۱-درها باز شد، آسمان آن سوی آزادی شبیه آسمان این سو بود، جمعیت با جیغ و سوت و بوق وارد می شدند؛ بعضی اما اشک می ریختند، انگار آزادی فراتر از تحملشان بود.
۲-به محض دیدن مستطیل سبز خودم هم یکه خوردم. خیلی با تصویر تلویزیون فرق داشت هر چند من شیفته فوتبال نبودم و نیستم.
۳-جمعیت زنان چادری کامل به چشم میآمد اما برخی حتی تا گل چهاردهم هم واکنش نداشتند. البته در میان زنان چادری حتی بوقچیان هیجان زده نیز دیده می شدند.
۴-کسانی که مسئول حفظ نظم بودند، تا پایان بازی پشت به زمین و رو به تماشاگران ایستادند و ۹۰ دقیقه بازی زنان را دیدند.
۵- نکته جذاب ماجرا این بود که ورزشگاه بروها سفارش کردند پاور بانک نبرید، آب معدنی نبرید، سیم شارژر هرگز اما اصلا گشتنی در کار نبود؛ میپرسیدند در کیفت چه داری؟ اعلام میکردی و با شنیدن عبارت برو خوش بگذره، میگذشتی.
۶-تصویر بدیعی که هیچ گاه بین مردان تماشاگر دیده نمی شود، برخی زنان بچه به بغل بودند. این بدان معناست که احساس امنیت در آزادی بالا بود.
۷-آنچه همه مخالفان باید در نظر بگیرند این است که این جمعیت ۹۰ دقیقه پرچم ایران را در دست داشتند و نام ایران را فریاد زدند.
۸-وقتی دوربین ها از زمین به سوی تماشاگران برمی گردند یک معنا بیشتر ندارد، حاشیه از متن مهمتر شده است. اصلا بحران امروز ما مهمتر شدن حواشی از متن است.
۹-شادی لحظه ای که تیم ملی به سمت جایگاه زنان آمدند از گل اول هم بیشتر بود. شاید بتوان آن را تاریخیترین لحظه ورزش ایران دانست.
۱۰-کسی منقلب نشد، تیم ملی به یمن ورود زنان، آزادی را گلباران کرد، ۱۴ گل در ۹۰ دقیقه، یعنی هر شش و نیم دقیقه یک گل. زنان صندلی ها را تمیزتر از وقتی تحویل گرفتند، تحویل دادند و این است معجزه برابری، تجربه بدیعی بود، من که فوتبالی نیستم احتمالا تا اطلاع ثانوی یک استادیوم بروی حرفهای خواهم بود.
۲۲۳۲۲۳