به گزارش گروه تحلیل، تفسیر و پژوهش های خبری ایرنا، صاحبنظران معتقدند که طرح استانی شدن انتخابات بیانگر ایجاد تغییری اساسی در نوع و شیوه مشارکت مردم در اداره امور جامعه است. هر چند در حالت استانی نیز مشارکت مردم به صورت غیرمستقیم خواهد بود، با این حال نظر به تنوع بسیار زیاد کشور به لحاظ جغرافیایی، اقتصادی، قومی، مذهبی و غیره، این موضوع دارای سویه های اجتماعی و فرهنگی مهمی بوده و بدون شک هم حاوی پیامدهای مثبت و منفی خواهد بود . در این میان آنچه مهم این است که از طریق کارهای دقیق کارشناسی این پیامدها مشخص شود.
روز چهارشنبه ۱۹ دی ماه ۱۳۹۷ نمایندگان مجلس شورای اسلامی با ۱۵۵ رای موافق، ۶۴ رای مخالف و دو رای ممتنع از مجموع ۲۳۱ نماینده حاضر در مجلس شورای اسلامی، کلیات طرح اصلاح قانون انتخابات مجلس ورای اسلامی درباره استانی شدن انتخابات را تصویب کردند.
تاریخ استانی شدن انتخابات مجلس را می توان تا دوران مشروطه نیز دنبال کرد. مطابق با تقسیمات کشوری در دوره مشروطیت، انتخابات ادوار اول و دوم مجلس شورای ملی با منطق برگزاری استانی انتخابات (ایالتی و ولایتی) مطابق بوده است. در انتخابات مجلس سنای مشروطیت، قلمرو جغرافیایی کشور به سیزده حوزه انتخابیه (شبه استانی) متشکل از تهران و سایر شهرستان ها با مرکزیت دوازده شهر تقسیم بندی شده بود و انتخاب کنندگان برای تعیین یک یا دو سناتور سهمیه حوزه انتخابیه (جز تهران با ۱۵ سناتور) در انتخابات شرکت می کردند.
اما به طور مشخص سابقه این بحث به اوایل انقلاب اسلامی باز می گردد. در جریان بررسی نهایی پیش نویس قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۳۵۸ برخی از اعضای مجلس خبرگان قانون اساسی پیشنهاد کردند که در کنار مجلس شورای ملی یک مجلس ایالاتی نیز تشکیل شود که از هر استان به طور مساوی سه یا چهار نفر در آن نمایندگی کنند. هدف پیشنهاد دهندگان این بود که مجلس دوم در مسائل مربوط به تقسیم اعتبارات با سیاست های کلی مملکتی اظهار نظر کنند تا بتوان به نوعی نقش نمایندگی استان ها در حکومت مرکزی را بیشتر از گذشته کرد. همچنین، در شورای بازنگری قانون اساسی در سال ۱۳۶۸ نیز یکی از پیشنهادها برای اصلاح اصل ۶۴ قانون اساسی، استانی شدن انتخابات مجلس شورای اسلامی بود.
بدین ترتیب، زمینه ای فراهم شد تا نمایندگان ادوار پنجم، ششم و هفتم مجلس شورای اسلامی نیز استانی شدن انتخابات مجلس را مطرح کنند. بنابر این طرح یاد شده ابتدا در سال ۱۳۷۸ در دوره پنجم قانون گذاری مجلس ارایه شد و دومین بار تعدادی از نمایندگان مجلس ششم آن را در سال ۱۳۸۱ تقدیم مجلس نمودند. نمایندگان مجلس هفتم نیز در سال ۱۳۸۶ این طرح را با اعمال تغییراتی تقدیم مجلس کردند. کلیات استانی شدن انتخابات در مجلس پنجم رد شد اما در مجالس ششم و هفتم تا مرحله دریافت نظریات شورای نگهبان پیش رفت.
شوارای نگهبان طرح یاد شده را به دلایلی رد کرده است. استدلال این شورای در رد مصوبه مجلس ششم، بر چهار محور تشدید اختلاف های محلی، قومی، و قبیله ای، کاهش مشارکت مردم در انتخابات، افزایش هزینه عمومی و ایجاد تبعیض ناروا مبتنی بود. شورای نگهبان معتقد بود که برگزاری استانی انتخابات موجب بروز و ازدیاد اختلاف های محلی، قومی و قبیله ای و مذهبی می شود و این خلاف همبستگی و وحدت ملی است.
کارشناسان معتقدند که هر انتخاباتی موجب اختلافات مقطعی می شود. اگر منظور از ایجاد اختلاف این است پس اصولاً نباید هیچ انتخاباتی را برگزار کرد. با برگزاری استانی انتخابات، نزاع های محلی، قومی و قبیله ای و مذهبی به سبب کمتر شدن تأثیر گذاری این عوامل در انتخاب نمایندگان تعدیل می شود. همچنین میزان مشارکت مردم در انتخابات به رقابتی بودن آن بستگی دارد نه استانی یا غیر استانی بودن انتخابات. اما به نظر می رسد که صاحبنظران نیز در مورد افزایش هزینه انتخابات و ایجاد تبعیض با شورای نگهبان هم نظر هستند. بنابراین چنانچه ارائه طرح استانی شدن انتخابات راه حل هایی برای موارد فوق نداشته باشد تأیید آن از سوی شورای نگهبان مشکل خواهد بود.
یکی از استدلال های موافقان این طرح همواره این بوده است که می تواند به تقویت تحزب و نظام حزبی و در نهایت دموکراسی در کشور ختم شود. در این مورد «محمدعلی وکیلی»، عضو هیات رئیسه مجلس شورای اسلامی در موافقت با طرح استانی کردن انتخابات مجلس به رسانه ها گفته است: این موضوع یک اقدام توسعه گرایانه است و مقدمه حزبی کردن انتخابات محسوب میشود.استانی شدن انتخابات مجلس مقدمه نخبه گزنیی، ملی گزینی و شایسته گزینی است. اینکه گفته میشود استانی شدن انتخابات مجلس، مشارکت را پایین می آورد و شهرهای کوچک متضرر میشوند، وجهی ندارد.
همچنین «محمدرضا بادامچی» نماینده مردم تهران در مجلس نیز اظهار داشت: استانی شدن انتخابات یکی از اساسیترین اقدامات در راستای برقراری دموکراسی بوده و نمایندگان را از نگاه محلی خارج و بعد وسیع تری به آن ها می دهد. با استانی شدن انتخابات باید احزاب شناخته شده ای شکل بگیرند که بتوانند افراد را شناسایی کنند و آن ها را در بالا و پایین زندگی سیاسی بسنجند تا در نهایت افراد شایسته را برای کاندیدا شدن و ورود به مجلس آماده کنند.
وی همچنین افزود: بدون حزب، مجلس نمی تواند پاسخگوی نیازهای جامعه باشد و در صحنه سیاست به خوبی نقش ایفا کند.
این امر می تواند تا حدودی صحیح باشد اما برخی از صاحبنظران براین باورند که تحزب می تواند پیش شرط استانی شدن انتخابات باشد. اساساً اگر احزابی فراقومی، فرا مذهبی و فرا منطقه ای شکل بگیرند که برای مسائل و مشکلات کشور در مقیاس ملی راهکار و راهبرد ارائه دهند در آن صورت می توان انتظار داشت که انتخابات استانی در دام قوم گرایی و مذهب گرایی و… قرار نگیرد. درواقع هر حزبی در استان های مختلف و از میان افراد شایسته بومی کاندیداهایی را معرفی می کند و مردم نیز مطالبات خود را از طریق احزاب پیگیری می کنند و احزاب را مسوول و پاسخگو می دانند نه یک نماینده خاص را.
به گفته کارشناسان، یکی دیگر از مزایای طرح استانی شدن انتخابات، تقویت نقش و جایگاه شوراهای شهر و روستا است. بنا بر دیدگاه کارشناسان این موضوع نیز در گرو شکل گیری نظام حزبی در مقیاس ملی است.
استدلال موافقان این است که بسیاری از مشغله های کنونی نمایندگان به اموری بر می گردد که در واقع وظیفه آنها نیست و بیشتر در حیطه وظایف شوراها و مقامات محلی مانند بخشدار و فرماندار قرار دارد. استانی شدن انتخابات باعث می شود که نمایندگان به وظیفه نظارت و قانونگذاری خود بپردازند و سایر امور را برای شورا باقی بگذارند. برای مثال در این مورد بادامچی ضمن ظرفیتی که در این طرح برای شوراهای محلی به منظور رسیدگی به مسائل محلی دیده شده، بیان کرد: در زمانی که موضوع شوراهای محلی پیریزی شد، قرار بر این بود که شوراهای محلی نقش سازمان های منطقه ای را ایفا کنند و مشکلات منطقه را آن ها مدیریت کنند و نقش پارلمان داشته باشند.
یکی از انتقاداتی که مخالفان مطرح کرده اند این است که صرف استانی کردن انتخابات درست نبوده و عملیاتی کردن آن نیازمند پیش زمینه هایی است. در این مورد «محمد دهقان» نماینده مردم چناران در مجلس شورای اسلامی در گفت وگو با رسانه ها ضمن اشاره به اینکه ما در دنیا سه نوع انتخابات اکثریتی،تناسبی و یا ترکیبی داریم، گفته است: ما در دنیا چیزی به نام استانی شدن انتخابات نداریم. اینکه ما یکباره انتخابات را از شهرستان به استان بکشانیم اما نظام انتخابات را تغییر ندهیم وضعیتی بدتر از وضعیت کنونی را رقم خواهد زد. اگر قرار است ما حوزه انتخابیه را از شهرستان به استان بزرگ کنیم دیگر انتخابات نمیتواند اکثریتی باشد بلکه انتخابات باید تناسبی باشد. با انتخابات استانی اکثریتی بسیاری از اقلیتهای قومی، مذهبی و… حذف میشوند و این در آینده برای کشور مشکلاتی را ایجاد خواهد کرد.
وی در نهایت اظهار داشت: ما با استانی شدن انتخابات با شیوه اکثریتی مخالفیم و آن را خیلی خطرناک میدانیم. ما به جای استانی شدن انتخابات باید به دنبال تغییر نظام انتخابات در کشور باشیم. تغییر نظام انتخاباتی ممکن است استانی شدن را هم شامل شود اما انتخابات حتماً باید تناسبی باشد و نه اکثریتی.
بنا بر نظر منتقدان، استانی شدن انتخابات از یک طرف هزینه های انتخابات را بالا می برد و دیگر افراد شایسته ای که توان مالی نداشته باشند نمی توانند کاندیدا شوند و از طرف دیگر شهرستان ها و مناطق کوچک تر و ضعیف تر نمی توانند سهمی در مدیریت کشور داشته باشند. درواقع اغلب نمایندگان از شهرستانهای پر جمعیت و بزرگتر استان انتخاب می شوند. این امر می تواند موجب فراموشی شهر ها و شهرستان های کوچک تر شود.
در این باره «احمد علیرضا بیگی»، نماینده مجلس می گوید: استانی شدن انتخابات موجب میشود که هزینههای حضور در انتخابات برای نامزدها در مقیاس استانی نسبت به مقیاس استانی افزایش قابل توجهی یابد و بدین ترتیب کسانی میتوانند در رقابت های انتخاباتی حضور یابند که استطاعت مالی داشته و دارای پشتوانه و اسپانسر مالی برای تبلیغات در سطح استان باشند.
وی همچنین اظهار داشت: استانی شدن انتخابات موجب می شود عمده توجه و نگاه نمایندگان به مراکز استان ها که عمده رای آنها را تامین می کند، معطوف باشد و نقاط محروم و دورافتاده که جمعیت کمتری دارند، مورد بی توجهی بیشتری قرار گیرند. در این صورت مردم نقاط محروم احساس خواهند کرد که از سوی آنها نماینده ای در مجلس حضور ندارد که مشکلاتشان را بررسی کند.
واقعیت این است نظرات موافقان و مخالفان طرح استانی شدن انتخابات تا حدودی درست است. اما این امر قبل از هر چیز بیانگر لزوم تمرکززدایی مدیریتی در کشور است. اداره کشور پهناوری مانند ایران نیازمند تقویت نهادهای محلی مانند شوراها است. در صورتی که شوراها به مثابه پارلمان محلی عمل کرده و از قدرت و اختیار لازم و به ویژه از جایگاه مناسبی در نظام تصمیم گیری استان مشارکت داشته باشند زمینه حضور نماینگان استانی نیز فراهم خواهد شد. نمایندگان استانی نیز باید در قالب احزاب فعالیت کرده و این احزاب نیز باید در مقیاس ملی باشند.
در این صورت می توان استانی شدن انتخابات را نه پیش شرط که جزئی از تغییرات گسترده تر به شمار آورد. این جزء شرط لازم تغییرات است اما کافی نیست. برای تمرکز زدایی مدیریتی گام های بیشتری لازم است برداشته شود.
۲۹۲۹