چگونه دین و مذهب بر سلامت روان تاثیر می گذارد؟
داشتن اعتقادات مذهبی مانند یک حائل در برابر افسردگی در افراد عمل میکند. در حالی که بیشترین میزان افسردگی میان افرادی دیده شد که وضعیت سلامت ضعیفی داشته و مذهبی هم نبودند.
نتایج تعداد زیادی از تحقیقاتی که خصوصا در ایالات متحده انجام شدهاند، حاکی از ارتباط اعتقادات مذهبی محکم با پیامدهای مثبت برای سلامت روان است. بهطور مثال، در مطالعهای که در سال ۲۰۰۵ روی افراد مسن ساکن در منطقه خلیج سانفرانسیسکو انجام شد، نشان داد، داشتن اعتقادات مذهبی مانند یک حائل در برابر افسردگی در افراد عمل میکند. در حالی که بیشترین میزان افسردگی میان افرادی دیده شد که وضعیت سلامت ضعیفی داشته و مذهبی هم نبودند. علاوه براین، مطالعهای که در سال ۲۰۱۳ انجام شد، حاکی از آن بود که بیماران تحت درمان برای مشکلات سلامت روان، مانند افسردگی و اضطراب، اگر به خدا اعتقاد داشتند و مذهبی بودند، بهتر به درمان پاسخ میدادند.
در تحقیق دیگری که ۹۳ مطالعه در زمینه مذهب و سلامت بررسی شدند، محققان دریافتند افراد مذهبیتر، علایم کمتری را از افسردگی به دنبال خود میکشند. نویسندگان مقاله اظهار میدارند: «به نظر میرسد، افرادی که خود را بیشتر در اعمال مذهبی وارد میکنند و تعهد بیشتری به مذهب از خود نشان میدهند، راهکار بهتری برای مقابله با استرس دارند. یکی از دلایل این موضوع این است که، مذهب به افراد احساس هدف و معنا در زندگی میبخشد و به آنها کمک میکند درک بهتری از مسائل منفی و سختیهایی داشته باشند که برای آنها رخ میدهد.» آنها در ادامه میگویند: «جامعه مذهبی افراد مومن، همچنین از آنها حمایت کرده و در زمانهای سخت و حوادث ناگوار پشتیبان و مشوق آنها هستند.»
دین و مغز
دکتر «اندرو نیوبرگ»، نوروساینتیست، معتقد است، مطالعاتی که روی مغز افراد مذهبی انجام شده، ممکن است به درک بهتر و توضیح دقیقتر ارتباط میان مذهب و مزایای سلامت روان کمک کنند. تحقیقات پیشنهاد میکنند مراقبه و نیایش (مانند ذکر گفتن)، نواحیای از مغز را فعال میکند که در تنظیم پاسخهای احساسی دخیل هستند، مانند لوب فرونتال. در سال ۲۰۱۰، مطالعه نیوبرگ و همکارانش که روی اسکنهای گرفته شده از مغز بوداییهای تبت و راهبههای فرانسیسکن انجام شد، نشان داد این مراقبههای طولانیمدت فعالیت نواحی لوب فرونتال، مانند کورتکس پرهفرونتال، را بیشتر میکند. این نتایج در مقایسه با گروهی از افراد به دست آمد که مراقبه و نیایشهای طولانیمدت نداشتهاند. نیوبرگ میگوید: «تقویت این نواحی از مغز، به افراد کمک میکند تا آرامش بیشتری داشته باشند، رفتارهای واکنشی کمتری بروز دهند و بتوانند با محرکهای استرسآور تعامل بهتری نشان دهند.» به هرحال، این مطالعات نمیتوانند بگویند که نیایش، مغز را تغییر میدهد. احتمال دارد این تفاوتها قبل از انجام اعمال مراقبهای وجود داشتهاند که فرد را به سوی انجام آنها سوق داده است. همچنین ممکن است باورها و آموزههای حمایت شده توسط یک دین، مانند بخشش، عشق و محبت، تبدیل به راه یکپارچهای شود که چگونگی کار مغز را تعیین میکنند. هرچه ارتباطهای خاص نورونی بیشتری در مغز استفاده شوند، آنها قویتر میشوند، بنابراین اگر یک دین طرفدار محبت و شفقت باشد، مدارهای عصبی که در امر تفکر در مورد مهربانی دخیل هستند، قویتر میشوند. نیوبرگ نتیجهگیری میکند: «فرد مذهبی با داشتن این احساسات مثبت، استرس کمتری خواهد داشت و میتواند به سوی کاهش هورمونهای استرس در بدنش هدایت شود.»
بعضی ادیان همچنین طرفداران خود را به پرهیز از رفتارهای پرخطر سلامت، مانند سیگار کشیدن، نوشیدن الکل یا پرخوری، رهنمون میکنند. به دور بودن از رفتارهای غیرسالم میتواند در عملکرد مغز نیز منافع زیادی داشته باشد.
بهپو
منبع
شاید دیگر مطالب را هم دوست داشته باشد