آیا زندگی جدید در کشور مقصد آنقدر راحت و بدون دغدغه خواهد بود که ارزش دوری از خانواده و دوستانت را داشته باشد؟ آیا نگاه نژادپرستانه مردم کشوری که به آن مهاجرت کردهای، آزارت نمیدهد؟
مسئله مهاجرت دیگر نه در میان افراد معمولی جامعه بلکه در میان فارغالتحصیلان، مهندسان و پزشکان نیز زیاد دیده میشود. این یک زنگ خطر برای کشورمان به حساب میآید. با رفتن هر کدام از این نخبگان از کشور، یک سرمایه علمی را از دست میدهیم. متأسفانه در چنین شرایطی برخی از مسئولان دست روی دست گذاشتهاند و در حالی که هیچ اقدام مؤثری در این زمینه انجام نمیدهند، مهاجرتها را از دور تماشا میکنند و فقط تعدادشان را میشمارند!
خبرنگار «جوان» درباره «علت مهاجرت نخبگان»، «تبلیغات آنور آبی برای جذب سرمایههای علمی کشور» و همچنین «فاصله رؤیا تا واقعیت آن چیزی که مهاجران در سر دارند» به گفتگو با نخبه مهاجر، اساتید دانشگاهی و مدیر رصدخانه مهاجرت ایران نشسته است که در ادامه میخوانید.
آقای مقداد که ۲۲ سال پیش فارغالتحصیل شده و برای کار و ادامه تحصیل به شمال اروپا مهاجرت کردهاست، درباره واقعیت مهاجرت به خبرنگار «جوان» میگوید: «سال ۲۰۱۰ به قصد تحصیل به سوئد مهاجرت کردم و تصورم از آنجا یک دنیای صورتی بود؛ اینکه، چون تحصیلات دارم، خیلی راحت میتوانم شغل پیدا کنم و به پیشرفت خوبی برسم، اما واقعیت طور دیگری بود.»
او با بیان اینکه رفاه مطلقی که درباره غرب گفته میشود، واقعی نیست، توضیح میدهد: «شش ماه اول مهاجرت به سوئد همهچیز خوب بود و فکر میکردم از مشکلات رها شدهام، اما بعد از شش ماه تبعیضها و مشکلات جدی من آغاز شد و با واقعیت مهاجرت آشنا شدم.»
او ادامه میدهد: «تبعیضها و نژادپرستیها در سوئد باعث شد فرصتهای برابر برای مهاجران ایرانی وجود نداشتهباشد و پیشرفتی که در ذهنم بود که به واسطه هوش، استعداد و تحصیلاتم قرار است، اتفاق بیفتد، رخ نداد و عملاً من در جامعهای زندگی میکردم که مردم آنجا به دلیل دین، مذهب و چهرهام، مرا دوست نداشتند. به همین دلیل از سوئد به دانمارک مهاجرت کردم، اما نگاههای نژادپرستانه هیچ تغییری نکرد.»
مقداد با اشاره به اینکه در اروپا به طور کلی جریان نژادپرستی شدید است و همین مسئله رقابت کردن را برای مهاجران سخت میکند، اظهار میدارد: «برای فرار از نگاههای نژادپرستانه، سال گذشته به کانادا مهاجرت کردم تا شاید این مشکل برطرف شود، اما در جامعه غربی، نگاهها به ایرانیان مهاجر از بالا به پایین است و وضعیت تغییری چندانی نمیکند.»
او درباره مزایای مهاجرت نیز این گونه توضیح میدهد: «اگر بخواهم منصفانه درباره مهاجرت صحبت کنم باید بگویم مهاجرت برای من مزایایی نیز داشتهاست. اینکه کشور سیستماتیک اداره میشود و در آن انضباط وجود دارد، به همین جهت برای انجام کارها درگیر روابط پیچیده مانند ایران نمیشویم. همچنین با داشتن شغل، میتوانیم وامهایی با بازپرداخت ۳۰ ساله بگیریم و صاحب خانه شویم، البته اینطور نیست که بتوانیم خانهها یا زمینهای زیادی بخریم، زیرا که بابت آن مالیاتهای سنگینی گرفته میشود و خرید آن صرفه اقتصادی ندارد.»
حس تعلقی که بعد از مهاجرت وجود ندارد
دکتر حامد خلیلی، پژوهشگر اقتصادی و دانشآموخته دانشگاه بن آلمان، درباره تبلیغ کشورهای غرب برای جذب سرمایههای ملی و مالی ایران از سوی سایر کشورها به خبرنگار «جوان» میگوید: «غربیها آن چیزی که از خود به نمایش میگذارند، کاریکاتوری و بزرگنمایی شدهاست. این تصویر غلط در ذهن اکثر نخبگان داخل کشورمان نیز شکل گرفته و در نتیجه میبینیم که در موضوع مهاجرت قشر تحصیلکرده نیز قصد مهاجرت و خروج از کشور را دارند.» او به آسیبهای مهاجرت نخبگان از کشور اشاره میکند و میگوید: «افراد تحصیلکردهکه کیفیتهای پایه را در ایران کسب کردهاند، میتوانند آوردهای برای کشور داشته باشند، اما آنها با مهاجرت، ثمره تحصیل و رشد خود را به کشور دیگری میبرند و این یک لطمه به کشور است.»
دانشآموخته دانشگاه بن آلمان با بیان نگاه منفی و نژادپرستانه به ایرانیان مهاجر اظهار میدارد: «گرال هوتر در آلمان در رشته مغز انسان فعالیت میکند، او معتقد است انسان دو ریشه دارد؛ یک ریشه «حس آزاد بودن» و دیگری ریشه «متعلق بودن» است؛ افراد باید این دو حس را در کنار هم داشتهباشند. این در حالی است که افرادی که اشتیاق مهاجرت دارند، تصورشان این است این دو حس را در کشور دیگری به دست خواهند آورد و فرض میکنند افرادی در کشور جدید وجود دارند که میتوانند با آنها ارتباط بهتری داشته باشند، اما متأسفانه بعد از سکونت در کشور مقصد در مورد «احساس تعلق» شکست خواهند خورد، زیرا که آنها با نگاهی منفی و نژادپرستانهای دیده و قضاوت میشوند.»
خلیلی درباره تجربه تلخ مهاجرت خود به آلمان و پشیمانی و بازگشتش به ایران میگوید: «من ۱۳ سال در آلمان زندگی کردم و به دلیل احساس تعلقی که از آن صحبت کردم، مجدد به ایران بازگشتم. به نظر من، همه انسانها بهدنبال کرامت هستند؛ وقتی مهاجرت میکنید، نگاهها و برخوردهای نامحترم و اینکه به شما به چشم یک خارجی نگاه میکنند، آزاردهنده است. متأسفانه اکثر افرادی که مهاجرت میکنند درباره اتفاقات تلخی که برایشان افتاده صحبت نمیکنند، در صورتی که در کشورهای غربی روزانه نژادپرستی القا میشود.» او ادامه میدهد: «حتی اگر در کشورهای غربی با یک نفر خارجی هم ازدواج کنید، همیشه از شما سؤال میشود که اهل کدام کشور هستید و با نگاههایشان به شما احساس سرخوردگی میدهند تا جایی که شما را به نقطهای میرسانند تا برای رزرو میز رستوران هم از اسم خارجی استفاده کنید!»
خلیلی با بیان اینکه حس تعلق حس بسیار مهمی است، اظهار میدارد: «احساس تعلق حتی در گیاهان نیز دیده میشود، اگر شما یک تیکه گیاه را از جا بکنید و در جای دیگری بکارید، ممکن است با تداعی شرایطی که در آن زندگی میکرد، از بین برود، حتی اگر از بین نرود نیز حساس و شکننده میشود.»
او با اشاره به تمایل اکثر مهاجران برای بازگشت به ایران میگوید: «با برخی از افرادی که مهاجرت کردهاند، ارتباط دارم. آنها همه فکرشان ایران است، چه افرادی که یک سال در کشورهای غربی بودهاند و چه آنهایی که ۱۰ سال؛ همهشان در حال دنبال کردن اخبار ایران هستند و سرنوشت وطنشان برایشان بسیار مهم است. این احساس تعلق در خوانندههایی آنور آبی که سالها قبل از کشور رفتهاند، ازدواج کردهاند، مشهور شدهاند و حتی بچه دارند نیز مشاهده میشود، آنها اعلام کردهاند اگر ایران پذیرای آنها باشد، حتماً بازخواهند گشت.»
تبلیغات خوش رنگ و آب غربی با واقعیت فاصله زیادی دارد
«موضوع مهاجرت یک علامتی از بیماری جامعه است.» این را خلیلی میگوید و در ادامه توضیح میدهد: «وقتی اکثر جوانان ما علاقه به رفتن نشان میدهند و حتی بزرگان ما هم به مهاجرت علاقه پیدا کردهاند، اینها علامت است که یعنی یک جای کار میلنگد. متأسفانه باید گفت اعتماد در جامعه نسبت به ۱۰ سال گذشته کاهش پیدا کردهاست و مسئولان باید فکری به حال این موضوع کنند. مسئولان باید بدانند که مهاجرت رنگ و بوی سیاسی ندارد و افراد برای ارتقای زندگی خود و به دلیل جذابیت تبلیغات دروغ دیگر کشورها قصد رفتن دارند.»
او با انتقاد از کمکاریهای مسئولان برای بهوجود آوردن حس زندگی، اعتماد و کرامت در میان مردم میگوید: «مسئولان باید درک کنند که مردم خواستههایشان بالاست، آنها در شبکههای اجتماعی زندگیهایشان را قیاس میکنند و رفاه و پیشرفت میخواهند. متأسفانه مسئولان در به وجود آوردن حس زندگی، کرامت و اعتماد در میان مردم کمکاری داشتهاند و با حرف نزدن درباره آن نیز آسیب بیشتری به جامعه وارد میکنند.»
به گفته خلیلی، اکثر مشتاقان مهاجرت، گول تبلیغات رسانههای غربی را میخورند و تصور میکنند با رفتن به کشور دیگری «بهشت» در انتظارشان است، در صورتی که در برخی کشورهای اروپایی خرید خانه ۳۰ الی ۴۰ متری یک رؤیاست. همچنین افراد در آنجا زندگی صرفهجویانهای دارند و سیستم به گونهای است که از ۱۷ الی ۱۸ سالگی باید کار کنند.»
مهاجرانی که هم «پول» دارند و هم «شغل»، اما ناامیدند!
در همین رابطه محمد فصیحی، عضو هیئت علمی دانشکده مهندسی شیمی دانشگاه علم و صنعت درباره علت مهاجرت تحصیلکردهها به سایر کشورها به «جوان» میگوید: «فرد مهاجر باید به این نتیجه برسد که شرایط در کشور خودش مساعد نیست و در مقابل شرایط در کشور دیگری که قصد مهاجرت در آن را دارد، برایش مساعد است، تلفیق این دو مسئله، موجب مهاجرت میشود.»
او ادامه میدهد: «حدود ۲۰ سال پیش من خودم دانشجو بودم. آن زمان اغلب مهاجرتها در رشتههای فنی – مهندسی بود که دانشآموختگان میخواستند دکترا بخوانند و شرایط آن در کشور خودمان مناسب نبود. در مقابل در خارج از کشور امتیازاتی را برای دانشجویان دکترا در نظر میگرفتند و حقوق مناسبی نیز پرداخت میکردند. به همین دلیل افراد هر چند که تمایل به مهاجرت نداشتند، اما برای درس خواندن و هیئت علمیشدن به خارج از کشور میرفتند و از آنجایی که شغل مرتبط با رشته و مدرک تحصیلی آنها نیز در کشور مقصد وجود داشت، به سمت مهاجرت سوق پیدا میکردند، اما آن چیزی که در سالهای اخیر و بعد از حدود ۲۰ سال اتفاق افتادهاست، موج مهاجرت دانشجویان کارشناسی و ارشد است.»
او ادامه میدهد: «در کنار دانشجویان کارشناسی و ارشد، شاهد مهاجرت پزشکان، اساتید دانشگاهی و حتی مهندسانی هستیم که در صنایع مشغول به کار هستند. همچنین ورزشکاران، سرمایهداران و افرادی که کارخانه و شرکت دارند. متأسفانه گاهی این افراد یا خودشان مهاجرت میکنند یا سرمایهشان را از کشور انتقال میدهند که این نیز یک نوع مهاجرت است.»
عضو هیئت علمی دانشکده مهندسی شیمی دانشگاه علم و صنعت درباره مشتاقان مهاجرت از کشور اینگونه توضیح میدهد: «گاهی مشاهده میشود که مشتاقان مهاجرت مشکل «اشتغال» و «پول» ندارند و از موقعیت خوبی نیز بهرهمند هستند. آنها برای اقدام به مهاجرت بر دو مسئله اشاره میکنند؛ یکی اینکه امیدی به بهبود شرایط کشور ندارند و دیگر اینکه جذب برنامههای تبلیغی کشورهای دیگر شدهاند. مثل تبلیغات خرید ملک در ترکیه که سرمایهداران زیادی را جذب خود کرده بود و در نهایت سرمایهگذاران متضرر شدند، یا مثلاً کشورهای حوزه خلیج فارس که برای اساتید دانشگاه درآمد قابلتوجه و چندین برابری در نظر میگیرند و اساتید دانشگاهی را جذب خود کردهاند. پزشکان نیز به همین صورت جذب تبلیغات و درآمدهای بالای کشورهای منطقه میشوند؛ اخیراً خبر مهاجرت وزیر بهداشت اسبق نیز دیده شدهاست.»
صداوسیما باید واقعیت مهاجرت را نشان دهد
فصیحی درباره اقداماتی که باید برای ممانعت از مهاجرت تحصیلکردهها انجام شود، اینگونه توضیح میدهد: «ما باید دیدگاه ملی و وطنی را در میان هموطنانمان تقویت کنیم. مملکت ما مملکت خودمان است، حتی اگر شرایط سختی داریم، حتی اگر حقوقمان کم است یا ناملایماتی وجود دارد. هموطنان ما باید فکر کنند که رشد و سرمایهای که امروز پیدا کردهاند به هزینه دولت و مردم ایران بودهاست. آنها نباید این موارد را فراموش کنند و باید این نکته مهم را در نظر بگیرند که وقتی به پیشرفت رسیدهاند باید به مردم کشور خودشان خدمت کنند، حتی اگر درآمد قابلتوجهی نداشته باشند.»
وی به نقش رسانهها به خصوص صدا و سیما در هوشیاری مردم نسبت به واقعیت مهاجرت اشاره میکند و میگوید: «رسانهها معمولاً خیلی عقب هستند، مثلاً برای سرمایهگذاری ملک در ترکیه که بسیاری از افراد ملک خریدند، اما صدا و سیما واقعیت این مسئله را به خوبی به تصویر نکشید و وقتی که خبر بیارزش شدن این املاک منتشر شد، این رسانه شروع به مانور روی اخبار مربوط به آن کرد که دیگر خیلی دیر شدهبود و سرمایهگذاران زیادی متضرر شده بودند.»
او میافزاید: «در حال حاضر مهاجران زیادی در قشرهای مختلفی داریم. صدا و سیما میتواند از اقشار مختلف از جمله پزشکان، سرمایهداران، ورزشکاران و همچنین مهندسانی که شغل داشتند و حتی مدیر عامل بودند، اما زندگیشان را فروختند و رفتند، واقعیت شرایط آنها را چه خوب و چه بد به تصویر بکشد و با چنین برنامههایی به آنهایی که قصد مهاجرت دارند کمک کند تا واقعبینانهتر تصمیم به این کار بگیرند.»
لزوم برنامهریزی در حوزه چرخش و بازگشت مهاجران
در همین رابطه بهرام صلواتی، مدیر رصدخانه مهاجرت ایران و عضو پژوهشکده سیاستگذاری دانشگاه صنعتی شریف به مهمترین اقدامی که برای جلوگیری از مهاجرت تحصیلکردهها باید انجام شود، اشاره میکند و به «جوان» میگوید: «بهترین کار این است که ظرفیت به کارگیری و جذب نیروی انسانی به خصوص سرمایههای نخبه در بخشهای مختلف فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی را در جامعه بالا ببریم که به دنبال این مسئله، ضریب نفوذ به کارگیری نخبگان در کشور نیز بالا رود.»
مدیر رصدخانه مهاجرت ایران اظهار میدارد: «متأسفانه برای ظرفیتسازی بازار مربوط به فارغالتحصیلان اقدامی انجام ندادیم و فقط روی پرورش و عرضه سرمایه علمی متمرکز شدیم. در کنار این مسئله، شرایط نامناسب اقتصادی نیز مزید بر علت شد و به همین دلیل در شرایط خاصی قرار گرفتیم و مشکلات و چالشهای داخلی با نیروهای کششی و خارجی همراستا شد و سرمایههای انسانی ما از سوی سایر کشورها مورد توجه قرار گرفت. مثلاً وقتی کشورهای دیگر، حقوق بالاتری را پیشنهاد میکنند، موفق به جذب آنها میشوند.»
صلواتی با اشاره به اینکه توجه سیاستگذارانه به مهاجرت و ایجاد برنامههای سیاستی در حوزه چرخش و بازگشت تحصیلکردهها میتواند مهاجرت را به امری سودمند بدل کند، میگوید: «در کشور چین چرخش مهاجران تحصیلکرده بسیار بالا است و با توجه به سیاستهای تشویقی خوبی که چین برای بازگشت این قشر گذاشته است، از مسئله مهاجرت بهره بردهاست. ما نیز باید در این زمینه برنامهریزی کنیم و با بازگشت این افراد پس از تحصیل از «مهاجرت» استفاده مفیدی داشته باشیم.»
2323