یوسف ابتدا مدعی شد خبری از آن زن ندارد و نرگس شبانه خانه او را ترک کرد و رفت؛ اما بعد از چند روز اعتراف کرد با نرگس رابطه داشته و نرگس در خانه او سرکه خورده و فوت شده است.
متهم گفت: من با همکاری دوستم مجید جسد را از خانه بیرون بردیم و مجید آن را آتش زد.
بعد از اعترافات متهم پلیس تحقیقات زیادی برای کشف جسد نرگس انجام داد؛ اما جنازه کشف نشد. با توجه به اینکه یوسف همچنان بر مرگ نرگس اصرار داشت، با شکایت اولیایدم مبنی بر قتل عمدی پرونده به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
به دلیل اینکه جسد پیدا نشده بود، پرونده با نقص تحقیقات روبهرو و بههمیندلیل رسیدگی به آن طولانی شد. متهم روز گذشته یک بار دیگر پای میز محاکمه رفت. همه اولیایدم که فرزندان مقتول بودند، به غیر از یک نفر درخواست قصاص کردند و یکی از آنها اعلام گذشت کرد؛ سپس متهم در جایگاه قرار گرفت
قاضی خطاب به او گفت اتهام شما قتل عمدی و تشکیل خانه فساد است. آیا قبول دارید؟ متهم گفت: من این اتهامات را قبول ندارم. من چنین کاری نکردهام. با نرگس رابطه داشتم و او به خانه من میآمد. روز حادثه هم به خانه من آمد. بعد از من کمی پول گرفت و به جایی رفت و دوباره برگشت. بعد با هم رابطه داشتیم. بعد از رابطه او به سمت آشپزخانه رفت و کمی سرکه خورد، به سمت یخچال رفت که آب بردارد؛ اما روی زمین افتاد و درجا فوت کرد. من خیلی ترسیده بودم. به دوستم مجید زنگ زدم و از او کمک خواستم. مجید هم با نرگس رابطه داشت. او زودتر رفته بود. وقتی که زنگ زدم، مجید آمد. او وانت داشت و در ترهبار کار میکرد. نیمهشب بود که مجید آمد، جسد را داخل وانت گذاشت و برد و بعدازآن من دیگر خبر ندارم چه اتفاقی افتاد. من بارها گفتهام که قاتل نیستم و خانه فساد هم تشکیل نداده بودم.
در ادامه وکیل او در جایگاه قرار گرفت. او گفت: من پیشنهاد مصالحه دادهام؛ اما اولیایدم رضایت نمیدهند. واقعیت این است که در این پرونده پیچیدگیهای زیادی وجود دارد. وکیل قبلی متهم در جلسه دادگاه ادعا کرده نرگس را در مشهد دیده است که به سمت گرگان میرفته و دو آپارتمان خریداری کرده و با هویت جعلی زندگی میکند. او مسیر را منحرف کرده؛ درحالیکه دادگاه این موضوع را بررسی کرده و متوجه شده واقعیت ندارد و همین مسئله باعث طولانیشدن پرونده شده است. موکل من با همسرش مشکلاتی داشته و همسرش در زمان حادثه با حالت قهر خانه را ترک کرده بود. موکل من نیز با نرگس رابطه برقرار میکند. براساس گفتههای موکل نرگس به مواد مخدر اعتیاد داشت؛ چراکه هر بار از او پول میگرفت، به محلی میرفت و بعد از بازگشت حالت روحی درست نداشت و کارهایی که میکرد، دست خودش نبود. احتمال اینکه نرگس به خاطر مواد و سپس خوردن سرکه جان باخته باشد، زیاد است.
وکیل متهم ادامه داد: نکته دیگر این است که براساس تحقیقاتی که من کردم، مقتول 10 سال قبل از این حادثه نیز یک بار خانه را ترک کرده و به مدت هشت ماه مفقود بود. شوهرش به دنبال او میگشت و سرانجام او خودش بعد از هشت ماه به خانه برگشته؛ بنابراین او سابقه مفقودشدن داشته است. نکته مهم دیگر که در این پرونده وجود دارد، این است که فرزندان مقتول ابتدا تصور نمیکنند که مادرشان مرده است. آنها فکر میکنند مادر از آنها قهر کرده است و تکبهتک به تلفن همراه او پیام میدهند و درخواست بخشش میکنند و از او میخواهند که به خانه برگردد؛ اما وقتی نمیآید، با پلیس تماس میگیرند. من میدانم وقتی که نرگس گم شد، پسرش 12ساله بود و حالا 22ساله است و تحمل بیمادری در سالهای حساس زندگی خیلی سخت است؛ اما واقعیت این است که آشفتگیهایی وجود داشته است؛ هرچند فرزندان مقتول حتی از داشتن یک مزار برای مادرشان محروم شدهاند؛ اما مدارک در پرونده نشان نمیدهد که مقتول کشته شده باشد. او احتمالا فوت شده است.
او گفت: موکل من بعد از این حادثه زندگی خانوادگیاش را از دست داده است او از ترس اینکه مبادا آبروریزی شود، به اورژانس خبر نداده که نرگس حالش بد شده. نگران این بوده که همسرش از او جدا شود. متأسفانه درحالحاضر همسر موکل من از او جدا شده و آنچه موکل میترسیده، بر سرش آمده است؛ بنابراین دیگر چیزی برای ازدستدادن ندارد که بخواهد پنهانکاری کند. موکل من در زندان به مواد مخدر اعتیاد پیدا کرد و از یک جوان ورزشکار به یک جوان فرتوت تبدیل شده است؛ هرچند میگوید ترک کرده؛ اما من واقعا نمیدانم باید حرفش را قبول کنم یا نه؛ اما ازآنجاییکه وظیفه دارم، باید دادگاه را در جریان قرار میدادم؛ بنابراین من همچنان بر مسئله مصالحه تأکید میکنم و از اولیایدم درخواست دارم به این موضوع فکر کنند.
سپس متهم ردیف دوم در جایگاه قرار گرفت. او اتهام جنایت بر میت را رد کرد و گفت: من با نرگس رابطه نداشتم و متهم ردیف اول برای اینکه میداند وضع مالی من خوب است، نام من را آورده تا مجبور شوم به او پول بدهم از زندان خارج شود.
قضات با پایان جلسه دادگاه برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند.
23302