امام نه فقط ایدئولوژی های پر قدرت دوران خودش را به چالش کشاند،که با اسلام و فقه شیعه نیز به چالش برخاست. امام قرائتی از دین را زنده کرد که قرنها در بین مسلمانان و بزرگان دین،مهجور بود. او دینی را می جست که نه فقط در مسجد و خانه رهرو داشته باشد، بلکه بتوان جامعه را با آن اداره کرد. بپذیریم یا نه، سنگ بزرگی بود که امام برداشته بود و پیشینیانش چنین جراتی نکرده بودند.
امام، فقیهی بزگ بود و حتی آنها که راهش را نمی پسندیدند و یا سنگ جلوی پایش می انداختند به بزرگی او در علم دین اعتراف داشتند. بعلاوه امام برخلاف بسیاری از مجتهدان همعصر خود، یک فیلسوف و عارف هم بود و این ویژگی به همراه شناخت او از دنیا، باعث می شد عینکی که او از آن به جهان می نگریست، تفاوتهای اساسی با دیگران داشته باشد.
بعلاوه ، امام از موفقترین عالمانی است که می توانست خلعت فقیه اصولی و جامه متفکر فلسفی را وقتی در برابر مردمان عادی قرار می گیرد،کنار بگذارد و با زبان عامه سخن بگوید. شاید کمتر مرجع دینی را بتوان سراغ کرد که تا این حد در برابر مردم راحت باشد و مخاطبانش بدون زحمت ، حرفش را بفهمند.
گزافه نیست اگر بگوییم بخشی از آنها که امام را دوست داشتند، بخاطر جایگاهش در نظام سیاسی و دینی کشور نبود.شخصا در ایام ارتحال ایشان، افرادی را در مراسم عزاداری شان می دیدم که نه تنها با انقلاب همراه نبودند که تقید سفت و محکم به آداب دین هم نداشتند. وجوه برجسته شخصیت امام آنقدر گسترده بود که هرکسی ولو بیگانه با او، دست کم می توانست عاشق یکی از آنها شود.
می توان ادعا کرد هنوز امام در میان ما ناشناخته است. شاید دلیل اینکه هرکسی از ظن خود، یار او می شود ناشناخته ماندن اوست. آیندگان فرصت بیشتری خواهند یافت که امام را بشناسند. و به این کته پی ببرند که حاج آقا روح الله چه هنرهایی داشت که امام شد؟
1717