در گذشته هوگو چاوز که با رأی اکثریتی روی کار آمد، سیاستهایی در پیش گرفته شد که اکنون میراث آن برای مادورو رئیسجمهوری فعلی باقی مانده است. یک ساختار سیاسی و اقتصادی سوسیالیستی، دولتی کردن منابع، سیستم خدمات اجتماعی قدرتمند به نفع اقشار پایین جامعه و فقرا که با اتکا به درآمدهای نفتی انجام شد. اقتصاد ونزوئلا متکی به نفت و درآمدهای حاصل از آن است. در جهان به درآمدهای نفتی دو نگاه متفاوت وجود دارد.
نگاهی نفت را نفرین سیاه میخوانند که میتواند در صورت عدم مدیریت صحیح درآمدهای نفتی، سرنوشت نامطلوبی را برای کشورهای نفتی رقم بزند؛ کمااینکه این اتفاق برای ونزوئلا رخ میدهد. برخی کشورهای نفتخیز هم معتقدند که میتوان با مدیریت درآمد و ذخیره سازی درآمدها، اتفاقات خوب و مثبتی را رقم زد. درآمدهای نفتی در زمان چاوز بسیار نامطلوب هزینه شد. صرف برخی همسایگان ونزوئلا شد، هزینه اتحادیههای بولیواری در داخل ونزوئلا شد، شبکهای از هواداران دولت چاوز به وجود آمد و در این راه هزینه شد. بخش بزرگی از این درآمدها خرج خدمات اجتماعی رایگان شد و غیره. اما پس از کاهش قیمت نفت و طبیعتا کاهش درآمدهای دولت، اقتصاد ونزوئلا را بهسرعت تحت تاثیر خود قرار داد. یعنی اقتصاد تک محصولی نفتی، منجر به بروز مشکلات فراوانی برای دولت شد که این وضعیت به دولت مادورو به ارث رسید. او که میراثدار سیاستهای چاوز بود، با توجه به کاهش درآمدهای نفتی، نتوانست سیاستهای او را ادامه دهد و مشکلات اقتصادی و تورم دامنگیر دولت شد. تمام تلاش مادورو هم مبتنی بر مسافرتهای مختلف به کشورهای جهان برای فروش نفت و بازاریابی اختصاص یافت تا بتواند درآمدهای دولت را بالا ببرد، به پیش فروش نفت روی آورد و به ویژه با روسیه و چین پیوند اقتصادی خوبی برقرار کرد، اما مشکلات داخلی او لاینحل باقی ماند. مادورو نتوانست پیوندهای مناسبی با جامعه مدنی(که به نابودی کشیده شد) برقرار کند، نتوانست با نیروهای اپوزیسیون به یک همگرایی و تفاهم ملی دست یابد.
همه این موارد باعث بروز بحران حاد اقتصادی شد که مهاجرت گسترده حدود ۳میلیون نفری مردم را در پی داشت، فقر به وضعیت اسفباری رسید، نرخ جرم و جنایت افزایش یافت و نارضایتی اقتصادی بهوجود آمد. مادورو که در دور دوم ریاست جمهوری خود با درصد کمتری نسبت به دور اول به کاخ ریاست راه یافته بود، موقعیت داخلی ضعیفتری پیدا کرد. به جای تفاهم و انسجام داخلی، دست به سرکوب مخالفان و اپوزیسیون زد. همه این موارد طرح شده، زنجیرهوار و پشت سر هم رخ داد که نهایتا به فقدان مشروعیت سیاسی مادورو منجر شد. مضاف بر اینکه، مجلس ونزوئلا در دست نیروهای اپوزیسیون به رهبری خوان گوایدو افتاد که به هر حال خود را نماینده و انتخاب مردم میدانند که بر همین مبنا مخالفتهای خود را علنی کردند که در نهایت گوایدو در جمع بسیار زیادی از مردم معترض، سوگند ریاست جمهوری خورد. اکنون چند مساله بسیار مهم است.
اول اینکه وضعیت به اینجا کشیده شده و مادورو هم با همان سیستم چاوز رفتار و تاکنون نیز ارتش و وزارت دفاع ونزوئلا از دولت مادورو حمایت کرده است. اکنون خوان گوایدو در یک نقطه عطف تاریخی قرار دارد که حمایت بیش از ۷۰درصد جامعه پشت اوست. از لحاظ بینالمللی و مشروعیت جهانی هم تا حدود بسیار زیادی بخت با او یار است. یعنی به محض قرائت سوگند ریاست جمهوری موقت توسط گوایدو، کشورهای بسیار زیادی از ایالات متحده و اروپای غربی تا همسایگان لاتین، از گوایدو حمایت کردند.
در منطقه آمریکای لاتین، بسیاری از کشورهای منطقه(بهویژه کلمبیا) به دلیل مهاجرت گسترده ونزوئلاییها، با مشکلات عدیدهای روبهرو هستند. برخی از عملکرد سوسیالیستها ناراضی هستند. اما در این حوادث، چند مساله به کمک گوایدو و مردم آمده است. ابتدا مسأله نفت است که امکان دارد با حمایت آمریکا، درآمد نفتی ونزوئلا در اختیار مخالفان مادورو قرار بگیرد. مسأله بعدی شورای امنیت و تصمیم نهایی این شورا است که قرار است تشکیل جلسه شود و در صورت اعلام حمایت ضمنی از گوایدو حتی در حد صدور یک بیانیه، آنگاه برای دولت مادورو بار حقوقی به همراه خواهد داشت و او را در یک موقعیت ضعیفی قرار خواهد داد که حتی ممکن است به یک جنگ و درگیری داخلی هم منجر شود. اما نکته مهم در داخل ونزوئلا، ارتش است که تاکنون سران آن پشت مادورو بودهاند، اما نمیتوان بدنه ارتش را به طور کل حامی او دانست. اکنون نمیتوان ارزیابی دقیقی از موضع آینده ارتش داشت.
در بحث پشتیبانی روسیه و آقای پوتین از دولت مادورو، باید عنوان داشت که حضور روسیه در منطقه آمریکای لاتین، بحث منزلتی است و روسها قصد ندارند این پایگاه را از دست بدهند زیرا به وجهه خود فکر میکنند. اما نکته مهم در این تحولات، تصمیم نهایی مردم است. اگر شرایط به شکلی پیش برود که مردم همچنان در خیابان بمانند و از گوایدو حمایت کنند، وضعیت دولت مادورو تضعیف خواهد شد و با چالش روبهرو میشود، اما اگر مردم میزان اعتراضات و حضورشان کاهش یابد، مطمئنا قدرت سرکوب مادورو افزایش خواهد یافت و حتی ممکن است خوان گوایدو دستگیر شود.
*اعلمی فریمان/ کارشناس مسائل آمریکای لاتین/ منتشر شده در روزنامه آرمان