ترجمه اختصاصی نوریاتو: در ۱ آگوست ۱۹۳۷، هزاران نفر از مردم پاریس، برای گرامیداشت درگذشت گردا تارو به خیابان آمدند. او یک مهاجر یهودی ۲۶ ساله بود که از لایپزیگ آلمان به پاریس مهاجرت کرده بود. تارو در حال پوشش نبرد برونت در دومین سال از جنگهای داخلی اسپانیا بود که کشته شد. او یک عکاس معروف بود و اولین فتوژورنالیست زنی بود که در خط مقدم کشته میشد. گردا تارو در جنگ اسپانیا این افتخار را داشت که به عنوان یک خبرنگار شجاع شناخته شود که زندگی خودش را وقف کرده است تا طی جنگ داخلی اسپانیا، شاهد درد و رنج مردم عادی و نظامیها باشد. رسانهها از او به عنوان یک قهرمان چپگرا، شهید راه ضد فاشیسم و یک مدل اصلی برای زنان جوان سراسر دنیا یاد میکند.
مطالعه بیشتر: عکاسی فاین آرت و تفاوت آن با عکاسی مستند
اما پس از مرگ او، رسانهها کاملا او را فراموش کردند و تا سالهای اخیر آنگونه که شایسته بود، به او نپرداختند. در سال ۲۰۰۷، مرکز بینالمللی عکاسی نیویورک اولین نمایشگاه گذشتهنگر از آثار گردا تارو در جنگ را افتتاح کرد. سه سال بعد، نمایشگاه و کاتالوگ همراه آن، “چمدان مکزیکی” از نگاتیوهای رابرت کاپا، تارو و چیم از جنگ داخلی اسپانیا، هزار عکس جدید را به رزومه گردا تارو در جنگ افزود.
اولین حمله بزرگ جمهوریخواهها، برونت، اسپانیا، جولای ۱۹۳۷
سرباز جمهوریخواه زخمی، جبهه سگوویا، اسپانیا، اواخر می ۱۹۳۷
سربازهای جمهوریخواه، لا گرانژوئلا، جبهه کوردوبا، اسپانیا، ژوئن ۱۹۳۷
مطالعه بیشتر: ۳۰ سال عکاسی خبری یانیس براکیس
گردا تارو با اسم شناسنامهای گرتا پوهوریل در یک خانواده طبقه متوسط یهودی در سال ۱۹۱۰ متولد شد و دوران کودکی خودش را در شهر صنعتی اشتوتگارت در جنوب آلمان سپری کرد. والدین او که اصالتا اهل گالیسیا بودند هنگام جنگ جهانی اول به آلمان مسافرت کرده بودند. گردا تارو در یک مدرسه معتبر دخترانه تحصیل کرد و در آنجا عملکرد خیلی خوبی داشت. با این حال در تابستان ۱۹۲۹، پدر او ورشکست شد. بخشی از این ورشکستگی به دلیل شرایط اقتصادی ضعیف جمهوری ویمار بود و خانواده او مجبور شدند برای شروع دوباره، به لایپزیگ سفر کنند.
با افت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی آلمان، فعالیتهای ضد یهود گسترش یافت. گردا تارو نیز که از رشد جبهه راست مطلع بود، در سیاستهای جبهه چپ درگیر شد. در مارس ۱۹۳۳، نشنال سوسیالیستها قدرت را در دست گرفتند و تارو را به خاطر پخش بروشورهای ضدنازی در اطراف لایپزیگ دستگیر کردند. مدت زیادی طول نکشید که با تشویقهای پدر و مادرش و دنبال کردن راه دوستان خودش، او به فرانسه فرار کرد.
شبهنظامیهای جمهوریخواه، جبهه آراگون، آگوست ۱۹۳۶
جنگ داخلی اسپانیا، ۱۹۳۶
مطالعه بیشتر: آدولف منزل – کارخانه ذوب آهن
در پاریس او با رابرت کاپا که هنوز با اسم آندره فریدمن شناخته میشد آشنا شد که هنوز خیلی فقیر بود و از لحاظ حرفهای در حال دست و پا زدن بود. خود کاپا نیز یک مهاجر بود و چند ماه قبل به خاطر فرار از رژیم ضد یهودی مجارستان به فرانسه گریخته بود. هر دو به اندازه هم سختی کشیده بودند و تلاش میکردند در شهری که به سرعت در حال اشباع شدن بود و جمعیت مهاجران آن روز به روز در حال افزایش بود زنده بمانند.
حرفه کاپا در ضعیفترین حالت خودش بود. او در برلین که قلب انقلاب عکاسی بود موفقیت کمی به دست آورده بود. با این حال در حال دست و پا زدن در پاریس بود. در تابستان ۱۹۳۴، این عکاس در رساله بیمه سوئیس استخدام شد. ماموریت او در این مجله این بود که یک مدل بلوند، چشم آبی پیدا کند. رابرت کاپا روث کرف، دوست و هم اتاقی تارو را در یک کافه دید و او با اکراه این شغل را قبول کرد. تارو که همراه کرف بود، در همان ابتدا از این عکاس پریشان خوشش آمد. او شیفته حرفهی کاپا شد و پس از دیدن عکسهای او، به هوش و استعداد کاپا اذعان کرد.
سه مرد در پنجره هتل کولیون، مقر حزب سوسیالیستهای متحد کاتالونیا، آگوست ۱۹۳۶
شبهنظامیهای جمهوریخواه، بارسلونا، آگوست ۱۹۳۶
مطالعه بیشتر: هشت مارس – روز جهانی زن
طولی نکشید که این دو جدانشدنی بودند: اول به عنوان دوست و بعدا هم به عنوان معشوق. گردا تارو به کاپا در مورد ارائه ضعیف و رفتار حرفهای او تذکر داد ولی کاپا او را تشویق میکرد عکاسی را تجربه کند. او به سرعت عاشق این رسانه شد و در فوریه ۱۹۳۶ تبدیل به یکی از اعضای رسمی مطبوعات شد. با این حال و با وجود تلاشهای این دو، آنها همیشه برای تامین هزینههای زندگی دچار مشکل بودند. پاریس در حال سبقت گرفتن از برلین به عنوان مرکز فتوژورنالیسم مدرن بود؛ رقابت کاری هم خیلی شدید بود. فقر این زوج، گمنامی و خارجی بودن آنها مانع پیشرفت آنها بود. از طرفی اسم آنها، فریدمن و پوهوریل، باعث میشد همه مردم این دو را به عنوان یهودی و مهاجر بشناسند. گردا تارو متوجه این موضوع شد و با هم اسم خودشان را عوض کردند. رابرت کاپا، به خاطر اینکه تصور میکرد این اسم، اسم یک عکاس موفق آمریکایی است آن را انتخاب کرد و تارو نیز اسم خودش را به گردا تارو تغییر داد.
سربازهای جمهوریخواه، لا گرانژوئلا، جبهه کوردوبا، ژوئن ۱۹۳۷
دینامیتچیهای جمهوریخواه، محله کارابانچل مادرید، ژوئن ۱۹۳۷
نقشه آنها گرفت و با برند کاپا، رابرت توانست عکسهای خودش را به فروش برساند. در آپریل ۱۹۳۶، این دو توانستند یک اتاق هتل در قسمت غربی باغ لوکزامبورگ اجاره کنند. آنها همان سال با اسم کاپا و تارو به اسپانیا سفر کردند تا مقاومت در برابر شورش فاشیستی ژنرال فرانکو را پوشش دهند. جنگ داخلی اسپانیا، نشان دهنده یک حمله از طرف نیروهای فاشیستی به دولت انتخابی بود و با توجه به تجربیاتی که این زوج داشتند، آنها مجبور بودند آن را پوشش دهند.
مطالعه بیشتر: مرد سوزان فراتر از نوادا
این زوج در ۵ آگوست ۱۹۳۶ یعنی دو هفته و نیم پس از آغاز جنگ، به بارسلونا رسیدند. تارو قبل از این به اسپانیا سفر نکرده بود و جو آن روزها کاملا هیجانی بود. یکی از اولین داستانهای خبری این دو، عکاسی از یک گروه زنان شبه نظامی بود که عضو حزب سوسیالیست متحد کاتالونیا (شاخه کاتالان حزب کمونیست اسپانیا) که در حال تمرین در ساحل بودند بود. دیدن این زن ها با لباس سرهمی و مسلح در یک جامعه محافظهکار اتفاق خاصی بود. در یکی از این عکسها، تارو از یک شبهنظامی جوان عکاسی کرده است که با کفش پاشنه بلند، روی زانو ایستاده است و یک کلت را رو به جلو هدف گرفته است.
شبهنظامی زن جمهوریخواه در حال تمرین در ساحل، خارج از بارسلونا، آگوست ۱۹۳۶
طی مدت یک سال حضور گردا تارو در جنگ اسپانیا او چندین بار به این کشور بازگشت. اکثر مواقع به همراه کاپا این کار را انجام میداد ولی چند بار هم به تنهایی به اسپانیا سفر کرد. پس از اینکه گردا تارو به آرامی مشهور شد، خودش را از لحاظ حرفهای از رابرت کاپا و شهرت رو به رشد او جدا کرد.
مطالعه بیشتر: یک بازیگر جدید در سریال ۸۷ متر
با حضور گردا تارو در جنگ اسپانیا، او شاهد درد و رنج مردم عادی و واقعیتهای زندگی سربازان در خط مقدم بود. در فوریه ۱۹۳۷ گردا تارو به همراه کاپا به ساحل اندلس سفر کرد تا از هزاران غیرنظامی که در حال فرار از ناسیونالیستها در شهر جنوبی مالاگا بودند عکاسی کنند. تعداد زیادی از تصاویر او عنوان فرانسوی “Regards” را دارند و کردیت آن مربوط به کاپا و تارو است.
پناهندههای مالاگا در آلمریا، فوریه ۱۹۳۷
سربازهای جمهوریخواه (از چمدان مکزیکی)، گذرگاه ناواکرادا، جبهه سگوویا، می و ژوئن ۱۹۳۷
رژه سربازان جمهوریخواه در مراسم خاکسپاری پاوول لوکاس، والنسیا، ۱۲ ژوئن ۱۹۳۷
مردم عادی در رژه خاکسپاری ژنرال لوکاس، والنسیا، ۱۶ ژوئن ۱۹۳۷
مطالعه بیشتر: اینستاگرام در عصر طلائی هلند
گردا تارو در جنگ اسپانیا مصمم بود تا آگاهی از رنج مردم عادی اسپانیا و سربازهایی که برای آزادی میجنگند را افزایش دهد. وابستگی او به کسانی که از آنها عکاسی میکرد در تصاویرش مشهود است؛ او هرچقدر بیشتر در اسپانیا میماند، بیشتر در درگیریها غرق میشد. در می ۱۹۳۷، تارو یک مجموعه عکس فوقالعاده تهیه کرد که جمعیت وحشت زده مردم عادی را نشان میدهد که شاهد بمباران شبانه والنسیا بودهاند. دو ماه بعد، گردا تارو از بزرگترین تهاجم نیروهای جمهوریخواه، یعنی نبرد برونت عکاسی کرد. او خودش را در قلب نبرد قرار میداد و خودش را مجبور میکرد اول از همه درگیری را تجربه کند. این تجربه شهرت او را به عنوان یک فتوژورنالیست تضمین کرد ولی در عین حال باعث پایان کار حرفهای او شد. در ۲۶ ژولای ۱۹۳۷، تارو در حالی که از خط مقدم بر میگشت توسط یک تانک بدون کنترل زخمی شد و روز بعد به دلیل آسیبهای وارده در بیمارستان از دنیا رفت. با وجود اینکه او کمتر از یک سال فعالیت کرده است، توانسته تاثیر ماندگاری در تاریخ عکاسی جنگ برجای بگذارد.
جمعیت بیرون سردخانه پس از بمباران هوایی (از چمدان مکزیکی). والنسیا، می ۱۹۳۷
نوشته چمدان مکزیکی اولین بار در مجله نوریاتو | رسانه جامع هنرهای تجسمی پدیدار شد.
