ترجمه اختصاصی نوریاتو: نقاش وینسنت ون گوک، به خاطر کارهای هنری معروفاش و یک جنبه خاص از زندگیاش شناخته میشود: این نقاش پست-امپرسیونیست، مدت زمانی را در یک کلینیک روانی گذراند و در آنجا آثار هنریای مانند شب ستارهای و برخی از کارهای مشهورش را تولید کرد. از این رو در این مقاله قصد داریم رابطه بیماری روانی و هنرمندان را مورد بررسی قرار دهیم.
به جز اضطراب و افسردگی، ونگوگ با بیماری صرع نیز دست و پنجه نرم میکرد. برخی متخصصان بر این باور هستند که این هنرمند از بیماری زانتوفیل نیز رنج میبرد و از آنجایی که به خاطر این بیماری او بیشتر اشیاء را زرد میدید، این رنگ را در نقاشیهای خودش تقویت میکرد.
مطالعه بیشتر: سبک نقاشی های پیکاسو
علاوه بر ونگوگ هنرمندان زیادی بودهاند که از این قبیل بیماریها رنج میبردهاند. امروز چهار هنرمند را به شما معرفی میکنیم که دچار بیماری روانی بودهاند و رابطه بیماری روانی و هنرمندان و تاثیر آن روی هنر آنها را بررسی میکنیم.
لوئیس وین(۱۸۶۰-۱۹۳۹)
لوئیس وین که در ۱۸۶۰ به دنیا آمده بود، یک تصویرساز انگلیسی بود که به دلیل تصویرسازیهایش از گربههای شبیه انسان معروف شده بود.
وین برای کشیدن این گربهها که چشمهای درشت دارند و اغلب در موقعیتهای اجتماعی مختلف هستند، در ابتدا پولی نمیگرفت. با اینکه وین تا آن زمان شخصیت شناختهشده ای بود، او این گربهها را برای سرگرم کردن همسرش میکشید.
لوئیس وین، مهمانی مجردی، تاریخ نامعلوم، کلکسیون خصوصی
متاسفانه مدت کوتاهی پس از ازدواج، همسر وین به خاطر سرطان از دنیا رفت و مرگ او دلیل یک افسردگی بزرگ در زندگی هنرمند شد. در سن ۵۷ سالگی او دچار اسکیزوفرنی شد. این بیماری علاوه بر طرز تفکر بیمار، روی رفتار او نیز تاثیر میگذارد. رفتار وین نیز به خاطر این بیماری، خشونتآمیز شد و به همین دلیل او ۱۵ سال باقیماندهی عمرش را در یک مرکز روانپزشکی گذراند.
مطالعه بیشتر: خانهای برای مردم
علاوه بر شخصیت، این بیماری روی کارهای وین نیز تاثیر گذاشت و کارهایی که پس از ابتلا به بیماری میکشید، شباهت خیلی کمی به کارهای اولیهی او داشت. گربههای او که قبلا لبخند میزدند و خیلی زیبا بودند، خصوصیات متفاوتی داشتند و هندسیتر و رنگیتر شدند. تعداد زیادی از این گربهها پس از بستری شدن وین در بیمارستان نِپسبوری به دنیا آمدند. در نهایت این هنرمند، در همین بیمارستان از دنیا رفت.
گربهی کالیدسکوپ، حدود ۱۹۳۰، کلکسیون خصوصی
۲٫ادوارد مونک(۱۸۶۳-۱۹۴۴)
نقاش نروژی ادوارد مونک که به خاطر نقاشی معروف «جیغ» شناخته شده است و یکی از هنرمندان اصلی جنبش اکسپرسیونیسم بود در مورد بیماریاش اینگونه نوشته است:”من نمیتوانم از دست بیماریام خلاص شوم، زیرا بخش زیادی از هنرم به آن بستگی دارد.
پس زمینهی خانوادگی مونک نیز او را مستعد بیماریهای روانی میکرد. مادر و یکی از خواهران این هنرمند، هنگامی که او خیلی جوان بود، به دلیل بیماری سل از دنیا رفتند، پدرش از افسردگی رنج میبرد و خواهرش هم بیماری اسکیزوفرنی داشت. مونک نیز از این قاعده مستثنی نبود و در سال ۱۹۰۸ دچار از هم پاشیدگی ذهنی شد که با اعتیاد به الکل او تشدید میشد. این موضوع باعث شد او در یک کلینیک روانی در دانمارک بستری شود و یکی دیگر از نمونههای رابطهی بیماری روانی و هنرمندان ما باشد.
مطالعه بیشتر: عکاس دورهگرد
علاوه بر مشکلات شناختهشدهی روانی، این نقاشی با مشکلات دیگری هم روبرو بود. برای مثال در سال ۱۹۳۷، در نمایشگاهی که بنابر نظر هیتلر، در آن هنر دگرگونشده به نمایش گذاشته میشد، کارهای او توسط دولت این دیکتاتور ضبط شدند.
مونک نوشته است که:” بیماری، دیوانگی و مرگ، فرشتههای سیاهی هستند که از گهوارهی من محافظت میکنند.” او حتی به بیماری ضعف اعصاب نیز دچار شد که که باعث تشنج و افسردگی او میشد. کارهای او توسط انسانهایی شکل گرفته است که ناامیدی و غم و اندوه در صورت آنها دیده میشود. رنگها و حرکات دستی که او در ترکیبهای خودش استفاده کرده است اغلب حالتهای ذهنی او را به نمایش میگذارند.
ادوارد مونک، جیغ، ۱۸۹۳٫ موزهی ملی اسلو
۳٫فرانسیسکو دِ گویا (۱۷۴۶-۱۸۲۸)
سومین هنرمند در لیست ما، نقاش اسپانیایی فرانسیسکو دِ گویا است. گویا به رختخواب محدود شد، شنوایی خودش را از دست داد و به دلیل بیماریای که در آن زمان تشخیص داده نمیشد، خیلی مریض بود. ناشنواییاش میتوانست دلایل مختلفی مانند سفلیس یا مسمومیت ناشی از سرب داشته باشد. با این حال این هنرمند از اختلالات روانی هم رنج میبرد که بر روی کارهای هنری او هم تاثیرگذار بود.
مطالعه بیشتر: نامزدهای جایزه اسکار برای بهترین فیلمبرداری
گمانهزنیهای جدیدتر، عنوان میکنند که گویا از سندروم سوزاک رنج میبرده است. این بیماری علاوه بر ضعف شنوایی و دیداری، باعث مشکلات مغزی و تعادلی نیز میشود. در حساسترین مدت بیماری این هنرمند، حملات هذیان و توهم نیز شایع بود. فاکتورهای خارجیای مانند جنگهای ناپلئونی هم به شدت روی این هنرمند تاثیرگذار بود. او در کارهای خودش، جاذبهی سودازدگی انسان را به تصویر کشیده بود و نقاشیهایی که در آن درد و رنج مردم به تصویر کشیده شده بود، روز به روز بیشتر میشدند.
فرانسیسکو د گویا، ساحرهها در آسمان، ۱۷۹۷٫ موزه دل پرادو
- یانولیس چالپاس(۱۸۵۲-۱۹۳۸)
یانولیس چالپاس یک مورد متفاوت است. علاوه بر اینکه او تنها مجسمهساز این لیست است، بلکه بیماری روانی که به آن مبتلا بود، هیچ تاثیر مستقیمی روی سبک کارش نداشت. با این وجود او برای چند دهه، هیچ کاری نساخت و اگرهم چیزی میساخت، بلافاصله آنها را از بین میبرد.
چالِپاس کار هنری خودش را تقریبا بی سر و صدا شروع کرد و پس از تحصیل در مونیخ، یک آتلیه در آتن باز کرد. با این وجود، حدود ۱۸۷۸ اولین نشانههای بیماری روانی در او پدیدار شد. ده سال بعد، درحالی که فقط ۳۶ سال داشت، او دچار بیماری جنون شد.
مطالعه بیشتر: زایدکو
مادر او عقیده داشت که هنر در بیماری روانی فرزندش مسئول بود و به همین دلیل تلاش میکرد او را از مجسمهسازی دور نگه دارد. پس از مرگ مادرش در سال ۱۹۱۶، او دوباره به مجسمهسازی برگشت. محققان عقیده دارند که در این دوره، او با آزادی بیشتری مجسمه میساخت و دیگر خیلی به ایدهآلهای نئوکلاسیک پایبند نبود.
یانولیس چالپاس، مجسمه زن خوابیده، ۱۸۷۸٫ گودی، پارک ارتشی هلنیک
موضوع بیماری ذهنی و هنر بارها مورد بحث واقع شده است و در سالهای اخیر نیز این موضوع بیشتر مورد بحث قرار گرفته است. هنگامی که به هنر به عنوان یک حالت ابتدایی از ارتباطات فکر کنیم، نمیتوانیم این موضوع را که رابطه خاصی بین هنر و بیماریهای روانی وجود دارد نادیده بگیریم. از اینرو، تولیدات هنری، علاوه بر یک پاسخ به بیماری، یک نوع خروجی یا سوپاپ اطمینان هستند.
نوشته هنرمندان روانی اولین بار در مجله نوریاتو | رسانه جامع هنرهای تجسمی پدیدار شد.