سینماسینما، جابر تواضعی
کرونا ما را خانهنشین کرده یا درستش این است که باید کرده باشد. کرونا با خانهنشینی ما را بیچاره کرده یا بهزودی خواهد کرد. از کسانی که از نظر اقتصادی نمیتوانند در خانه بمانند و مجبورند روال عادی کارشان را ادامه بدهند که بگذریم، این خود قرنطینگی برای بقیه، عذاب الیم است. خانهنشینی و خودقرنطینگی کرونا به مصداق «الانسان حریص علی ما منع» ما را نسبت به بیرون رفتن حریص کرده است.
ما با خانهنشینی میانهای نداریم. بسیاری از ترددهای ما در حالت عادی هم دلیلی ندارد جز پناه بردن به جمع و فرار از خود. کشتن زمان به مدد با هم بودن، برای اینکه صدای درونی خودمان را نشنویم. تنهایی باعث میشود این صدا راحتتر شنیده شود و ما چون این صدا را وحشتناک خیال میکنیم، ترجیح میدهیم آن را نشنویم یا با هر دوزوکلکی آن را به تعویق بیندازیم و دقیقاً برای همین از تنهایی میترسیم. تلویزیون و موبایل و امثال اینها با توهم تنها نبودن، ترس ما را از تنهایی کم میکنند و با ایجاد همین توهم است که ضروریاند.
توصیه متواتر این روزها برای رهایی از سرگشتگی تنهایی، پناه بردن به کتاب و فیلم و موسیقی و در یک کلام محصولات هنری است. جالب است که محصولاتی که برای نشنیدن این صدا پیشنهاد میشود، محصول تنهایی خالق آنها است و اساساً خلاقیت محض چیزی است که جز در تنهایی و با شنیدن آن صدای درونی اتفاق نمیافتد. هنرمندان جسارت این را دارند با چیزی که برای مردم عادی معضل است، روبهرو شوند. بلدند – یا حداقل بیشتر بلدند – با تنهایی و ترس از شنیدن آن صدای هولناک درونیشان کنار بیایند و دردش را تحمل کنند. پوسته سخت و بدطعمش را ذرهذره بشکافند و مغز و گوهر شیرین و خوشمزهاش را به ما هدیه کنند.
خواندن کتاب خوب، دیدن فیلم خوب و شنیدن موسیقی به گمان من هم بهترین بهرهای است که میشود از این دوره برد. یادمان باشد هیچ اثر خوبی بدون طی مرحلهای که گفتم، متولد نمیشود. فارغ از لذت و سرگرمی، نترسیدن از تنهایی و جسارت شنیدن آن صدای درونی، چیزی است که باید ما به برکت وجود مهمان ناخوانده کرونا آن را یاد بگیریم. شاید سخت و دردناک باشد، اما قطعاً چیزی که با طی این مرحله در ما متولد میشود، ارزشمند خواهد بود. یکی از مهمترین یادگاریهای غول بیشاخودم کرونا.