با توجه به نقش محوری نفت برای جهانیان شاید این سوال خیلی بجاست که چرا این حمله از اهمیت بسیار برخوردار بوده و اساسا مراکز مورد حمله یمنی ها چقدر مهم بوده که این چنین دنیا را مبهوت کرده است.
برای درک موضوع به دو نکته مهم اشاره می کنم:
– میادین نفتی مورد حمله یمنی ها از جمله مراکز مهم تولید نفت عربستان بوده که تقریبا 8% تولید نفت جهان را عهده دار است.
– با توجه به اعلام توقف حدود5.7 میلیون بشکه نفت پس از حملات پهبادی این موضوع نشانگر جایگاه مهم این میادین بوده که بیش از ۶۰ درصد از تولید نفت عربستان را عهده دار بوده است.
حال با توجه به درک جایگاه غیر قابل انکار دو مرکز نفتی مذکور این سوال اساسی پیش می آید که چرا این مناطق مورد حمله قرار گرفت و هیچ مانعی در این مسیر نبوده تا از این اماکن محافظت کند.
برای این گزینه نیز می توان به پیشرفت تکنولوژیک یمن در دستیابی به سلاحها و امکانات جدید اشاره کرد که در سایه مقاومت چندین ساله و در یک رقابت نابرابر بدست آمده است و اینک این کشور در تلاش است تا برای حفظ ملت و سرزمین خود به توازن قدرت در برابر رقیب تا بن دندان مسلح خود برسد.
ولی با این وجود در چنین فضایی یک سوال مهم ذهن صاحب نظران را بخود مشغول کرده و آن اینکه:
عربستان در سال گذشته در یک معامله 100 میلیارد دلاری تلاش کرد تا نیازهای مختلف خود از جمله تجهیزات پیشرفته و فناوری های نظامی جدید بخرد تا بتواند در منطقه خود را در برابر هر نوع تهاجم احتمالی واکسینه نماید ولی چرا با وجود این تجهیزات گران قیمت باز هم پهبادهای یمنی موفق به بمباران مناطق بسیار حساس نفتی این کشور شده و خسارات هنگفتی را ببار آوردند، این سوالی است که تاکنون بی جواب مانده است!
در عین حال انتخاب هوشمندانه یمنی ها برای ضربه زدن و فشار موثر به ریاض برای کاهش تجاوزات، نشان از آن دارد که معادلات قدرت در منطقه دیگر بدست شاهزادگان متمول سعودی و با سلاحهای آمریکایی رقم نمی خورد بلکه اراده ملتهای مستقل می تواند تمامی فرضیه های تخیلی آنها را نقش برآب نماید.