چنین شخصیتهایی را برای مخاطبان فیلمها دشوار میسازد.
خلق یک شخصیت، همانند قلب و روح و سلسله اعصاب فیلمنامه است که اگر با دقت و هوشمندی شکل نگیرد، بر روند شکلگیری رویدادها و حوادث طراحی شده در داستان فیلم نیز تأثیری مستقیم بر جای میگذارد. افزون بر این ها، درنگارش فیلمنامه، به ویژه در طراحی و شکل دادن به شخصیت های داستان فیلم، توجه به نوع لهجه، گویش و بیان هرشخصیت و انتخاب میزان واژگان و بافت زبانی مناسب هرشخصیت ، متناسب با گروه اجتماعی و سطح دانش و سواد و آموزه های فرهنگی اجتماعی وی نیز از اهمیت بالایی برخوردار است که به همین دلیل، برای تکمیل این مطالب مقدماتی، نیازمند طرح مباحث جداگانهای خواهیم بود.