مرثیه تکراری این سال‌های ما و حکایت آب در هاون کوبیدن مسئولان همچنان ادامه دارد. کودکانِ کارِ خیابان تحت عنوان طرح ساماندهی در چهارراه‌ها دستگیر و به مراکز نگهداری شبانه‌روزی بهزیستی منتقل می‌شوند.

اگر روندی برای تعریف اقدامات اینچنینی متصور شویم خواهیم دید، ریشه کنی فقر و توجه به مستضعفان که رسیدگی به آنها شعار همیشگی بدنه حکومت و دولت بوده در دستور کار قرار می‌گیرد. با مسیر نادرست، بودجه و امکانات محدود، مسئله حل نمی‌شود و آمارها خبر از تشدید وضعیت بغرنج اجتماعی می‌دهند. سال‌ها می‌گذرد و زمان آن می‌رسد که متولی دست‌آوردهایش را ارائه دهد. جامعه هدف این ارائه در حاشیه شهرها و مناطق دوردست کشور از دید عموم پنهان است. بخش‌های دیگر شهرها هم ظاهر منظم‌تری دارند. اخبار مرتبط به مصائب اجتماعی همه‌روزه تکذیب و آنها که اطلاع‌رسانی کرده‌اند عامل دشمن معرفی می‌شوند.

نوبت به کودکانِ کارِ  شاغل در خیابان می‌رسد که آن هم بخش کوچکی از کودکانِ کار به حساب می‌آیند، از آنجا که از حاشیه‌های دور از دید، به مرکز و بالای شهرها می‌آیند و  برخلاف کودکان کارِ شاغل در کارگاه‌های زیر زمینی و …  قابل مشاهده هستند، خاطر آقایان مکدر و آراستگی مبلمان شهری برهم می‌ریزد.

چند میلیون بیکار، ۲۰ میلیون حاشیه‌نشین، راهکارهای وارونه و در اولویت نبودن مسائل اجتماعی، وضعیت را به گونه‌ای می‌کند که حل مسئله برای آقایان دور از ذهن می‌شود و در نتیجه پاک‌کردن صورت مسئله در دستور کار قرار می‌گیرد. این گونه متولی عاجز از لغو کار کودک به لغو کارِ کودک در خیابان‌های شهر بسنده می‌کند و به جای حمایت از این کارگرانِ کودک به دستگیری آنها می‌پردازد.

در نهایت با کودک همانند یک مجرم برخورد می‌شود.  اخبار ضد و نقیض در خصوص رد مرز کودکان مهاجر به گوش می‌رسد و این در حالی است که بیش از ۱۰۰۰ کودک افغانستانی در بین قربانیان غیر نظامی سال ۲۰۱۸ این کشور  وجود داشته اند. انگار نه انگار که تا دیروز شعار دفاع از مظلومین و مستضعفان عالم را فریاد می‌زدند.

از مجریان این طرح که با عنوانِ ساماندهی کودکان کار اقدام به انتقال کودکان به مراکز بهزیستی می‌کنند باید پرسید نتیجه اجرای بیش از سی مرتبه این طرح چه بوده است و اگر اجرای آن نتیجه مثبتی داشته، چرا کودکان همچنان مشغول به کار هستند. بهزیستی توان پذیرش کودکان بی‌سرپرست را ندارد. مراکزش به شکل غیر استاندارد از مددجوهای قبلی پذیرایی می‌کند. چطور قرار است کودکان کارِ خیابان را پذیرش کند.

در پاسخ به اینکه چه کنیم، بگذاریم کودکان در خیابان بمانند هم باید گفت، تا روزی که خانواده با فقر روبرو است و بیکاری مسئله‌ای فراگیر در کشور است، خانواده اولین کالای قابل عرضه و درآمدزا را به بازار عرضه خواهد کرد و آن کالا چیزی جز نیروی کار ارزان قیمت کودک نیست که آن هم در رقابت با نیروی کارِ پدر و مادر پیروز شده و تنها راه نجات خانواده از گرسنه ماندن است. در چنین شرایطی خانواده از ترس، محل کار کودک را تغییر خواهد داد و به محلی غیر از خیابان خواهد برد. در کارگاه‌های زیر زمینی خبری از آزادی‌های اولیه کار در خیابان نیست، ساعت کار مشخصی برای کودک وجود ندارد، بیش از خیابان تحت فشار و در معرض تجاوز و آسیب‌های دیگر است؛ اما مبلمان شهری برهم نمی‌خورد و به مرور می‌شود همچون گذشته‌های نه چندان دور وجود کودک کار را انکار کرد و می‌توان گفت در نتیجه اجرای این طرح کودکان کار خیابان به سمت کار در کارگاه‌های زیر زمینی رانده می‌شوند و اگر کار در کارگاه‌های زیر زمینی مهیا نشود و مبلغ ناچیز حاصل از کار کودک به خانواده تزریق نشود، خواهید دید که خانواده توان تحمل گرسنگی را نخواهد داشت و به مرور از روش‌های خلاف و نادرست دیگر که باز هم گریبان‌گیر جامعه خواهد شد ناچار به تهیه نیازهای معیشتی خود است.

این است که در سال‌های گذشته بیش از سی‌مرتبه نهادهای مختلف دولتی تلاش کرده‌اند تا از بن‌بستی عبور کنند که پیش از این خود آن را احداث کرده‌اند. آنها عادت کرده‌اند تا نظرات کارشناسی و انتقادات فعالین حقوق کودک را نادیده بگیرند و همه ساله بودجه بسیار زیادی را صرف این طرح بی‌فایده کنند. پا را چنان فراتر از مرزهای انسانیت قرار دهند که در مورد کودکان بی‌دفاعی که تنها گناه‌شان فقر است و از سر ناچاری به خیابان‌ها می‌آیند از واژه جمع‌آوری استفاده کنند.

مسئله مورد ادعای بعدی، وجود باندهای استثمار کودکان است که همواره یکی از دلایل توجیه اجرای طرح بوده. در پاسخ به آن باید گفت که چنانچه کودکی، تحت پوشش یک باند به کار گرفته شود قربانی مضاعف است و در سال‌های اخیر ما باندی جز باند پیمانکاران طرف قرارداد با شهرداری ندیدیم که علی رغم تذکرات همیشگی فعالین حقوق کودک هیچ تغییری در وضعیت کودکان تحت بهره‌کشی در این باندها صورت نگرفته و همچنان مشغول جمع‌آوری زباله، ضایعات و کارهای عمرانی هستند و دستگیر هم نمی‌شوند. گفتنی است که مجریان طرح با فرافکنی، شناسایی و دستگیری و انحلال چنین باندهایی (فرض بر وجود) را رها کرده‌اند و کودکان کار شاغل در خیابان را دستگیر می‌کنند. اقدامات پلیسی و امنیتی باند و سرکرده‌هایش را رها کرده و شامل حال کودک بی‌دفاع می‌شود.

نکته قابل توجه بعدی، اظهارات داریوش بیات‌نژاد مدیر کل بهزیستی استان تهران  بود که در مصاحبه با ایرنا به صراحت گفت: «قطعا با این شیوه عمل به لحاظ نقطه نظرات کارشناسی موافق نبودیم و در جلسات متعدد و به دفعات گفتیم و مکاتبات ما هم کاملا مشخص و حاکی از این نقطه نظرات است ولی این سیاستی بود که در ساختار تصمیم‌گیری استان و کشور صورت گرفته و ما هم به عنوان یک دستگاه عضو چاره‌ای جز تمکین نداشتیم.» همه اینها موید این است که تصمیمات اجتماعی توسط افرادی غیر خبره و غیر اجتماعی گرفته می‌شود و همچنان بر حرکت در بیراهه اصرار دارد.

فعال حقوق کودک

۲۳۵۲۳۸

hotnewsسایر5 سال پیش • dahio.com • 63



دیدگاهتان را بنویسید



مطالب پیشنهادی

۱۰ حقیقت جالب که احتمالا نمی‌دانستید! – بخش سوم

در دنیای اطراف ما بی‌شمار حقیقت جالب در حال رخ دادن وجود دارد که از آن‌ها خبر نداریم. این حقایق در زمینه‌های حیات‌وحش، انسان، معماری، غذا و … هستند که [...]

۱۰ حقیقت جالب که احتمالا نمی‌دانستید! – بخش دوم

در دنیای اطراف ما بی‌شمار حقیقت جالب در حال رخ دادن وجود دارد که از آن‌ها خبر نداریم. این حقایق در زمینه‌های حیات‌وحش، انسان، معماری، غذا و … هستند که [...]

۸ راهکار برای بیشتر مثبت فکر کردن

مثبت اندیشی از رویکردهای سالم در زندگی است و توسط بسیاری از روانشناسان توصیه می‌شود. در این مطلب از لیست‌میکس ۸ راه مثبت اندیشی را با هم مرور می‌کنیم. با [...]

با این ده کتاب، خواندن رمان تاریخی را شروع کنید!

تاریخ شاید برای خیلی از ماها موضوع موردعلاقه نباشد و میل زیادی به خواندن رمان تاریخی نشان ندهیم؛ اما کتاب‌هایی در این حوزه وجود دارند که به‌قدری هیجان‌انگیزند که ممکن [...]

واقعیت های نگران‌کننده‌ای که از آن بی‌خبرید

می‌دانستید کبد با یک ضربه ممکن است از کار بیفتد؟ یا مغز بدون جمجمه آن‌قدر نرم است که از هم می‌پاشد؟ در این لیست ده واقعیت را که هر کدام [...]




ترندها