بیست جلسه راجع به گفتمان انقلاب اسلامی با هم بحث کردیم و دنبال این بودیم از این منظر یک تبیین جدیدی از انقلاب اسلامی داشته باشیم، ویژگیهای انقلاب را از منظر گفتمان بگوییم. انقلاب را در چارچوب دیدگاه گفتمان که یک دیدگاه رایجی در دنیا هست و در کشور ما هم مرسوم شده است تعریف کنیم و انقلاب را از این زاویه توصیف کنیم.
در تعریف گفتمان، گفتیم که یک نظام دانایی است، یک چارچوب کلانی است که وقتی روی انقلاب گذاشته میشود انقلاب یک معنای خاصی به خود میگیرد. گفتیم این چارچوب کلان یک نقطه مرکزی دارد که طبق دیدگاه امام راحل، اسلام ناب نقطه مرکزی گفتمان انقلاب است. یک دالهای شناور و مفاهیم پیرامونی هم داشت که انواع مفاهیمی را مخصوصاً آن مفاهیمی که مقام معظم رهبری در بیانیه گام دوم مطرح کرده اند مثل عدالت، استقلال، آزادی، معنویت و… را به عنوان مفاهیم شناور و سیال پیرامون آن نقطه کانونی تعریف کردیم. همچنین راجع به مفصل بندی یا چینشی که در بین مفاهیم هست بحث کردیم. البته گفتمان خیلی بحث دارد ولی ما مباحث را فشرده و تلخیص کردیم که بشود در این بیست جلسه آن را جمع کرد.
شما وقتی یک مطلبی را میخواهید به دیگری بفهمانید، یک حقیقتی را میخواهید بیان کنید، یک پدیده ای، انقلابی، تحولی، دیدگاهی را میخواهید معرفی کنید از دو زاویه میشود آن را مطرح کرد. یک وقت از طریق زبان مطرح میکنید توضیح میدهید یعنی شما با یک جمله و یک عبارتی منظور خود را میرسانید.می گویید این انقلاب اسلامی است رهبر آن هم امام راحل است و … از طریق زبان. یک وقتی هست که از طریق زبان نمیگویید میروید بالاتر. یعنی شما مقصود خود را میرسانید ولی حرف نمیزنید. با زبان نمیگویید. با یک شرایط بالاتری میگویید مثل تابلوهایی که در جاده ها برای رانندگان نصب می کنند. این تابلوها با شما حرف میزنند. حرف آن ها هم بعضی وقتها مهمتر از حرف زبانی است. چون حرف زبانی را شما ممکن است توجیه کنید بگویید نه این طورنیست، آن طوراست. اما تابلو حرفی میزند که دیگر ردخور ندارد. گفته است سرعت این قدر شما رعایت نکردید یک دفعه میبینید پلیس ایستاده است و شما را جریمه میکند. یعنی زبان نماد، زبان تابلو، زبان اشاره این ها هم زبان هستند منتها گفتار در آن ها نیست. ما بر اساس این نمادها قضاوت میکنیم و بعضیها را بهتر از گفتار هم میفهمیم.
گفتمان یک چیزی بود شبیه به این است، میخواست به ما بگوید که انقلاب اسلامی فراتر از زبان هست و شما نباید انتظار داشته باشید بسیاری از حقایق انقلاب را لزوماً که از طریق زبان کسی بیاید و بگوید. یک تعبیر قشنگی یکی از متفکرین غربی دارد میگوید امام وقتی که صحبت میکرد دقیقاً همان حرف زدن او به گونهای بود که همه چیز را متجسم میکرد. متصور میکرد. یعنی شما را بالاتر از واژهها میبرد. در یک عالمی میبرد. آن عالم تأثیرگذار است و بسیار هم مؤثر است. بنابراین ما با گفتمان میخواستیم این فرازبانی را توضیح بدهیم.
انقلاب اسلامی یک پدیده ای است که از سال۴۲دست کم شکل گرفت تا به انقلاب اسلامی رسید و قانون نوشت و نظام تشکیل داد و همه این کارها. یک بسته است. قبلاً تحت عنوان نظریه فرآیندی از آن بحث کردیم یک فرآیندی است از یک روزی شروع شده است و ادامه دارد. منتها همه یک بسته است. اما گفتمان می گوید که همه معنای انقلاب اسلامی را در این بسته پیدا نکنید. بخشی از آن بیرون از این بسته است مثل زمینههایی که انقلاب در آن شکل گرفته است و بسترهای اجتماعی که این حقیقت را به وجود آوردند.
یک نکته دیگر بحث کردیم و آن این که گفتمانها خنثی نیستند. یعنی یک پدیده بی طرف، بی مسئولیت، بی ارتباط با دیگری یا بی ایدئولوژی نیستند. بلکه گفتمانها شدیداً ایدئولوژیک هستند. شدیداً موضع دارند. شدیداً تعصب درون آنها وجود دارد. همه گفتمانها همین طور هستند. چه گفتمان سکولار، چه گفتمان اسلامی یا هر گفتمان دیگری. یا ما در گفتمان انقلاب اسلامی یک سری ارزشهایی داریم و روی آن ها هم تعصب داریم.
یک نکته دیگری که قبلاً بحث کردیم و نقدی هم به آن زدیم این بود که گفتمانها میگویند در درون آن یک حقیقتی وجود دارد. همیشه این گفتمانها وصل به یک منبع قدرت است. آن قدرت ممکن است لزوماً سیاسی هم نباشد. ممکن است اقتصادی باشد، علمی باشد، معنوی باشد، اصلاً یک وقتهایی یک قدرت معنوی باعث میشود بر تفکر یک جمعی قالب میشود.
نکته بعدی فلسفه گفتمان این بود که میخواستیم یک نگاه جدیدی از انقلاب ارائه بدهیم، نظریه انقلاب را بازسازی کنیم. یک قرائت نو از آن ارائه بدهیم، به لحاظ فکری و علمی انقلاب را در قالب یک گفتمان بردیم و آن را باز تولید و بازسازی کردیم بعنی این گفتمان مختص ما است. یک هدف دیگر از طرح گفتمان این بود که میخواستیم میان ذهنیت و حقیقت انقلاب با واقعیتهای خارجی ارتباط برقرار کنیم.
مأموریت دیگر گفتمان این بود میخواست بگوید در هر زمینه ای،در هرشرایطی یک گفتمان شکل میگیرد و آن گفتمان مخصوص همان شرایط است.ممکن است در شرایط دیگر این گفتمان عوض شود. گفتمان نسل اول انقلاب انقلابی، جبههای، دارای شور و حرارت و آگاهی دینی بالا است. ولی گفتمان نسل جدید ممکن است سطحی، موقت، زودگذر و کاملاً احساسی، هیجانی باشد، این هم یک گفتمان است، گفتمان میگوید ما نباید گفتمانها را تعمیم بدهیم بگوییم چون ما این طور بودیم پس شما هم باید همینطورباشید.
در ادامه بحث گفتیم در مواردی که ما با گفتمان اختلاف داشتیم ما فرا گفتمانی هستیم. یعنی لزوماً در چارچوبی که این نظریه گرفته است بند نیستیم. دیدگاه ما فرا روایت است یعنی قرائتی که از دین داریم، از اسلام داریم مخصوص اول انقلاب و آخر انقلاب نیست. میگوییم عدالت همیشه خوب است. این انقلاب ما مخصوص۲۰ سال و ۳۰سال و۴۰ سال و گام اول و دوم و سوم نیست. بلکه ما روایتی از این گفتمان نوشتیم که تا ظهور امام عصر(عج) میخواهیم ادامه پیدا کند. بنابراین ما دیگر مقطعی و گسستی نیستیم.
اما نکته بعدی که میخواهم خدمت شما عرض کنم راجع موفقیت یک گفتمان هست. یعنی موفقیت گفتمان انقلاب اسلامی. ببینید گفتمان در صورتی موفق میشود که یک سری ویژگیها داشته باشد. یک خصایصی داشته باشد، بخش زیادی از آن هم فرازبانی است. یعنی این ها را در نوشتهها نمیتوانید پیدا کنید و نباید هم بند به نوشته و به گفتار و کلام باشد. این ها یک حقایقی هستند که فراتر از زبان و نوشتار و نماد و اسطوره و اینها هستند. اینها حقایق متافیزیکی و فطری هستند.
انسان وقتی داستان حضرت موسی را ملاحظه میکند مفهوم گفتمان حقیقی را میفهمد. وقتی حضرت موسی(ع) در مقابل فرعون قرار گرفت، دست کم هفتاد سال رقابت وجدال بود. دو گفتمان شکل گرفته بود یک گفتمان موسوی مبتنی بر وحی و دین و خدا، یک گفتمان فرعونی مبتنی بر منیّت واقتدارگرایی فرعونی. این ها با هم مبارزه کردند و شدیداً هم مقابل هم بودند. موسی(ع) میگفت خدا، فرعون می ¬گفت خدا خود من هستم.
بعد از هفتاد سال خداوند به حضرت موسی(ع) گفت که الان دیگر موقع آن است که باید از فرعون جدا شوید و گفتمان مستقل خود را تشکیل دهید. با این مؤمنانی که از بین بنی اسرائیل جذب کردید یک جای دیگر بروید و برای آنها حکومت تشکیل بدهید. موسی(ع) تصمیم گرفت برود. گفت کجا برویم؟ گفت بروید آن طرف رود نیل. رود نیل یک دریای خروشان وسیع چگونه آن طرف نیل برویم؟ خدا گفت بروید بحث نکنید. لب دریا رسیدند. بعد خداوند به حضرت موسی(ع) اعلام کرد که عصا را بیانداز دریا را باز میکند. همان عصایی که روز اول، گفتمان شما را در مقابل فرعون مطرح کرد و سحر همه جادوگران را بلعید، عصا را به دریا زد. دریا دو نصف شد. بعد این ها از دریا رد شدند و رفتند. پشت سر نگاه کردند دیدند فرعون و دار و دسته او دارند میآیند. این ها وسط دریا بودند که آن ها هم به دریا زدند. خدا به این ها گفت شما سریع بروید. بعد خداوند این شکافی را که ایجاد کرده بود به هم وصل کرد. دریا وصل شد و همه فرعونیها به سمت غرق شدن رفتند.
فرعونی که جزء گفتمان رقیب بود و میگفت من خدا هستم. همان فرعون وقتی وسط دریا داشت غرق میشد. آنجا یک جملهای خداوند از آن نقل میکند که فرعون گفت «لا اله الا أنت». تو فقط خدا هستی و در حقیقت اعتراف کرد به گفتمان رقیب. دیگر همان جا نگفت من خدا هستم دوست دارم غرق شوم. گفت لا اله الا انت. یعنی گفتمان رقیب حق است. بنیادهای نظری آن حق هستند.گفتمان حق یعنی این گفتمان.
در آن لحظه هیچ قدرتی نبود که فرعون را کمک کند. اما الوهیت و خدابخشی در اختیار گفتان موسوی بود. لذا مهمترین چیزی که متوسل شد این بود که گفت لا اله الا انت. خدایا فقط تو میتوانی نجات بدهی و اعتراف کرد. یعنی دسترسی به آن گفتمان این قدر زیبا بود که فرعون هم وسط دریا میفهمید که آن گفتمان حقانیت دارد.
یکی از ویژگیهایی که انقلاب اسلامی دارد این است که فرازبانی آن ریشه در متافیزیک دارد. یعنی اگر شما این انقلاب را فیزیک، جسم و پیکره کالبدی انقلاب حساب کنید ولی انقلاب ریشه در یک متافیزیک در یک ما بعد الطبیعه، ریشه در جهان بینی توحیدی داشت. ریشه در الهیات داشت و همه افتخار امام، همه برجستگیهایی که دیدگاه امام داشت همین بود که این انقلاب را از توحید برخاسته و مقدمه ظهور امام عصر(عج) قرار میداد. این متافیزیک انقلاب را احاطه کرده بود. از نگاه امام انقلاب یک چیز بریدهای از مبدأ و معاد نبود. انقلاب یک پدیدهای فقط برای سبک زندگی اقتصادی نبود، بلکه یک سبک زندگی معنوی بود .
رئیس اندیشکده مطالعات انقلاب اسلامی طلوع مهر در پایان موفقیت هر گفتمان را در دسترس بودن، اعتبار داشتن، موجهسازی و ایجاد معقولیت برای مخاطبان خود دانست و جهان شمول بودن، فرا روایتی بودن، فطری بودن، اصالت و مقبولیت داشتن وحق بودن را از خصایص فراگفتمانی انقلاب اسلامی معرفی کرد و موفقیت این گفتمان را در گرو تجمیع این ویژگیها دانست.