سینماسینما، محمد حقیقت
نیکولا پاریزه، چهره جدید سینمای فرانسه
هرساله شاهد حضور استعداد های تازه درسینمای فرانسه هستیم که باید نام نیکولا پاریزه، متولد ۱۹۷۴ را دررده اول آنها قرارداد. وی با فیلم کوتاهش (جمهوری) در ۲۰۱۰ جایزه با اهمیت لوئی دولوک را بدست آورد و نخسین فیلم بلندش بازی بزرگ در مسابقه جشنواره لوکارنو ۲۰۱۵ خوش درخشید، دومین اثر بلند که در بخش (۱۵ روزجشنواره کن) امسال پذیرفته شده بود از چهارشنبه دوم اکتبر درپاریس و شهرستانها بنمایش در می آید. حدود بیست سال پیش با او در دفتر یک تهیه کننده آشنا شده بودم. هفته پیش هنگامیکه تمایل خودم را برای یک گفتگوی اختصاصی با او درمیان می گذارم، علیرغم گرفتاری های بسیار برای آماده کردن فیلم و قرارملاقات های بسیار با منتقدین، فورا می پذیرد. پیشنهاد می کند در کافه مشهور(ناشرها) ، محله کارتیه لاتن پاریس همدیگر را ببینیم. ساعت ده ونیم صبح، قبل از واردشدن به کافه، ساعتش را چک می کند، سپس هردو تلفنش را خاموش کرده، و مرا به گوشه دنجی راهنمائی می کند. گفت و گوی من با این کارگردان را در زیر می خوانید:
با توجه به اینکه فیلمت درجشنواره کن امسال بسیار مورد توجه قرارگرفت، حالا موقعیت خوبی برای نمایش عمومی اش آماده شده. درچند سالن سینما قرار است نمایش داده شود؟
ازآنجا که پخش کننده به آن بسیارامیدواراست و هنرپیشه مهمی (فابریس لوچینی) هم در آن بازی دارد، آنرا در ۳۰۰ سالن بنمایش در خواهد آورد و گفته اگر فروش هفته اول کاملا راضی کننده باشد، به تعداد سالنها در هفته دوم می افزاید. البته می دانی که در این موقع سال فصل سینمائی است و حداقل ۲۰ فیلم جدید و اسم و رسم دار هر چهارشنبه اکران می شود.
چند هفته ای قبل از معرفی فیلم فرانسوی (بینوایان) به اسکار ۲۰۲۰، تصور بر این بود که احتمالا فیلم تو نیز جزو کاندیداها باشد، اینطورنیست؟
مسائل پیچیده تراز اینهاست. خودمن هم فکر نمی کردم شانسی داشته باشم. با توجه به اینکه یکی از افراد مهم کمیته انتخاب برای معرفی فیلم به اسکار، تییری فرمو، دبیرکل جشنواره کن است، او همواره از فیلمی که در مسابقه کن شرکت داده، انتخاب می کند.
تهیه کننده فیلم تو، آن را به بخش مسابقه کن ارائه نکرده بود؟
از آن جا که آقای مورتی رئیس بخش ۱۵ روز کارگردانان، آنرا قبلا دیده بود و بسیار آن را دوست داشته و فوری موافقت صددرصد خود را اعلام کرد، ما آن را به او دادیم، درحالی که برای جواب گرفتن ازبخش مسابقه بایستی تا روز کنفرانس مطبوعاتی و شاید بعد از آن هم صبر می کردیم. تهیه کننده حاضر نبود ریسک بزرگی بکند با توجه به این که فیلمهای زیاد فرانسوی در صف انتخاب شدن بودند، و کمپانی های بزرگی هم پشت آنها بودند.
بهرحال فیلم بینوایان (لاچ لی) که انتخاب شد، بسیار فیلم شایسته ایست. به فیلم خودت برگردیم. ازموقعی که ایده اولیه را پیداکردی تا تمام شدن سناریو چه مدت زمان طول کشید و آیا با کسی آن را نوشتی؟
نه آن را به تنهائی نوشتم که یک سالی طول کشید.
آیا تحصیلات سینمائی داشته ای؟ بعنوان دستیار با فیلمساز قبلا کارکرده بودی؟
نه تحصیل سینما نکرده ام؛ بلکه تاریخ هنر و فلسفه خوانده بودم. فیلمسازی را هم با کارکردن روی فیلم کوتاه یاد گرفتم. در آن دو فیلم کوتاه اولم، اصلا نمی دانستم چطوری باید کار کرد، با کار کردن آموختم. اما هیچ گاه دستیارکارگردان نبودم و مدرسه ای هم نرفتم. دوستی داشتم که مدیر فیلمبرداری در مدرسه لومیر خوانده بود و کمک کرد. با همین فیلمبردار تمام فیلمهایم را تا به حال ساخته ام. از سوئی روزی از طریق یکی از آشنایان با آقای پییر ریسیان درسال ۱۹۹۹ آشنا شدم و بعنوان کار آموز دردفتر او مدتی کارکردم. او با سینماگران و حرفه ای های سینمای فرانسه و جهان دائم در ارتباط بود و به دفترش می آمدند. در گفت و گوئی هایی که بین آنها رد وبدل می شد چیزهای بسیاری در رابطه با سینمای حرفه ای یاد گرفتم. خود تو را هم بارها در آنجا دیدم و با هم آشنا شدیم و بعدها به سینمای شما آمدم . اولین فیلمی که از کیارستمی دیدم ، زندگی ادامه دارد بود که فقط در آن سینما نشان داده می شد. بعدا یکی دوبار خود کیارستمی را در سینمای شما و دفتر پییر دیدم و علاقمند شدم و بقیه آثارش را هم دیدم . خارج از این در همان محله کارتیه لاتن، بسیاری ازفیلم های کلاسیک را می دیدم. درضمن شروع به خواندن کتابهایی درباره سینما کردم. در واقع من با فیلم دیدن بسیار، که آثار با ارزشی بودند، سینما را یاد گرفتم. البته درموقع فیلم ساختن در کنارم تکنیسین های خوب و حرفه ای وجود داشتند که طبیعتا کمک موثری بود.
در رابطه با سوژه فیلم آلیس وشهردار، ابتدا دو ایده مجزا داشتم، یکی مربوط به یک دختر دانشجوی فلسفه بود که حالا در مرز سی سالگی است و نمی داند در زندگی چه می خواهد بکند. از طرف دیگر ایده ای داشتم درباره سیاستمدار مسنی که می خواهد خود را برای ریاست جمهوری آماده کند و حالا شهردار یک شهر مهم است اما به اندازه کافی برای برنامه اش ایده ندارد. رفته رفته این دو ایده را در هم ادغام کردم. مدتی به آن فکر کردم و تصمیم گرفته به تنهایی آنرا بنویسم. سپس به سراغ تهیه کننده فیلم اولم رفتم و موضوع با او در میان گذاشتم. استقبال کرد و شروع به پیدا کردن بودجه فیلم کرد.
برای یافتن بودجه چقدر وقت گذاشت، چه مراحلی طی شد؟ چگونه توانستی موافقت هنرپیشه معروف، فابریس لوچینی را بدست آوری؟
فیلم اولم مورد استقبال منتقدین و غیره قرار گرفته بود و تماشاگر هم داشت که حدودا صدوپانزده هزار نفر بودند که واقعا برای اولین فیلم فرانسوی یک کارگردان، مهم است. وقتی سناریو داشت مراحل نهائی را طی می کرد رفتم و این هنرپیشه را دیدم چون برای نقش اول به او فکر می کردم. سناریو را به او دادم. چندباری همدیگر را ملاقات کرده و گفتگو کردیم و سرانجا موافقت او را گرفتیم، بعد از آن درها به رویمان باز شد. هنرپیشه اصلی در پائیز ۲۰۱۷ موافقت خود را اعلام کرد اما آن موقع گرفتار بود و گفت سال بعد. لذا یک سال صبر کردیم. همزمان کانال آرته و مرکز ملی سینما و بقیه جا ها را دیدیم و بودجه فیلم فراهم شد. فکر می کنم بین ۴ تا ۴ ونیم میلیون یورو هزینه برداشت.
از اول قراربود شهردار لیون سوژه اصلی باشد؟
نه، ابتدا به برتراند دونالوئه که شهردار پاریس است فکر کرده بودم. سپس نظرم عوض شد و شهر لیون را درنظر گرفتم. قرار نبود در فیلم رفرانس مستقیمی به شخصیت سیاسی داده شود.
آیا کارگردانانی هست که خیلی دوست داشته باشی؟
تعداشان زیاد است به ویژه اریک رومر از موج نو فرانسه را زیاد دوست دارم، البته فریتز لانگ، هیچکاک و غیره را هم فراموش نمی کنم.
تو در یک صحنه از فیلم بازی کردی، مثل هیچکاک، دوست داری هنرپیشگی کنی؟
دوست دارم، اما دلم می خواهد کاربعدی ام یک کمدی باشد و کس دیگری در آن بازی کند نه خود من.
*درباره فیلم آلیس وشهردار
سوژه: شهردار لیون، پل ترانو، مردی حدودا ۶۰ ساله بعد از سی سال کار در سیاست، چندان ایده ای برای ادامه برنامه های آینده خود ندارد و احساس خالی بودن می کند. یکی از همکارانش به او پیشنهاد می دهد یک دختر جوان و پرانرژی و با فکر که در رشته فلسفه تحصیل کرده بوده را استخدام کند. شهردار اگرچه در ابتدا چندان تمایلی از خود نشان نمی دهد، اما سرانجام می پذیرد که خانم آلیس هایمن را در دفتر خود استخدام کند. اندک اندک دیالوگی بین آنها برقرار می شود و با برنامه های جدیدی که آلیس پیشنهاد می کند، تحولی در کار شهردار پیش می آید تا آنجا که علاقمند می شود خود را برای نامزد شدن در انتخابات ریاست جمهوری فرانسه آماده کند.
سناریو بسیار خوب برمبنای یک ایده تازه که البته فرم گرامری و کلاسیک خود را به شکل حرفه ای از ابتدا تا انتها حفظ کرده به پیش می برد، ولی شگرد غیرمترقبه ای در آن بوجود نمی آید. ماجرا البته با سیاست امروز درفرانسه (که می شود آنرا به سایر کشورها هم تعمیم داد) ترکیب شده، اثری جالب توجه در سینمای امروز فرانسه بوجود آورده است؛ مرد شصت ساله (شهردار) سمبلی از سیاستمدارن امروزی که دیگر ایده هایشان ته کشیده است و نمی توانند جامعه را به خوبی به پیش ببرند، لذا نیاز به نیرو و فکر تازه دارند یا اینکه باید جای خود را به دیگران بدهند. البته هر ایده ای هم کار ساز نیست، فکر فلسفی و به روز شده باید پشت قضیه باشد. فکرهای بسیاری از سیاستمداران کهنه شده، کنار رفته، و باید بشود آنها را دگرگون کرد و فضای جدید ایجاد کرد، تا جامعه را رو به جلو حرکت داد.
بنظر می آید فیلم آلیس و شهردار امروزه جای درستی در جهان دارد. سیاستمداران بایستی یا عوض شوند یا از افکار و ایده های نو وجوان و متفاوت، الهام بگیرند.