سینماسینما، حسین آریانی
«یهوا» درامِ زنانه آرام، جمعوجور، کوچک و البته درگیرکننده و تاثیرگذاری است. تاثیرگذاری فیلم اما برخاسته از تنش و حادثهپردازی فزاینده و از جنس هیجانات مرسوم سینمایی نیست. آناهید آباد بهخوبی موقعیتِ داستانی باورپذیر و تاثیرگذاری را برگزیده؛ و قصهاش را در نهایت سادگی و وقار و بدون جلوهگریهای مرسوم برایمان تعریف میکند.
جذابیت اصلی را اما باید در شخصیت اصلی فیلم و شخصیتپردازیاش جستوجو کرد. شخصیتِ ملموس و درگیرکننده یهوا، تماشاگران (اعم از زن و مرد) را به عنوان یک انسان و نه فقط یک زن، به همذاتپنداری فرا میخواند و بهخوبی با خود همراه میسازد.
بخش مهمی از شخصیتپردازی یهوا مرتبط با زندگی گذشتهاش است. البته ما در فیلم چیزی از گذشته او به طور مستقیم نمیبینیم. در فیلم برخی از اطلاعاتِ مهم و کلیدی زندگی یهوا مثل قصه عشق او، آشفتگی و پریشانیاش از کشته شدن همسرش در جنگ، بارداری و استیصال و ازدواجش با همسر دومش برای حفظ آبرو، اختلاف آنها و سپس جریان مرگ همسرش و کشمکش او و خانواده همسر مردهاش بر سر حضانت ناره (دخترش)، هیچکدام را مستقیما نمیبینیم، و همه این اطلاعات در قالب دیالوگ به مخاطب منتقل میشود.
اگر این اطلاعات به شکلی مستقیم مثلا در قالب فلاشبک برای تماشاگر به نمایش درمیآمد و نمایش مستقیمِ چالشهای زندگی یهوا، هر چقدر هم که کنترلشده و بدون اغراق انجام میگرفت، باز هم این امکان وجود داشت که درد، رنج و مظلومیت او، از تصویر بیرون بزند، یا اینکه فیلم، ناخودآگاه و ناخواسته به ورطه سانتیمانتالیسم یا حتی به دام شعارهای دمدستی و سطحی فمینیستی بیفتد. آمیختن بیملاحظه و افراطی مشکلات یهوا به جنسیتش، تصویرِ یک قربانی ترحمانگیز و محتاج دلسوزی را از او میساخت، که این هم خود به نوعی تحقیر و ظلم مضاعفی به شخصیتی چون یهوا به عنوان یک زن بود.
مسئله دیگری که پیرایههای ملودراماتیک را از فیلم و شخصیت یهوا دور میسازد، شخصیت قوی و ثابتقدم اوست. و البته روشن است که این سخن نگارنده هرگز به این معنی نیست که یک بار دیگر با شخصیتی تکبعدی و غیرواقعی زنی با ارادهای پولادین و اغراقشده روبهرو هستیم که احساس ترس، اضطراب، تردید و تزلزل برایش هیچ معنایی ندارد. خیر. یهوا همه این احساسات را در فیلم برای لحظاتی به عنوان یک انسان متعارف و معمولی تجربه میکند، و البته خوشبختانه بدون هیچ پیرایه تحمیلی و اغراقشدهای از اراده و قدرتی خللناپذیر، یا برعکس بدون رنگ و لعابی از مظلومنمایی سوزناک و اشکانگیز.
اطلاعات مربوط به گذشته یهوا به صورتی کاملا تدریجی در طول فیلم به تماشاگر داده میشود. انتقال برخی از اطلاعات کلیدی حتی به اواخر فیلم موکول شده است. اطلاعاتی مثل چگونگی شکلگیری رابطه عاشقانه و سپس ازدواجش و اینکه دخترش در حقیقت ثمره ازدواج او با همسر اولش است. این تمهید پخش کردن اطلاعات در سراسر فیلم یکی از عواملی است که جذابیت فیلم را تا پایان حفظ کرده است؛ چراکه تماشاگر را تا پایان برای درک و فهم کامل داستان، کنجکاو و مشتاق نگه میدارد.
«یهوا» فیلمی درباره موقعیت دشوار یک زن، مفهوم تردید، و درنهایت توانایی روبهرو شدن او با واقعیتهای زندگی است. گویی یهوا با بازگشت به روستا- در نقطهای پَرت، ناشناخته، ملتهب و رستاخیزگونهای در قرهباغ- یک بار دیگر به نقطه آغاز بازگشته تا دوباره با خود روبهرو شود.
به همین دلیل یهوا در پایان فیلم دیگر آن یهوای ابتدای فیلم نیست. شخصیت او در طول فیلم به گونهای تدریجی و قابل باور دچار تحول میشود، و سرانجام مفهوم راهگشا و رهاییبخش برای یهوا پذیرش این واقعیت است که عشق نهتنها مایه شرمندگی و بیآبرویی نیست، بلکه تجربهای یگانه، قابل احترام و انسانی است، و اتفاقا زمانی فرد دست به عملی در ضدیت با اخلاق و انسانیت میزند که برای حفظ آبرو یا به هر دلیل دیگری عشقش را پنهان یا کتمان میکند، درنتیجه بیشترین آسیب را متوجه خود میکند و گاه گرفتار تبعات جبرانناپذیری میشود.
تصمیم پایانی یهوا با اینکه با کلیشههای اخلاقی و عرفی جامعه پیرامونش همخوان نیست و البته به زندانی شدنش هم میانجامد، ولی تلخ و ناراحتکننده نیست. چراکه او سرانجام به هدف اصلی خود، یعنی رهایی ثمره عشقش- ناره- میرسد؛ چه باک که این آزادی به بهای اسارتش به دست آمده باشد، و افشای رازش بهانهای برای یاوهگویی یاوهسرایان شود.
خوشبختانه آناهید آباد با وجود منتقل کردن چنین مفاهیم انسانی و زیبایی هرگز سینما را با کلاس اخلاق اشتباه نمیگیرد. دیدگاه بیپیرایه و انسانی آباد به شخصیت یهوا قابل ستایش است.
آناهید آباد با اینکه با «یهوا» برای اولین بار فیلمسازی را تجربه میکند، اما در سینمای ایران چهره ناشناختهای نیست. او سالهاست دستیار کارگردانهای مطرحی چون علیرضا داوودنژاد، همایون اسعدیان، کمال تبریزی، احمدرضا درویش، ابوالفضل جلیلی و واروژ کریم مسیحی بوده است. و چه خوب که حاصل تجربهاندوزی طولانی و پرثمر آباد- هر چند کمی دیر- ولی به خلق چنین فیلمِ اولِ دیدنی، قابل احترام و دلپذیری انجامیده است.
منبع: ماهنامه هنروتجربه