سینماسینما، نیوشا صدر
اینکه معنویت و محدوده آن چیست، تقریبا در سینمای ما هرگز جوابی نیافته است، نه به این دلیل که نمیتوان پاسخی برای آن یافت، بلکه به دلیل اعمال نظرها و سلیقههای برخاسته از محدودیت نگاه به معنویت. معنویت همه باورها و کنشهای فراگیر و متعالی انسان را شامل میشود و به نحوی متکی بر تجربه است، راهی است برای یافتن معنا در زندگی و پاسخگویی به سوالات آن. آگاه نگه داشتن پیوسته ذهن و تمرکز بر نگریستن از دریچه چنین ذهنی که هسته مرکزی بسیاری از ادیان را تشکیل میدهد، یکی از فراگیرترین ویژگیهایی است که در بسیاری از فیلمهای برجسته جهان که به نحوی رویکردی معنوی را مدنظر داشتهاند، میتوان یافت. در سینما و بهخصوص در تلویزیون ما، وجود نمادها و نشانههای آشکار و در بهترین حالت پنهان مذهبی با معنویت یکی انگاشته میشود و این آنچنان محدودیتی را رقم زده است که اکنون نام سینمای معنوی برانگیزنده فرضی ثابت (و البته پیوندخورده با کسالت) در ذهن مخاطبان است.
کتاب «معنویت در فیلم» گرچه به طور کل آن رویکرد گسترده فراگیر را مدنظر قرار نداده است، پر از نکات یاریگر است. نویسنده در پیشگفتار مینویسد که این کتاب را به هدف کمک به سینماروهای مسیحی برای وارد شدن به گفتوگویی یزدانشناختی با فیلم نوشته است و با این حرف خود به خود از بسیاری جهات حتی پیش از آنکه شروع به خواندن کتاب کنیم، همچنان خبر از تنگ بودن محدوده معنویتی میدهد که در این کتاب با آن روبهرو میشویم. بااینحال، از آنجایی که کتاب برای روشن کردن اذهان سختگیر و به نحوی آشتی دادن آن با سینما نوشته شده است، در پژوهشهایی که در آن به اشکال مختلف در نسبت میان دین و سینما کنکاش میکنند، بسیار کارآمد است.
نویسنده در فصل نخست با عنوان «قدرت فیلم» به قدرت صنعت سرگرمی و سینمای مرتبط با آن در آموزش میپردازد و مینویسد: «من گاهی با مردمانی برخورد میکنم که گمان میکنند فیلمها، محصولی که هالیوود تولید میکند، صرفا سرگرمی است و هیچ ربطی به آموزش ندارد. این یکی از نکبتیترین مغلطههای احمقانه است… هر چیزی که از طریق درام اشک به چشم شما میآورد، با عمیقترین ریشههای شخصیت ما سروکار دارد. همه فیلمها، چه خوب چه بد، آموزشیاند و هالیوود بهترین نهاد آموزشی روی زمین است. چه گفتید؟ هالیوود مهمتر از هاروارد است؟ پاسخ این است که به تمیزی هاروارد نیست. اما با وجود این، حوزه نفوذ آن گستردهتر است.» به این ترتیب، نویسنده در ادامه از میزان تاثیرگذاری فیلم بر مخاطبانش میگوید که قاعدتا به نوعی یادگیری منجر میشود؛ یادگیریای که میتواند به بصیرت بیشتر و شفابخشی بینجامد. و حتی فراتر از این میتواند سببساز وقایع یگانهای در تاریخ باشد.
فصل دوم با عنوان «تاریخ مختصر کلیسا و هالیوود» مروری است بر تاریخ سینمای دینی، که برخی از نخستین فیلمهای کوتاه آن را مبلغان دورهگرد مسیحی ساختند و تاریخ مواجهه کلیسا با سینما. در ادامه چگونگی قرارگیری سینما در برابر کلیسا را بیان میکند و اینکه چگونه هالیوود ناچار شد برای اینکه به دام سانسور دولتی و ممنوعیتهای برخاسته از فرمان کلیساها نیفتد، نوعی طرح و نظامنامه برای خودسانسوری ایجاد کند و این کشوقوس از یک سو برای جلب مخاطب و از سویی دیگر، برای عصبانی نکردن متصدیان کلیساها همچنان طی زمان ادامه مییابد. تا جایی که در ۱۹۳۴ کاردینال داگرتی به پیروانش دستور داد: «از همه فیلمها دوری کنید… این صرفا یک توصیه نیست، بلکه دستوری است که باید اجرا شود و به همه وجدانهای گرفتار و عذاب و گناه مرتبط است.» آرام آرام انواع نظامهای درجهبندی پا به عرصه گذاشت و پیوسته تغییر کرد تا بتواند خود را با سانسوری که همواره با شکست دستوپنجه نرم میکرد و ناچار از تغییر مرزهای خود بود، وفق دهد.
نویسنده در فصل سوم با عنوان «رویکرد یزدانشناختی به نقد فیلم» پنج پاسخ مسلط کلیسا را برای تاثیرگذاری بر هالیوود فهرست کرده است: پرهیز، احتیاط، گفتوگو، مصادره به مطلوب و رویارویی الوهی. این رویدادها در قرن گذشته کموبیش یکی پس از دیگری به ظهور رسیدهاند و گاهی نیز دیدگاههای متعدد همزمان اتخاذ شدهاند. در رویکرد پرهیز، بایکوت فیلمها و اجتناب از تماشای آنها مدنظر قرار داده میشود که معمولا با فرامین مستقیم و بسیج کردن مومنان همراه است. رویکرد احتیاط که رفتار معمولتر مسیحیان امروز است، شروطی را لازمه دیدن فیلم میداند. برای مثال ایمان محکم؛ مومن با وجود این ایمان و با اطمینان از سست نشدن آن در مواجهه با فیلم اجازه رفتن به سینما را پیدا میکند. گفتوگو به مفهوم مواجهه با اثر در وهله نخست بر اساس معیارهای خود اثر است. در مصادره به مطلوب نیز باید توجه به خود فیلم معطوف شود، چون تنها در سایه چشماندازی که خود فیلم از سرشت انسانی به دست میدهد، میتوان با درگیر شدن در یک مکالمه، به طور موثری افقهای خود را گسترش داد. رویارویی الوهی، با مسلط دانستن این دیدگاه که فیض الهی را میتوان در همه جا جست، داشتن ذهنی خداجو را برای یافتن آن در فیلم کافی میداند.
عنوان دیگر فصلهای این کتاب عبارتاند از:
چرا باید به فیلمها توجه کنیم؟ آیا فیلم از زمره هنرهاست؟ در فیلم داستان حرف اول را میزند، چگونه میتوان منتقد فیلم شد، پاسخ فیلمها از دیدگاه یزدانشناختی و یک نمونه: فیلمهای پیتر ویر.
کتاب «معنویت در فیلم»، نوشته رابرت کی جانستن، ترجمه فتاح محمدی از سوی انتشارات بنیاد سینمایی فارابی به چاپ رسیده است.
منبع: ماهنامه هنروتجربه