هیلدا حسینی خواه؛ همین چند روز پیش بود که لبران جیمز پادشاه بسکتبال دنیا و فوق ستاره لسآنجلس لیکرز در یکی از رقابتهای لیگ حرفهای بسکتبال آمریکا (NBA) به صورت استیوارت بازیکن تیم دیترویت پیستونز ضربهای زد که منجر به خونریزی صورتش شد. این اتفاق عصبانیت شدید بازیکن مجروح را به دنبال داشت تا درگیری جنجالی بسکتبال آمریکا همین جا رقم بخورد.
این یک نمونه قابل توجه از صدها و هزاران مورد پرخاشگری است که از سوی ورزشکاران رشتههای مختلف در میدان مسابقه در طول یک سال رویت میشود. البته پرخاشگری فقط بخشی از ماجراست. بیاخلاقی و حقه زدن در میدان مسابقه بخش مهم دیگری از این ماجرا را در برمیگیرد.
اصلا چرا راه دور برویم؟ همین چند روز پیش فدریکو پریرا بازیکن تیم شهداب یزد در دیدار با راهیاب ملل مریوان از سری رقابتهای لیگ برتر والیبال دو بار تور را در جریان مسابقه تکان داد. داور هم که تصور کرد یکی از مهاجمان حریف دستش به تور خورده برای شهداب یزد امتیاز داد! این اتفاق برای دوستداران والیبال خیلی جالب توجه بود. بسیاری این حرکت بازیکن آرژانتینی را غیراخلاقی میدانند اما برخی دیگر جنبههای بیاخلاقی آن را رد می کنند و میگویند این اتفاق فقط یک حرکت «غیرورزشی» بود. البته پریرا به دلیل این اتفاق محروم و جریمه شد.
شکل دیگری از بیاخلاقی در میان ورزشکاران وجود دارد که آن هم مربوط میشود به برخورد با رسانهها. باز هم چرا راه دور برویم؟ دوباره همین چند روز پیش در جریان تجلیل از مدالآوران پارالمپیکی یکی از ورزشکاران صاحبنام این عرصه که اتفاقا مدالهای متعددی در رقابت های جهانی و پاراالمپیک به دست آورده رفتار نامناسبی با خبرنگاران داشت و اصلا هم یک لحظه به این هم فکر نکرد اگر از شهرت و مقبولیت اجتماعی برخوردار است به دلیل تلاش همین خبرنگاران عرصه رسانههاست. در همان مراسم تجلیل از مدالآوران پارالمپیکی، بعد از رفتار نه چندان محترمانه این ورزشکار، یکی از خبرنگاران گفت: «تا کی باید دنبال این بیظرفیتها بدویم تا مصاحبه بگیریم؟»
ورزشکار و مسئولیت اجتماعی
یکی از بدیهیترین موضوعاتی که یک ورزشکار حرفهای باید نسبت به آن آگاهی و اطلاعات داشته باشد رعایت اخلاق و رفتار مناسب است. ورزشکاری که به سطح بالایی از ورزش حرفهای رسیده باشد باید بداند که حیلهگری، ترفندهای حقهآمیز، پرخاشگری و البته رفتار نامناسب در تقابل با رسانهها جایی در ورزش حرفهای ندارد. اگر او نسبت به چنین مسائل بدیهی بیاطلاع است ابتدا مقصر خود اوست و سپس جریان و نهادی که به او کمک کرده تا به بالاترین سطح ورزش حرفهای برسد. اینکه یک ورزشکار به خود اجازه می دهد رفتار نامناسبی در تقابل با مردم ، رسانه ها و یا سایر ورزشکاران داشته باشد به این تشبیه شده که با کسب کمی شهرت روی پنجه خود بلند می شود تا خود را بالاتر از آنچه که هست نشان بدهد.
حق دارند یا خیر؟
اما مسئله دیگری هم که نباید فراموش شود این است که این ورزشکاران همانند ما فردی عادی هستند. این افراد عادی هم مثل ما حق دارند از کوره در بروند و رفتارهای بد از خود نشان بدهند. البته برخی از روانشناسان میگویند شهرت بار سنگینی از مسئولیت ایجاد می کند و همین باعث می شود تا این افراد بیشتر مراقب رفتار و گفتار خود باشند. به هر حال حتی در میان مردم عامی هم پرخاشگری و عصبانیت مورد قبول نیست چه برسد به یک ورزشکار که به شدت زیر ذره بین است.
ورزشکاران فرابشری نیستند
داروین صبوری – روان شناس ورزشی
یک گروه اجتماعی را گاهی اوقات آنقدر بزرگ می کنیم که در سطح انتظارات فرابشری ما نمی گنجند. این تصورات ، مصداق اسطوره ای هم در ورزشکاران دارد. به ورزش که نگاه می کنیم الگوهایی می بینیم که از نظر ما فرابشری هستند. آنها نیروهایی دارند، نیروی تن و نیروی تصمیم. نگاه اسطوره ای به این ورزشگاران به گونه ای است که انگار آنها واسطه ای بین امر مطلق و جهان کنونی هستند. چنین دیدگاهی گاهی اوقات در قهرمانان اسطوره ای ورزش وجود دارد. برخی از این قهرمانا اسطوره ای گاهی اوقات می توانند سرنوشت ملت خود را تغییر بدهند. در واقع این قهرمانان به پیروزی های در میادین ورزش دست می یابند که به جز حضور آنها ممکن نمی شد.
هم در اساطیر شرق چنین ابرمردانی وجود دارد و هم در اسطوره های غرب. به عنوان مثال جنگ تروآ محصول تلاش یک نفر است و وقتی که آن ابرمرد شکست می خورد سرنوشت کلا تغییر می کند.
چنین دیدگاهی نیز به صورت ناخودآگاه در رابطه با ورزشکاران و هنرمندان نیز وجود دارد. این دیدگاه ناشی از همان تفکر اسطوره ای است. فکر می کنیم اینها فرابشری هستند و در بزنگاه های تاریخی می توانند دست به کار بزرگی بزنند. از همین جا هست که انتظارات اجتماعی برای این افراد تشدید می شود. به عنوان مثال وقتی صحبت از یک کشتی گیر می شود این پیش فرض به وجود می آید که حداقل این ورزشکار دوپینگ نکند، چون این دوپینگ در چنین ورزشی کمتر جا افتاده است تا برای یک فوتبالیست یا یک وزنه بردار.
به هر حال ما انتظاراتی را ایجاد می کنیم اما گاهی اوقات این نکته از یاد می رود که این ورزشکاران همانند ما انسان هایی عادی هستند. آنها هم محصول همین تاریخ هستند و شاید درگیر و دار مسائل اقتصادی باشند. آنها هم در گذرگاه های مسائل خصوصی و سایر اتفاقات عادی گیر می افتند. با این حال شاخک های ما نسبت به این ورزشکاران مدام تحریک می شود.
به عبارتی ما با دیدن یک امر نابه هنجار در ساحت یک ورزشکار بیشتر به خشم می آییم تا بروز همان رفتار در یک شهروند عادی. در واقع این خود اجتماع است که این بادکنک های انتظارات را باد می کند. به دلیل همین انتظارات ، مرثیه سراییها شروع می شود چون رفتار این ورزشکار خلاف چیزی بود که افراد می پنداشته اند. بسیاری از این انتظارات از سوی رسانه ها دمیده می شود چرا که نگاهی ابزاری به ورزشکار وجود دارد. انسان ها نباید تبدیل به ابزار تبلیغات خطابه های اخلاقی شوند.ما قبلا درباره یک ورزشکار صفت هایی مثل ابرمرد و ابرستاره شنیده بودیم اما به محض دیدن یک ناهنجاری متوجه می شویم که آنها هم مانند ما هستند. این تناقض یک سیلی به مخاطب اجتماعی است و آن چیزی را که خودمان بزرگ کرده ایم خودمان هم له می کنیم. این یک آسیب برای خودمان است.