محمود کاشانی فرزند آیت الله کاشانی در گفتگویی درباره وقایع تیر و مرداد سال ۳۲ و نخست وزیری زاهدی و تکذیب خانه نشینی آیت الله کاشانی نکاتی را بیان کرده است.
بخشهایی از گفتگوی کاشانی را در ادامه میخوانید.
حزب توده را مصدق وارد صحنه سیاسی کشور کرد
* من معتقد به وقوع کودتا نیستم و بهنظرم بهجای کودتا باید از عنوان رویدادها و حوادث مردادماه یا تابستان سال ۳۲ نام برد. در تیر و مرداد سال ۱۳۳۲، سناریوی منحل کردن مجلس بهاجرا درآمد. پرسش کلیدی این است که؛ چرا کسانی که از کودتای ۲۸ مرداد سخن میگویند، درباره رویدادهای تیر و مرداد سکوت اختیار میکنند و تمامی این رویدادها را به فراموشی میسپارند و تنها مدعی می شوند روز ۲۸ مرداد علیه دولت ملی مصدق کودتا شد؟
* یکی از نکات بسیار مهم این است که مصدق، حزب توده را وارد صحنه سیاسی کشور کرد. تودهایها نیز پشتیبان مصدق بودند. اینان رودرروی آیتالله کاشانی و هواداران نهضت ملی ایران صفآرایی کرده بودند. این اقدام دو هدف داشت: نخست آنکه نهضت ملی ایران را به شکست بکشانند و دوم اینکه آمریکاییها را از پیشرفت کمونیسم در ایران نگران سازند، بنابراین با این شِگرِد انگلستان توانست رضایت آمریکا را برای انتقال نخست وزیری از مصدق به زاهدی به دست آورد.
سفیر آمریکا درخواست نخستوزیری زاهدی را به شاه داد
* با انتشار بخش اول اسناد وزارت خارجه آمریکا در سال ۱۳۶۸ خورشیدی، اطلاعاتی دراینباره به دست آمد. سندی به تاریخ ۹ خرداد ۳۲ انتشار یافته است که مربوط به دیدار سفیر آمریکا با محمدرضا شاه در کاخ سعدآباد است. سفیر آمریکا از شاه درباره نخست وزیری فضلالله زاهدی نظرخواهی کرده است. شاه موافقت نکرده و گفته بهتر است که موضوع نفت بهدست مصدق حل بشود اما سفیر آمریکا پافشاری کرده و سرانجام شاه چند شرط گذاشته است، شرط نخست این بود که زاهدی از راه قانونی و نه با کودتا به نخست وزیری برسد. از این پس انگلیسیها در تلاش برای یافتن راه قانونی برای نخستوزیری زاهدی بودند، در همین راستا بهدنبال برچیدن بساط مجلس دوره هفدهم رفتند.
* روز ۶ تیر ۱۳۳۲ مصدق در گفتگو با جمعی از هواداران خود از تعطیل کردن مجلس سخن گفت که در روزنامهها نیز بازتاب پیدا کرد. شخصیتهای سیاسی مجلس از جمله سید ابوالحسن حائریزاده به تهدید مصدق واکنش نشان داد و در روز ۷ تیر به خبرنگاران گفت: “هیچ قدرت قانونی قادر نیست که دستور تعطیلی مجلس ایران را بدهد، نه برای شاه چنین اختیاری است و نه برای رئیس دولت. فقط یک راه برای انحلال مجلس باقیست و آن قدرت مسلح دیکتاتوری است که مانند محمدعلی شاه مجلس را بهتوپ ببندد”.
* آیتالله کاشانی نیز که در این هنگام رئیس مجلس بود، واکنش نشان داد. او در اعلامیهای تفصیلی که در روز ۹ تیر منتشر کرد آورده است: “هر خودسر و مطلق العنانی که پای خود را در راه بدکاری و بهخیال ایجاد دیکتاتوری و نابود کردن اصول قانون اساسی بگذارد، محکوم به شکست است و بر طبق قوانین مملکتی مُقدِم [اقدامکننده] علیه مشروطیت ایران بوده و تسلیم چوبه دار خواهد شد”.
روز ۲۲ تیر ۱۳۳۲، مصدق سناریوی انحلال مجلس را کلید زد و فکر نظرسنجی از مردم برای منحل کردن مجلس را مطرح کرد. در هیچ یک از اصول قانون اساسی مشروطیت بهدرستی رفراندوم پیشبینی نشده بود، ضمن اینکه رفراندوم برای منحل کردن مجلس، فرمول مبتذلی بود.
* مصدق در قبال دریافت فرمان برکناری، رسیدی داد و با روشنی هرچه بیشتر برکناری خود را پذیرفت. او در رسید دریافت فرمان نوشت: “دستخط مبارک به اینجانب رسید.”، و عنوان نخستوزیر را نیز از کنار امضای خود حذف کرد.
* در این رفراندوم، اعضای حزب توده صندوقها را پر از رأی میکنند و صحنهسازیهایی انجام میدهند که اسناد آن موجود است. در نهایت هم اعلام نتایج این رفراندوم نمایشی با تأخیر انجام شد و این پرسش پیش آمد که منحل کردن مجلس بر پایه اصل ۴۸ قانون اساسی نیازمند صدور فرمان انحلال از سوی شاه است. سید ابوالحسن حائریزاده از همین رو روز ۲۱ مرداد شاه را تهدید کرد و گفت: “اگر شاه بهاستناد این رفراندوم، فرمان انحلال مجلس را صادر کند، شریک جرم مصدق خواهد بود”. در نهایت شاه بهدلیل اینکه تمایل به صدور چنین فرمانی نداشت و یا بهدلیل تهدید از سوی حائریزاده فرمان انحلال مجلس هفدهم را صادر نکرد.
* سرانجام ساعت ۹ شب ۲۲ مرداد نتایج رفراندوم از سوی وزیر کشور مصدق اعلام شد و بیدرنگ صبح روز ۲۳ مرداد، فرمان نخست وزیری زاهدی و برکناری مصدق صادر شد. این تقارن و همزمانی محل تأمّل است، به این ترتیب برنامهریزی انگلستان با کارگردانی مصدق این بود که مجلس هفدهم منحل بشود تا صدور فرمان نخست وزیری زاهدی و برکناری مصدق در اختیار شاه قرار بگیرد.
* فرمان نخست وزیری زاهدی ساعت ۱۱ شب ۲۳ مرداد به او ابلاغ شد. زاهدی همچنین به سرهنگ نصیری دستور داد که برکناری مصدق را ساعت ۱۱ شب ۲۴ مرداد به او ابلاغ کند. مصدق در قبال دریافت فرمان برکناری، رسیدی داد و با روشنی هرچه بیشتر برکناری خود را پذیرفت. او در رسید دریافت فرمان نوشت: “دستخط مبارک به اینجانب رسید.” و عنوان نخستوزیر را نیز از کنار امضای خود حذف کرد. مصدق در دوران ۲ سال و ۴ ماهی که نخست وزیر بود، همواره کنار نام خود، عنوان نخست وزیر را هم مینوشت. اکنون پرسش روشن این است که؛ شخصی که دیگر نخست وزیر نیست، چگونه ادعا میشود که در روز ۲۸ مرداد علیه او کودتا شده است؟
* روز ۲۸ مرداد، مصدق با روشهای بسیار مرموز، نیروهای نظامی و شهربانی را تحویل زاهدی داد و زاهدی توانست پس از تسلیم نیروهای نظامی و شهربانی به او، نخست وزیری خود را از رادیو اعلام کند و مسئولیتهای نخست وزیری را بهدست گیرد. رویدادهای تیر و مرداد ۱۳۳۲، نمونه فاجعهآمیزی از دخالتهای بیگانگان در امور داخلی ایران هستند که بر آنها سرپوش نهاده میشود و بهناروا و با تکرار دروغ تاریخی ادعای کودتا علیه مصدق میشود.
* هنگامی که امکانات نظامی بعداز ظهر روز ۲۸ مرداد از دست مصدق خارج شد، گروههای گوناگون مردم بهسوی خانه مصدق حرکت کردند. مصدق گروهی از نظامیان را در خانه خود گردآوری کرده و جنگافزار نظامی و چند تانک اطراف خانه خود گذاشته بود؛ چون پیشبینی میکرد زمانی که امکانات حکومت نظامی از دست او خارج شود، مردم نارضایتی و خشم خود را ابراز میکنند.
* هنگامی که مردم خشمگین بهسمت خانه مصدق هجوم بردند، نظامیان هوادار مصدق دستور تیراندازی به مردم را صادر کردند. مصدق هم آنان را تشویق کرد. بنابر گزارش پزشکی قانونی، عصر روز ۲۸ مرداد، ۴۱ نفر مقابل خانه مصدق کشته شدند، ۷۵ نفر نیز مجروح شدند که راهی بیمارستانها شدند.
* بنابر گزارش پزشکی قانونی، عصر روز ۲۸ مرداد، ۴۱ نفر مقابل خانه مصدق کشته شدند، ۷۵ نفر نیز مجروح شدند که راهی بیمارستانها گردیدند. نکته مهم این است که سرانجام زاهدی، مصدق را نجات داد و به مقر نخستوزیری خود در باشگاه افسران برد تا مصدق از خشم مردم در امان بماند.
آیتالله کاشانی دولت زاهدی را خلاف قانون اساسی میدانست
* در ۲۰ بهمن ۳۲ آیت الله کاشانی نامهای به دبیرکل سازمان ملل متحد نوشت. این نامه در اسناد تاریخی این دوران ثبت شده است. در بخشی از آن آمده است: “غرض از این نامه آن است که اولاً توسط آن سازمان بینالمللی، صدای اعتراض مردم ایران را به گوش دنیای آزاد برساند و در ثانی اعلام بدارد دولت زاهدی که اصول مسلم قانون اساسی مملکت و مواد منشور ملل متفق و اعلامیه جهانی حقوق بشر را زیرپا گذاشته، نمیتواند مظهر اراده ملت و منبعث از ملت ایران باشد، بنابراین هر قرارداد و تعهدی را بنماید و مجلسینی که چگونگی انتخابات آن ذکر شد تصویب کنند، فاقد ارزش و نفوذ قانونی بوده و ملت ایران خود را ملزم به احترام و اجرای آن نخواهد دانست…”.
* این ادعاها که آیتالله کاشانی خانهنشین شد، از دروغهای تاریخی است که پس از شکست نهضت، مورد تبلیغ قرار گرفته است. آیتالله کاشانی به مبارزات سیاسی خود ادامه داد. یک بخش از مبارزات آیتالله کاشانی بعد از ۲۸ مرداد ۳۲ بود. آمریکا و انگلیس به شاه فشار میآوردند تا فرمان انحلال مجلس را صادر کند. آیتالله کاشانی و نمایندگان مجلس با گفتگوهای سیاسی با خبرنگاران و ایستادگی در برابر صدور فرمان انحلال مجلس، نقش مهمی در ماههای پس از مرداد ۱۳۳۲ ایفا کردند. پس از آنکه فرمان انحلال مجلس سرانجام از سوی شاه صادر شد، اتفاقات دیگری در دوره نخست وزیری زاهدی رخ داد؛ یکی از آنها انتخابات مجلس هجدهم بود. در این دوره هم آیتالله کاشانی وارد صحنه شد و هشدارهای متعددی درباره دخالت دولت در انتخابات داد.
* آیا با این مبارزات سیاسی رواست کسی بگوید آیت الله کاشانی خانهنشین شد و سکوت کرد؟ وقتی که انتخابات مجلس هجدهم برگزار شد و انگلیس و آمریکا بهدنبال تحمیل قرارداد کنسرسیوم نفت به ایران بودند، باز بیانیههای متعددی از سوی آیتالله کاشانی منتشر شد. همین مبارزات سیاسی موجب شد تا در دی ماه ۱۳۳۴ و در آستانه انتخابات مجلس نوزدهم، آیت الله کاشانی بازداشت شود. انگیزه بازداشت آیتالله کاشانی نیز پیشگیری از تکرار مبارزات سیاسی در انتخابات مجلس نوزدهم بود. برای بازداشت آیت الله کاشانی هم برنامهریزی و پروندهسازی کردند تا بتوانند او را بازداشت کنند.
* اسناد و مدارک نشان میدهند که مصدق در سال ۱۳۲۸ تا اسفند سال ۱۳۲۹ موافق ملی کردن صنعت نفت نبوده است. دوران نخستوزیری مصدق نیز ناکامی و شکست مطلق بود. او دو برنامه برای نخست وزیری خود پیشنهاد داد و در مجلس تصویب شد؛ یکی اجرای قانون ملی کردن صنعت نفت و استفاده از درآمدهای آن برای رفاه و آسایش عمومی بود ولی او قانون ملی شدن صنعت نفت را اجرا نکرد. مردم ایران در ۲ سال و ۴ ماه نخستوزیری مصدق، از درآمدهای نفتی محروم شدند زیرا مصدق قانون ملی شدن صنعت نفت را به شکست کامل کشاند. برنامه دوم مصدق برگزاری انتخابات آزاد و عادلانه بود. همانطور که ذکر شد، بدترین انتخابات در دوران مشروطیت در دوران مصدق برگزار شد.
۱۷۲۱۷۲۱۵