این روزها در کلاس‌های درس دانشگاه برخی دانشجویان عمدتا دهه هشتادی از انقلاب صحبت می‌کنند بی آن کوچکترین شناختی از تاریخ انقلابها در جهان داشته باشند ، همین صحبت‌ها از برخی جوانان دیگر در خیابان‌ ، باشگاه ها ورزشی و کافه ‌ها نیز شنیده می‌شود .

ذهنیت این جوانان پر انرژی و پر شور اما اکثرا کم مطالعه به لحاظ تاریخی و جغرافیای و مطالعات روابط بین المل من را برآن داشت که درباره انقلاب‌های متاخر در دنیا مطلبی را به رشته تحریر درآورم .

به نظر نگارنده تاریخ انقلاب ها در دنیا تمام شده است و بعد از دهه دوم هزاره سوم میلادی ، انقلاب دیگری در دنیا رخ نخواهد داد و دیگر انقلاب ها را باید در کتاب های تاریخی خواند و یا در موزه های مردم شناسی با آن ها آشنا گردید .

انقلاب به تاریخ پیوسته است که شاید عمده دلیل آن تحولات کشورهای عربی در منطقه منا ( خاورمیانه و شمال آفریقا ) و سلسله انقلابهای است که در کشورهای این منطقه موسوم به بهار عربی از سال ۲۰۱۰ به بعد به وقوع پیوست که اکنون بعد از دوازده سال از این رویداد می‌توان آن را خسارت محض برای مردم این کشورها برشمرد که شاید دهها سال این کشورها به را به اعماق تاریخ برگرداند .

انقلاب های که توسط جوانان این کشورها با هزاران امید و آرزو برای آینده روشن شکل گرفت ولی در نهایت منجر به کشته شدن بسیاری از جوانان ، فقر ، بیکاری و در نهایت مهاجرت های پر خطر به اروپا و یا سایر کشورهای منطقه در اوج درماندگی شد .

این سلسله تحولات حتی بر امنیت کشورهای همسایه این مناطق و امنیت بین الملل تاثیرگذار بود که از جمله مسلئه مهاجرت گسترده به اروپا و اثرات اجتماعی آن بر این کشورها ، بروز و ظهور تفکرات سلفی و در راس آن داعش و انواع عملیات انتحاری موسوم به ((گرگ های تنها )) از روسیه و ترکیه تا فرانسه و آمریکا بود .

طبق آمار سازمان ملل تا سال ۲۰۱۶ تحولات بهار عربی ۶۱۴ میلیارد دلار به کشورهای منطقه منا ضرر وارد کرده بود و البته هنوز نیز این کشورها بعد از یک دهه درگیر معضلات ناشی از انقلاب های بهار عربی هستند و هیچ کدام از این کشورها در نتیجه بهار عربی عاقبت به خیر نگشته اند و برخی از آنها در اضمحلال کامل ، ویرانی ، عدم نظم و امنیت ، اقتصاد فروپاشیده ، جنگ داخلی و سیستم بهداشتی از هم گسسته به سر می‌برند .

شاید برخی دخالت های خارجی را موجب عدم کامیابی انقلاب های عربی در تونس و لیبی و سوریه و… بداند ولی در هر حال در اصل موضوع تفاوتی ایجاد نخواهد کرد و مهم نتیجه این عمل سیاسی بود که نه تنها منجر به آرمانشهری نشد که جوانان در پی آن بودند بلکه نهایت خسران برای این ملت ها بود .

انقلاب عربی با شعار ((الشعب یرید اسقاط النظام )) آغاز شد و مردم و به خصوص جوانان خواهان برکناری رژیم های سیاسی شدند بدون فکر کردن به رژیمی جایگزین و شاید در هدف اولیه خود تا حدودی موفق شدند ولی کشورهای خود را تبدیل دولت های درمانده ( failed state) کردند و به نظر نمی‌آید حتی در آینده نزدیک نیز درمانی برای آن باشد ، کشورهای ویران شده ای چون لیبی ، سوریه و یمن سالها طول خواهد کشید به وضعیت قبل از تحولات سال ۲۰۱۰ برگردند و سالهای قبل سال ۲۰۱۰ فقط خواب شیرینی در ایام تلخ آنهاست .

در حقیقت گرچه شعار الشعب یرید … منجر به به فروپاشی نظام های سیاسی و حکومتی آنها شد ولی نظام های اجتماعی ، امنیتی ، فرهنگی ، اقتصادی و بهداشتی و تمام نظام های موجود در کشورها را به ورطه نابودی کشاند و پر بیراه نباشد که گفته شود که کل موجودیت برخی از سرزمین ها را به سمت نابودی برد.

اگر از تونس به عنوان اولین کشوری که انقلاب بهار عربی در آن رخ داد شروع کنیم ، هنگامی که محمد بوعزیزی دستفروس تونسی در ۱۸ دسامبر ۲۰۱۰ خود را در شهری کوچک در تونس در اعتراض به توقیف وسایلش به آتش کشید کمتر کسی انتظار داشت که این آتش کل تونس و منطقه منا را در برگیرد ولی اولین قربانی این آتش بعد محمد بوعزیزی ، حکومت زین العابدین علی بود که بعد از ۲۱ سال در تونس سقوط کرد ، حال بعد ۱۲ سال از آن واقعه ، تونس ، کشوری که روزگاری جز کشورهای مرفه منطقه بود در اوج بی ثباتی اقتصادی و سیاسی خود را در دست قیس سعید می‌بیند رئیس جمهوری که سال گذشته دست به کودتای بدون خونریزی زد و دولت و دیگر نهادهای قانونی معلق کرد و همه قدرت را در اختیار گرفت ، چیزی شبیه زین العابدین علی و حتی با قدرت بیشتر و این نتیجه ای بود که بعد یک دهه بی ثباتی در همه ارکان جامعه از انقلاب تونس حاصل شد .

در لیبی همسایه شرقی تونس اوضاع از این هم بدتر است کشوری که روزگاری نماد قدرت ، ثروت و ثبات یک کشور عربی و آفریقایی بود و یکی منابع اصلی نفت اروپا ( معروف است که بهترین نفت جهان را دارد ) تبدیل به ویرانی شده و عملا یک دهه است به دو بخش شرقی و غربی تقسیم شده است ؛ نیروهای وفاق ملی با عقاید اخوانی و تحت حمایت ترکیه و قطر و از طرفی دیگر نیروهای وابسته به ژنرال خلیفه حفتر با وابستگی به عربستان و امارات و تا اندازه ای اروپا ، در این جنگ داخلی یک دهه‌ای تنها زیر ساخت های لیبی است که از بین می‌رود به همراه امید و آروزهای جوانان لیبی که روزگاری از پر تعداد ترین دانشجویان خارجی مشغول تحصیل در اروپا بودند .

مصریها بسیار زود داستان انقلاب را فهمیدند و ترجیح دادند که همان سیستم سابق را بعد از دو سال ماجراجویی برگرداند و حضور یک نظامی در راس کشور را به ناامنی و هرج و مرج روزانه در ارجحیت قرار دادند .

ولی قصه پر غصه سوریه و یمن بر همه آشکار است و بسیار در مورد این دو کشور مطلب به نگارش درآمده است ، از حضور خونین داعش در این دو کشور و برقرار کردن قوانین وحشیانه تا بمباران هر روزه مناطق این دو کشور توسط نیروهای کشورهای مختلف ، شدیدترین جنگ های داخلی ، قحطی غذا و سو تغذیه کودکان به خصوص در یمن ( تا هفده میلیون نفر تحت تاثیر قحطی هستند ) یمنی که امروزه در در تمامی شاخص های توسعه انسانی ، بهداشتی ، سطح در آمد و .. در انتهای جداول جهانی قرار دارد و کشور آخر است .

یمن امروز عملا به چهار بخش تقسیم شده است ، نیروهای تحت حمایت امارات معروف شورای انتقالی جنوبی ، شورای رهبری ریاستی تحت حمایت عربستان ، نیروهای وابسته داعش تحت عنوان انصار الشریعه و نیروهای انصاراالله و حوثی های یمن که به نظر از ثبات بیشتری برخوردار هستند و از حمایت ایران برخوردارند ، در این میان امارت به طور مستقیم نیز دو جزیره یمن را در باب مندب و خلیخ عدن تصرف کرده ( جزیره میون و سقطری ) و مشغول ساخت و ساز در این جزایر است .

در مورد سوریه مطلبی اضافه نمی‌کنم که بخش عمده ای از مطالب بخش بین الملل جراید ایران در این سالها در مورد این کشور است و با اینکه بخش عمده ای از این کشور بعد از یک دهه در ثبات قرار گرفته است ولی در قسمت های شمالی این کشور هنوز بخشی در اختیار نیروهای خودکختار کٌرد ، آمریکایی ، روسی ، ترکیه ، نیروهای اسلامی تندور و سلفی قرار دارد و راه درازی تا روزهای پیش از تحولات بهار عربی در پیش رو است .

در جریان بهار عربی یک کشور جدید نیز به کشورهای جهان افزوده شد و کشور یکصد و نود و سوم جهان با نام سودان جنوبی از کشور سودان منفک گردید و رسما سودان به دو بخش تجزیه شد ، کشوری که البته تا کشور شدن و پایه گیری اصول دولت_ملت فاصله ای طولانی دارد و درگیر فساد و فقر و مبازرات گروه های داخلی است .

بهار عربی و نتیجه انقلاب های آن نشان داد که راه حل انقلاب ، راه حلی مناسب برای ملت ها نیست و علاوه بر نخبگان سیاسی خود کشورها ، کشورهای منطقه ای و بین المللی نیز امروزه دیگر از انقلاب ها حمایت نخواهند کرد که پیامدهای انقلاب و بی ثباتی آن در هر کشوری به تمام کشورهای همجوار سرایت خواهد کرد و مسایل بین الملل نیز تحت شعاع خود قرار خواهد داد .

به نظر بعد از انقلاب های بهار عربی ونتایج آن ، دفتر تاریخ انقلاب ها در دنیا برای همیشه بسته شده است .

* دکترای روابط بین المل ، مدرس دانشگاه و مدیر گروه مطالعات کشمکش و همکاری در خاورمیانه در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه

۶۵۶۵

hotnewsخبر2 سال پیش • dahio.com • 2

برچسب‌ها



دیدگاهتان را بنویسید



مطالب پیشنهادی

۱۰ حقیقت جالب که احتمالا نمی‌دانستید! – بخش سوم

در دنیای اطراف ما بی‌شمار حقیقت جالب در حال رخ دادن وجود دارد که از آن‌ها خبر نداریم. این حقایق در زمینه‌های حیات‌وحش، انسان، معماری، غذا و … هستند که [...]

۱۰ حقیقت جالب که احتمالا نمی‌دانستید! – بخش دوم

در دنیای اطراف ما بی‌شمار حقیقت جالب در حال رخ دادن وجود دارد که از آن‌ها خبر نداریم. این حقایق در زمینه‌های حیات‌وحش، انسان، معماری، غذا و … هستند که [...]

۸ راهکار برای بیشتر مثبت فکر کردن

مثبت اندیشی از رویکردهای سالم در زندگی است و توسط بسیاری از روانشناسان توصیه می‌شود. در این مطلب از لیست‌میکس ۸ راه مثبت اندیشی را با هم مرور می‌کنیم. با [...]

با این ده کتاب، خواندن رمان تاریخی را شروع کنید!

تاریخ شاید برای خیلی از ماها موضوع موردعلاقه نباشد و میل زیادی به خواندن رمان تاریخی نشان ندهیم؛ اما کتاب‌هایی در این حوزه وجود دارند که به‌قدری هیجان‌انگیزند که ممکن [...]

واقعیت های نگران‌کننده‌ای که از آن بی‌خبرید

می‌دانستید کبد با یک ضربه ممکن است از کار بیفتد؟ یا مغز بدون جمجمه آن‌قدر نرم است که از هم می‌پاشد؟ در این لیست ده واقعیت را که هر کدام [...]




ترندها