سینماسینما، ایلیا محمدینیا
بضاعت کم سینمای ایران در فیلمهای روانشناختی
سینمای ایران در حوزه تولید آثار روانشناختی بضاعت چندانی ندارد.حوزه ای سخت که پژوهش در آن شرطی مهم و البته حیاتی است. حال فکر کنید فیلمی با بودجه اندک در بخش خصوصی بخواهد به مضمونی اینچنینی بپردازد نتیجه در مرحله تحقیق و پژوهش روشن است.
حال اگر پژوهش به دلیل نبود بودجه از پروسه تولید حذف و به یک باره به فیلمنامه ختم شود.باید دعا کرد که انشاالله خیر است.
در فیلم “دشمنان” علی درخشنده تماشاگر با اثری روانشناختی مواجه می شود که به جز موارد بالا فاقد فراز و فرود های داستانی و گره افکنی و گره گشایی معمول و البته بسیار حائز اهمیت در اینگونه آثار است.در نتیجه فیلم تبدیل به اثری کشدار و خسته کننده می شود.
سینمای کیمیایی همیشه جذاب است
مسعود کیمیایی شناسنامه معتبر و همیشه جذاب سینمای ایران است چه دوستش داشته باشیم و چه نداشته باشیم.
“رد خون” در میانه چند فیلم اخیر او به خود کیمیایی و سینمایی که او خالقش است نزدیک تر است.
فضلی سایه وار می آید تا خانواده را در زیر سقف خانه ای که از خانواده هم مهمتر است جمع کند فضلی می داند که برای خارج کردن متجاوزان باید هزینه کرد و خونبهای این خانه تنها و تنها خون است.
فیلم ریتمی دلنشین دارد با همان مولفه هایی که از سینمای کیمیایی می شناسیم.
پوست روی تماشاگرش حساب میکند
پوست به کارگردانی برادران ارک که با فیلم کوتاه “حیوان” توجه بسیاری را جلب کرده بودند ناامید کننده نیست و در عین حال توقع ها را چندان برآورده نمی کند.
مشکل فیلمنامه ای است که جذابیت و موتور پیش برنده داستانش را بیرون از فیلم و در تماشاگرانش جست و جو می کند. اینکه تماشاگران با پیش فرض کارگردانان فیلم پوست قاعدتا از مباحث دنیای اجنه چیزهایی می دانند و با همین پیش فرض فیلم شروع می شود. حال اگر تماشاگری از جن و جنیان چیزی نداند به حتم در درک فیلم عاجز خواهد شد.