مدیر نشر روزگار درباره وضعیت تبلیغ کتابها و کتابخوانی در رسانهها و تبلیغات شهری اظهار کرد: برای هر کالایی که تولید میشود، به ویژه کالاهای فرهنگی که کمتر مورد توجه مصرفکنندگان است، تبلیغات نقش بسیار حیاتیای دارد؛ یعنی لازم است مردم از کتابهایی که منتشر میشوند و ارزش محتوایی و هنری آنها مطلع شوند تا برای تهیه و مطالعه آنها راغب شوند.
او سپس با بیان اینکه ناشران به صورت فردی در این زمینه به نسبت توان و ارتباطاتی که با رسانهها دارند کار کوچکی انجام میدهند، گفت: اما اگر بخواهیم کاری را که در کشور ما برای تبلیغات کتاب انجام میشود با خارج از کشور مثل اروپا مقایسه کنیم، اصلا قابل قیاس نیست. در کشورهای دیگر قبل از اینکه کتاب تولید شود، برای آن تبلیغات میکنند و بعد که کار نوشتن کتاب تمام شد، خبر میدهند که کتاب برای چاپ رفت و حتی مردم برای خرید کتاب صف میکشند.
عزیزی افزود: تبلیغات برای کتاب ضروری است و ما واقعا از این نظر ضعف داریم. با توجه به اینکه ناشران کوچک و حتی بزرگ آنقدر امکانات مالی ندارند که بتوانند در این زمینه فعالیت کنند، دولت باید به کتاب، به عنوان یک کالای فرهنگی نگاه کند و بیش از همه، صداوسیما و رسانههای دیگر باید برای معرفی کتاب خوب کمک کنند. این معرفی در مخاطب شوق ایجاد میکند و او را به سمت کتابفروشیها میکشاند. به روزهای کرونایی کاری ندارم اما باید جشن تولد کتاب برگزار شود، با نویسندهها و مترجمها گفتوگو شود و …؛ اما اینها در حال حاضر خیلیخیلی کمرنگ است، در حالی که تاثیر زیادی بر ترویج کتابخوانی در سطح کشور دارد.
این ناشر که معتقد است مردم در ایران کتاب خوب را نمیشناسند، بیان کرد: رسانهها و منتقدین باید کتاب خوب را به مردم بشناسانند. مردم وقتی شناخت پیدا کنند، به سراغ کتاب میروند تا آن را بخوانند، و وقتی به سراغ آن رفتند، لذت آن را درک میکنند و خواه ناخواه مبلغ کتاب میشوند.
محمد عزیزی در ادامه و در خصوص کثرت تبلیغات برای کالاهای دیگر نیز گفت: این کالاها بازار فروش بیشتری دارند. وقتی میدانند کالایی را معرفی میکنند که پشت آن میلیاردها تومان فروش است، مثل ماکارونی، سس و … اینها در برابر کتاب به لحاظ محتوایی ارزشی ندارند، اما چون میدانند که میلیونها خریدار دارند، میدانند مبلغی که برای تبلیغات هزینه میشود، برمیگردد. در حالی که اگر کتاب تبدیل به یک نیاز شود، دیگر تیراژ آن هزارتا نخواهد بود و به بالای ۵۰۰، ۶۰۰ هزار تا و حتی یکمیلیون نسخه میرسد. البته تیراژ یکمیلیون نسخه هم برای کشور ۸۰ میلیون نفری کم است. در حالی که فارسیزبانان دیگری در کشورهای دیگر هم وجود دارند و این کتابها را میتوان در کشورهای دیگر هم عرضه کرد. چرا باید در چنین شرایطی حتی تیراژ پنجهزارنسخهای نداشته باشیم؟
او سپس با انتقاد از شیوه تبلیغات صداوسیما اظهار کرد: همه چیز گران است، اما مردم کتاب را نمیشناسند. بزرگترین گناه دراینباره بر گردن صداوسیما است، چون خودشان اهل کتاب نیستند؛ غیرممکن است کسی اهل کتاب باشد و کتاب خواندن را توصیه نکند. مقام رهبری اهل کتاباند و همیشه کتاب را توصیه میکنند. اما کدام یک از مسئولان دیگر این کار میکنند؟ بزرگترین ضربه را از لحاظ فرهنگی برای بیتوجهی به کتاب، صداوسیما و بعد دیگر رسانههای حکومتی و مسئولان میزنند. توجهی که در صداوسیما به ورزش میشود، به کتاب میشود؟ چند برنامه درباره نشان دادن اتفاقات چاپ و نشر کتابها وجود دارد؟ اما مفسران و افراد مختلفی را میآروند که بگویند یک ضربه پنالتی بوده است یا نه.
۵۸۵۸