ببینید و دقت کنید گفتگوی تمدنها و ادیان و حوزه های بالاتر شدنی بود و شد و کلی هم اتفاقات خوب رقم زد، هر جا گفتگو کنار رفت، شمشیر و ظلم و تجاوز و شکستن حرمتهای ابتدایی انسانها رقم خورد. هنوز داعش و القاعده و طالبان، ترور و خشم و انزجار از دنیا رخت بر نبسته است. و همه اینها بخاطر نداشتن هنر گفتگو، عدم شناسایی ضعف ها و من حقم و الباقی باطل شکل گرفته و می گیرند.
دقت کنیم خداوند متعال نیز از همین روش برای هدایت ما استفاده کرده و مدام مارا به شنیدن نقطه نظرات دیگران (و اتفاقا فارغ از اینکه گوینده کیست و چیست) تشویق کرده و امر فرموده که بهترین را انتخاب کنیم. وقتی سخن از بهترین به میان می آید باید یادآور شویم که همین موضوع می تواند دارای نکاتی باشد و مهمترین آن این است که گمان نکنید حقیقت موضوع (هر موضوعی) صرفا آشکار است و دست یافتی و شما نیز به آن آویخته اید. اگر باور کنید که حقیقت رسیدنیست و همانی است که شما به آن دست یافته اید، دیگر حرف هیچ مخالفی را نمی توانید بشنوید و باور کنید و با همین روش از دستور قرآن به دور افتاده اید.
همواره این موضوع را در ذهن داشته باشید که ما برای یک مساله، 3 دیدگاه داریم نگاه من، نگاه طرف مقابل و البته اصل ماجرا یا حقیقت آن. با این نگاه به هیچ وجه کار ما در پایان یک مناظره یا مشاطره و یا یک گفتگو، به جنگ ختم نمی شود. یادمان باشد گفتگو یک هنر ذاتا مولد است. گفتگو اثرات دو طرفه و بعضا چند وجهی دارد. اما یادمان باشد گفتگو، تحمیل نظر و عقیده ی دیگری بر دیگری نیست. چرا که طرفین گفتگو باید بدانند نباید متجزمانه و با اندیشه ی حشک شده پا به میدان بگذارند. هنر مهم گفتگو در همین است که مدام بر ذهن طرفین و شنونده ها چون موسیقی می نوازد که، یادمان باشد اولا حقیقت آشکار نیست و ثانیا ما به چیزی که یقین آور باشد نرسیده ایم. برای همین برای داشتن یک مناظره ی زیبا باید بدانید طرف های شما آمده اند تا با مختصات گفتگو، روبه روی شما باشند نه با باورهای جزم اندیشانه و لا یتغیر.
برای داشتن یک گفتگوی موثر باید بتوانید از معجزات کلام هم استفاده کنید، باید تلاش کنیم تا دیگران بدون اینکه مطیع ما باشند، منطق ما را بپذیرند و یا باور های ما را بهتر بشنوند و پیاده کنند. سعی کنید گارد نگیرید و به زور حرفتان را به کرسی ننشانید – هرچند جایی هم برنده شده باشید با این روش، ولی حتما خواهید باخت. این چهره را از خود بروز ندهید که فردی نمود کنید که مدام و مقتدرانه به زور حرف خود را بر کرسی می نشاند. همچنین سعی کنید از زبان بدن برای الهام بخشی به دیگران بیشترین بهره را ببرید. حالت نگاه و چهره و نشستن و تکیه دادن و … را خوب برای طرف مقابل جا بندازید تا طرف مقابل شما نرم شود– لج دیگران را با زبان و حرکت بدن در نیاورید. خوب است امتحان کنید. از دیگران بپرسید نوع زبان بدنتان چیست. حتی به ریش و سبیل و مقنعه و پوشش خود نیز گیر بدهید و نظر دیگران را بدانید. روشن و شفاف و بدون و تعارف ولی در نهایت ادب حرف بزنیم. بی شیله پیله به قولی و بدور از موذیانه بودن. ساده باشید و بی حاشیه یقینا موفق ترید. یادمان باشه ساده صحبت کنیم. در ادامه خودمان باشیم و بی ادا و نخواهیم مثل دیگران باشیم. مارا آنطور که آفریده شده ایم می خواهند نه جای دیگران بودن ما را. سوالات خوب بپرسیم و خوب هم گوش کنیم. یکی از مهارتهای مهم ما این باشد که خوب سوال کنیم. جوابها بسیار ما را به هدف نزدیک می کنند . بیشتر بشنویم و کمتر حرف بزنیم. گاهی به موقع عقب رفتن و آرام بودن در مقابل طرف جنگاور، او را می تواند متقاعد کند. گاهی با یک عقب نشینی طرف مقابل به جلو می آید و اگر نیاید باز شما برنده شده اید، که می فهمید نمی توانید فرد مقابل را متقاعد کنید. با این عقب نشینی جبهه ی او را باز می کنید و در انتها خوش مشرب باشید و خوش برخورد. با احترام و لبخند مدارا کنید. و از اصرار به خواسته های خود گاهی صرف نظر کنید. از مهارتهای قابل ذکر افراد موفق همین متقاعد کردنها و گفتگو محور بودنهاست.
گفتگو را در تمام مراحل زندگی بکار بگیریم و از نتایج آن غافل نباشیم چه به بهانه ی روز گفتگوی تمدنها و چه هر بهانه ی ساده و جذاب دیگری. موید باشید و مهربان بمانید.