سینماسینما، منوچهر دین پرست:
در ششمین روز از جشنواره فیلم فجر شاهد اکران سه فیلم در ژانر اجتماعی بودیم که می توان گفت فیلمهایی نه چندان تاثیر گذار و جدی بودند و سوژه های اجتماعی که باید به دقت توجه شوند اما تلف شده و از بین می روند.
بخشش از جمله موضوعات مهم اخلاقی است که نیاز تمامی جوامع بشری محسوب می شود. به طوری که هر جامعه ای با توجه به چنین موضوعی است که می تواند شفقت و مهربانی را در جامعه نهادینه کند. هر انسانی عاری از خطا نیست اما اینکه در چه چارچوب و گستره ای با آن برخورد کنیم و شفقت را سرلوحه خود قرار دهیم می تواند جامعه ای زیبا را برای انسانی فراهم کنیم. فیلم “یلدا” ساخته مسعود بخشی نیز با تمرکز بر چنین موضوعی ساخته شد. این فیلم که در یک برنامه تلوزیونی از دختری که باعث قتل شوهرش که بیش از چهل سال بزرگتر است می خواهد او را مورد بخشش قرار دهد و سرانجام او به قصاص نکشد. سوژه فیلم اگرچه بسیار مهم و جدی است و طی سالهای اخیر بسیار مورد توجه قرار گرفته اما نتوانسته فیلمی تاثیر گذار و مهم تلقی شود. فیلم به لحظا بازیگری و لوکیشن و حتی فیلم نامه دچار لغزشها و چالشهای بسیاری است. همچنین فیلم “جمشیدیه” ساخته یلدا رجبی نیز به بحث درگیری و نزاع خیابانی اختصاص دارد که سرانجام فردی که باعث مرگ دیگری شده کارش به قصاص کشیده می شود. در اینجا قصد بازگو کردن قصه فیلم نیست اما نکته ای که باید به آن اشاره کرد نیز این فیلم هم مانند فیلم یلدا دچار همان نابسامانی ها و لغزشهاست. این فیلم بر نکته مهمی که باعث چنین مسائلی در جامعه معاصر ایران ما می شود تمرکز کرده است. نزاعی که با فحاشی در رانندگی آغاز می شود و در انتها به قتلی ناخواسته کشیده می شود. مشکل و چالشی که گریبان امروز جامعه ما را گرفته همین ناسامانی هاست. اما اگر قرار است هنرمندی در چارچوب عالم سینما چنین موضوعی را دستمایه کار خود قرار دهد باید قواعد سینما را رعایت کندو متاسفانه برخی از هنرمندان نه تنها چنین قواعدی را ناخواسته رعایت نمی کنند بلکه باعث می شوند که فیلم آنها از لحاظ تاثیرگذاری بسیار بی ثمر باشد. فیلمهای بسیاری در تاریخ سینمای ایران بر موضوع اجتماعی تمرکز کرده اند اما تعداد محدود آنها از چنین تاثیری برخوردار بودند. فیلم “مردی بدون سایه” ساخته علیرضا رئیسیان نیز بر مسئله خیانت و تردید در زندگی زناشویی توجه کرده است. اما این فیلم هم حتی با وجود بازیگرانی همچون لیلا حاتمی و علی مصفا از چارچوب مناسبی برخوردار نیست. آنچه که باید درباره فیلمهای مهمی که به مسائل اجتماعی توجه می کنند توجه داشت این نکته است که این فیلمها اغلب سوژه را تلف کرده و باعث بی انگیزگی مخاطب در پی گیری خط داستان فیلم می شوند. اگرچه در نشستهای خبری که بعد از اکران هر فیلم با حضور منتقدان و اصحاب رسانه برگزار می شود انتقادهای جدی به فیلمها وارد می شود اما گویی اشتباه دائما در حال تکرار است. از سوی دیگر برخی از هنرمندان نیز توجه به چنین سوژه هایی را از جنبه تجاری و افزایش فروش فیلم مد نظر قرار داده اند. اگرچه توجه به اقتصاد فیلم امری مهم است اما اینکه چنین سوژه هایی تلف شده و مخاطب را تحت تاثیر قرار ندهند چندان زیبنده حضور این فیلمها در جشنواره فیلم نیست. در پایان باید اذعان داشت که فیلم هایی با سوژه های اجتماعی بدون پژوهش جدی و بدون حضور کارشناسان جامعه شناسی و روان شناسی ساخته می شود و تصور بر این است که یک فیلم نامه و حالات و احوالات نویسنده بر اراده فیلم خوب کفایت می کند.